نتیجه پیگیری «قانون» درباره قرار شکایت مسئول دعوت از مهمان برنامه «دورهمی» به دنبال اتهام مطرح شده از سوی یک خواننده زیر زمینی مبنی بر دریافتی های ۱۰۰ میلیون تومانی این برنامه پس از یک سال: علی اوجی،مسئول دعوت از مهمان در برنامه دورهمی:«این مساله برای یک سال پیش است، چرا دوباره آن را باز می کنید؟!حال یا شکایت کرده ام یا نکرده ام.اصلا نمی خواهم درباره این مساله حرف بزنم!» مهران عباسپور،مدیر تولید برنامه دورهمی:«این پرونده یک سال است که بسته شده است.یک فرد در گوشه ای از دنیا،با گوشی موبایلش پیامی رامنتشرکرد،ادعایی که از اساس اشتباه وتنها به خاطر خصومتی بود که ایشان با آقای اوجی داشتند.دلیل نمی شود که به دنبال هر ادعای بی پایه و اساسی ما بخواهیم زندگی خود را تعطیل کرده،زمان بگذاریم و پیگیری کنیم.«دورهمی» تکلیفش با خودش و با مخاطبش روشن است. ما اصلا این ادعا را پیگیری قضایی نکردیم چون اهمیتی نداشت».
کارنامه صداوسیمای ملی ایران به ویژه در حوزه برنامه سازی،کارنامه قابل بحثی است که طی ارزیابی عملکرد آن به فراز و فرودهای بسیار برخواهیم خورد.کارنامه ای که با ورق زدن و بررسی اش دست کم طی چند سال اخیر،سطرهای فراوان ازکم کاری ها،نازل بودن محتواها،ناشی گری و فقدان خلاقیت را پیش چشممان زنده می کند.حالا هم که با فراگیر شدن فضای مجازی از یک سو و بحران مالی رسانه ملی ازسوی دیگر،جبران مافات با مشکلات عدیده مواجه است وگویا تلویزیون مجبور است برای پیشتاز بودن در کوران رقابت با فضای مجازی و رقیب دیرینه اش که شبکه های ماهواره ای است،قید ته مانده اعتبارش را نیز زده و دست به دامن اسپانسرها و تبلیغات شود تا دست کم همان میزان مخاطب باقیمانده اش را در مشت حفظ کند،حال به هر قیمتی! متاسفانه در جامعه ای که فرهنگ سازان و تصمیم گیرندگان آن،همه چیز و همه کس را در حد ابزاری برای سودآوری می خواهند،اگر خواسته ناحق آنان ذره ای با بحران مواجه شود دست به دامن هرآن چیز که در چنته دارند ولو اینکه ضد فرهنگ باشد نیز می شوند تنها برای اینکه بقای خود راحفظ کنند.نتیجه این است که «هنرمند نمایانی» که در همه رشته ها و سطوح وجود دارند به خاطر پشتیبانی مالی،ارتباطات و انتصابات فامیلی و در نازل ترین بخش تنها به دلیل دنبال کننده های میلیونی در فضای مجازی، جایگزین هنرمندان واقعی می شوند،با وجود تمام آن چیزهایی که روزی ممیزی تلویزیون تعبیر می شد،در این رسانه حضور پیدا می کنند،گاهی باکمترین سطح تجربه و سواد موسیقی میکروفون در دست گرفته و حتی آواز می خوانند و در نهایت ، عکس هایشان بیلبوردهای تبلیغاتیِ فراخِ بزرگراه های تهران را در بر می گیرد و به صحنه کنسرت با تماشاگران میلیونی و هزینه های آنچنانی راه پیدا می کنند.
گریزی کوتاه به بحرانی وسیع!
اگر حافظهمان را در روزگاری که به سختی می توان آن را چالاک نگه داشت تکان دهیم،در دکان صداوسیما، ردپاهای بسیار از مهمانانی خواهیم یافت که پس از چندی مجری و یا عوامل سازنده برنامه را دچار دردسر و وادار به عذرخواهی برای حضورشان در برنامه کرده اند.گاف هایی که در تحلیل نهایی،مارا به این سمت می کشاند که در روند دعوت و حضور از میزبانان در صدا و سیمایی که با پول مردم روزگار می گذراند،گویا آنچنان که باید ارزیابی و حساب و کتاب درخور توجه انجام نمی پذیرد.گویا در این وادی،کسی هم رغبت نشان نمی دهد که به نظارت بر این سازمان پهناور که اگر نه همه که بیشتر کارکنانش از حقوق و مزایای بهتری از سطح معیشت مردم برخوردارند،بپردازد!در این میان به تازگی آماری از مخاطب ۸۷ درصدی تلویزیون در خبر ۲۰:۳۰ اعلام شده است که با نارضایتی های مردم که پیشتر به آن اشاره شد و بعدتر نیز اشاره خواهد شد،همخوانی ندارد، ارقامی که به گواه کارشناسان،آماری خودساخته و تلاش های روابط عمومی گونه برای موفق جلوه دادن فعالیت های صدا و سیما در جذب مخاطب است. رسانه ای که روزگاری آنقدر بین مردم معتمد بود که اکثرا حتی از اظهارنظر کارشناسان ومیهمانان دعوت شده در برنامه ها الگو گرفته و به زخمی از زندگی می زدند اما در ادامه با نزول صدا و سیما،این اعتماد کم کم جای خود را به انزجار داد.
این روزها نیز با فراگیر شدن شبکه ای چون «نسیم» و در امتداد آن قوت گرفتن دو برنامه «خندوانه» و پس از آن «دورهمی» موج حضور خوانندگانی با کیفیت نازل و اشعار و ترانه هایی به مراتب بی محتواتر بالاگرفت.مساله ای که در اولین قدم، علاوه برکاهش سطح سلیقه هنری مخاطب،به شائبه هایی درباره بده بستان های پشت پرده با این افراد دامن زده است،خوانندگانی که تنها با چند تک آهنگ مطرح شدند و علیرغم داشتن آلبوم با تکیه به همان تک آهنگ ها کنسرت دادند و یا شاکله آلبوم ارائه شده از آنها،ترکیب چند ترانه از شاعران گمنام و در نهایت سرقت ادبی بوده است که در مواردی منجر به شکایت شده و هنوز هم پرونده آن باز است.اما سوال اینجاست که در تلویزیون ملی ایران که بزرگان عرصه فرهنگ و هنر و موسیقی را وصله های ناجوری می داند که به بسترش نمی چسبند و حتی برای پخش آوای ملکوتی «ربنا» از استاد شجریان اما و اگرهای وابسته به احزاب سیاسی دارد،این افراد چه می کنند؟فردی که سواد و تجربه اش به کل در حوزه دیگری است،بدون اینکه ذره ای از هنر بویی برده باشد چطور از چند برنامه تلویزیونی چون «به خانه بر میگردیم»،مسابقه «پنج ستاره»،«کتاب باز»،«اکسیر»و«خندوانه» سردر می آورد؟!
در خطر قرار گرفتن چند دهه اعتبار هنری
ماجرا از جایی آغاز شد که تعدادی خواننده که در ابتدایی ترین جایگاه کاری خود بوده و هنوز آزمون و خطاها،عیار واقعی صدا و استعداد آن ها را مشخص نکرده بود،به یکباره سر از رسانه ملی درآوردند تا از طریق تریبون یکی از پرمخاطب ترین شبکه ها،به تبلیغ خود بپردازند.خوانندگان جوان و باهوشی که البته رگ خواب مخاطب ایرانی را نیز خوب می شناختند؛شروع کار با آواز اصیل ایرانی و عشق به موسیقی سنتی!بعد هم نوبت به اجرای زنده می رسیدوخواننده ای که ادعا می کرد شروع کارش با یادگیری دستگاه های اصیل موسیقی ایرانی بوده،آواز منسوب به «خود» را نیز پرایراد،به سمع مخاطب می رساند! بعد هم تایید ناچار «صدا درجه یک» را از مجری تحویل و به واسطه جذابیت های ظاهری و هوش سرشار، نبض مخاطب ساده ایرانی را در دست گرفته و از همان تریبون برای تبلیغ کنسرت خود نیز استفاده می کردند و همان تریبون با مخاطب میلیونی نیز افزایش دنبال کننده های صفحات مجازی آن ها را طی چند ساعت به دنبال داشت!
باز سوال اینجاست؛ با کدام پشتوانه ؟! در همین راستا می توان به اقدام پسندیده و تحسین شده برنامه «خندوانه» اشاره کرد، وقتی با ارزیابی و انتخاب درست مهمان،از محمد معتمدی دعوت به عمل آورد.برنامه ای که با میهمان خواننده اش،یکی از بالاترین سطح های خود را تجربه کرد و با اشاره های کاملا حرفه ای و البته گویای معتمدی،برای مخاطبان نیز هم پربار و آموزنده و هم سرگرم کننده بود.هدف از این مثال،مقایسه حضور موآآموثر محمد معتمدی به عنوان خوانندهای واقعی در حوزه موسیقی ایرانی در رسانه ملی با حضور چند خواننده تازهکار در این رسانه است که خوانندگان این گفتار بتوانند با سنجیدن خروجی،به یک نتیجه گیری برسند.اما همین برنامه در ادامه با عدم شناخت و ارزیابی درست،مهمانانی را روی صندلی خود نشاند که برای سازندگان آن،بی هزینه نخواهد بود.درحالی که هنوز تکلیف ادعای مبنی بردریافتی های ۱۰۰میلیون تومانی مسئول دعوت ازمیهمان هادر برنامه«دورهمی»ازحمیدهیراد مشخص نیست،جنجال دکترِ به اصطلاح خواننده که در چندین برنامه تلویزیونی از جمله «خندوانه» به عنوان مهمان دعوت شده بود،چند روزی است که در فضای مجازی و خبرگزاری ها دست به دست می شود،جنجالی که به دنبال انتشار یک کلیپ از فالش خوانی و اجرای پلی بک توسط مسعود صابری در کنسرت اخیرش و درامتداد آن پست عذرخواهی رامبد جوان در صفحه اینستاگرام که به فاصله چند ساعت حذف شدآغازوهیچ توضیحی برای این اعمال ارائه نشد.گویا بسیاری اصلا خود را ملزم به توضیح دادن نمی دانند.همانطور که «علی اوجی» پس از یک سال گذشتن ازماجرای دعوت از مهمان های جنجالی و شائبه بده بستان های پشت پرده، به عنوان مسئول دعوت از مهمان های این برنامه، هنوز توضیحی ارائه نداده است.وی که کارش را با با مدیریت برنامه های برخی خوانندگان پاپ از جمله رضایزدانی آغاز کرده بود،در سال ۹۱ با بازی در نقش کوتاهی در سریال «پژمان» به تلویزیون راه پیدا کرد.
درسال ۹۳ نیز چند بار به عنوان کمدین در برنامه«خندوانه»حاضر شدودرنوروز ۹۴ به واسطه اعتماد مهران مدیری به عنوان بازیگر سریال«درحاشیه» ایفای نقش کرد.اوجی تهیه ۷ آلبوم موسیقی برای رضا یزدانی وهمچنین تهیه آلبوم های موسیقی دیگر برای خوانندگانی چون کاوه آفاق،کامران تفتی،برزو ارجمند،مانی رهنما و... رادرکارنامه دارد.شاید یکی از دلایلی که در چند قسمت از «دورهمی» همه جور بازیگری فارغ از سطح کیفی شرایط حضور در برنامه را پیدا می کنند داشتن رابطه با همین مسئول انتخاب مهمان است. درهمان دوران که بسیاری ازرسانه ها با پیدا کردن نقطه اشتراک هایی از این اتفاقات،گمانه زنی های متفاوتی منتشر کردند.
مانی رهنما درنشست خبری کنسرت خود که در فرهنگسرای ارسباران برگزار شد، درباره پشت پرده حضور خوانندگان در این برنامه اظهار کرد:«وقتی به برنامه دورهمی رفتیم امیدزیادی برای برگزاری کنسرت چهارم اسفند نداشتیم چرا که این اتفاق نزدیک به ایام فاطمیه بود.ازتریبون برنامه دورهمی برای معرفی آلبوم جدیدم استفاده کردم. قبول دارم که علی اوجی تهیه کننده آلبوم من و هماهنگ کننده مهمانان برنامه دورهمی است و به قطع روابط اوجی در حضور ما در دورهمی تاثیرگذار بود».
صحبت های رهنما شاید ابهامات برخی را درباره این موضوع تا حدودی برطرف کند.کسی که این اختیار را دارد که مهمانان مهم ترین برنامه تلویزیونی را انتخاب میکند،با همین انتخاب می تواند افرادی را که می خواهددر دنیای هنر مطرح کند،می تواند بسیاری از خوانندگانی که مسئول تهیه آلبوم آنها نیز هست را به تلویزیون ببرد و در صحنه ای که میلیون ها بیننده در گیرنده های خود آن را دنبال میکنند،به مطرح شدنشان کمک کند.میتواند باعث ضریب خوردن میزان دنبال کنندگان آنها در شبکه مجازی شود و در نهایت حتی با قدم هایی که با ارفاق متوسط تعبیرش می کنیم،می تواند بر سطح سلیقه موسیقایی مردم تاثیر بگذارد!
به دنبال یک نقطه اشتراک
برای یافتن پاسخ تمام این ابهامات که در ابتدا از برنامه «دورهمی» و در امتداد آن در«خندوانه» شکل گرفت، بر آن شدیم که با ارتباط برقرار کردن با عوامل این دو برنامه به یک جمع بندی و نتیجه برسیم.تلاشی که در ابتدا ما را به سمت علی اوجی به عنوان مسئول انتخاب مهمان در برنامه «دورهمی» سوق داد.نزدیک به یک سال پیش و به دنبال دعوت از حمید هیراد در برنامه «دورهمی»،یک خواننده زیرزمینی ادعا کردکه خوانندگان جوان از جمله حمید هیراد،برای حضور در«دورهمی» ،۱۰۰ میلیون تومان به علی اوجی که در آن زمان مسئول دعوت از مهمانان این برنامه بود پرداخت کرده اند.ادعایی که به دنبال خود،عصبانیت شدید اوجی را به دنبال داشت.به طوری که او درصفحه اینستاگرام خود اعلام کرد که از این فردشکایت خواهد کرد.بعد از نزدیک به یک سال،از اوجی جویای شکایت و نتیجه آن می شویم.او انجام شکایت را نه تایید می کند و نه تکذیب و باسرباز زدن از پاسخ به سوال ما به «قانون» می گوید:«این مساله برای یک سال پیش است.چرا دوباره آن را باز می کنید؟!حال یا شکایت کرده ام یا نکرده ام.اصلا نمی خواهم درباره این مساله حرف بزنم!»
گویا عوامل برنامه دورهمی چندان مایل به پاسخگویی نیستند چراکه وفا ملک زاده، مدیر روابط عمومی این برنامه نیز،در پاسخ به سوالمان اظهار می کند که اگر اطلاعاتی هم در این رابطه داشته باشد اجازه صحبت درباره آن را نداشته و تنها می تواند واسطه ای باشد که ما را به مدیر تولید برنامه یعنی مهران عباسپور وصل کند...
...عباسپور نیز از پاسخ به سوال ما شانه خالی کرده و به «قانون» میگوید:«این پرونده یک سال است که بسته شده است.یک فرد در گوشهای از دنیا،با گوشی موبایلش پیامی رامنتشرکرد،ادعایی که از اساس اشتباه وتنها به خاطر خصومتی بود که ایشان با آقای اوجی داشتند.دلیل نمی شود که به دنبال هر ادعای بیپایه و اساسی ما بخواهیم زندگی خود را تعطیل کرده،زمان بگذاریم و پیگیری کنیم.«دورهمی» تکلیفش با خودش و با مخاطبش روشن است.ما اصلا این ادعا را پیگیری قضایی نکردیم چون اهمیتی نداشت».
عباسپور در ادامه در پاسخ به این سوال که معیار دعوت از مهمانان در این نوع برنامهها چیست و آیا سنجش و ارزیابی حرفه ای از آنها صورت نمی گیرد، ادامه میدهد:«برنامه دورهمی برنامه ای بود که برای حمایت،فرصتی را برای خوانندگان جوان و جویای نام ایجاد و آن ها را دعوت می کرد.تیم دورهمی مسئولیتی در قبال این مساله که فلان خواننده در کنسرتش فالش خوانده و یا پلی بک اجرا کرده ندارد. اصلا نمی خواهم دوباره این ماجراها زنده شود!»
به راستی مسئولیت با کیست؟آیا یک برنامه با نزدیک به ۷۰ میلیون بیننده که به جز تعداد اندک، اکثریت آنها مخاطب عام بوده و دانش موسیقی ندارند،با دعوت از خوانندگانی با نازل ترین سطح از سواد موسیقی،تاثیری بر جهت دهی به ذائقه مخاطب نمی گذارد؟تاثیری بر معرفی یک خواننده غیر حرفه ای به مارکت موسیقی ایران نمیگذارد؟تاثیری بر نزول جایگاه موسیقی در سطح ایران و جهان در دراز مدت نمی گذارد؟! این ها سوالاتی بود که عوامل برنامه دورهمی از پاسخ به آن شانه خالی کردند!نقطه شروع معرفی این نوع مهمان ها اما پس از «دورهمی» و در امتداد خودبه برنامه «خندوانه» نیز سرایت کردچراکه این برنامه نیز کم تریبون خود را در اختیار این جنس از خوانندهها قرار نداده است.در تازه ترین نتایج نیز،به تازگی ویدیویی در فضای مجازی در حال چرخیدن است که فردی را روی استیج در حال فالش خواندن از اساس نشان می دهد که پیشتر به عنوان مهمان در برنامه «خندوانه» دعوت شده بود؛دکتر مسعود صابری!
پلی بک مسری با منشأ انتشار از رسانه ملی!
مسعودصابری در محله ای در جنوب شرقی تهران به دنیا آمد.وی در سال ۶۸ وارد رشته پزشکی دانشگاه شهید بهشتی شدودر سال ۸۴ تخصص خود را در شاخه مغزواعصاب دریافت کرد.صابری همچنین طبق ادعای خود در برنامه«اکسیر»پسرخاله کارگردان مشهور رسول صدرعاملی و خواهر زاده تهیه کننده نام آشنا،علی سرتیپی نیزاست.البته ادعای مطرح شده از سمت ایشان تا حدودی قرین واقعیت است چون اگر نسبت پسرخالگی صدرعاملی و سرتیپی را درنظر بگیریم ایشان فقط خواهرزاده سرتیپی است و صدرعاملی،پسرخاله مادرشان می شود اما احتمالا چون توصیف رابطه دوم سخت بوده به همان نسبت پسرخالگی بسنده کرده است!صابری خواندن را نیزازسال ۸۸ شروع کرد و بعد از آشنایی با یک دوست آهنگساز،با ترانه سراهای مشهوری چون روزبه بمانی و زهرا عاملی آشنا شد.دکتر صابری ازطریق همسر زهراعامری که تهیهکننده برنامه «اکسیر»بود، بهعنوان کارشناس در کنار فرزاد حسنی وارد این برنامه پرحاشیه شد و به شهرت رسید.اما شاید اکثریت مردم،صابری را از طریق برنامه «خندوانه» بشناسند.برنامه ای در مرداد سال ۹۶ که صابری در آن به عنوان جراح مغزواعصاب حضور پیداکرد امادرمیانه ها به صدای خوش دکتر اشاره شد و مجری از او خواست تا آوازی بخواند.آواز خواندن صابری اماتنها به برنامه خندوانه ختم نشد .بلافاصله از او تک آهنگ هایی منتشر شد و در نهایت در یکی از بزرگترین،مجللترین و رسمیترین سالن های برگزاری کنسرت در ایران روی صحنه رفت.کنسرتی که عوامل بسیاری باقدرت و نفوذ خود به عنوان اسپانسر در آن نفوذکرده و با سرمایه گذاری و به کارگیری سلبریتی ها در تبلیغات برای کنسرت،تمام بلیت های آن را به فروش رساندنداما این کنسرت وقتی وارد حاشیه شد که به دنبال انتشار یک کلیپ چند ثانیه ای ازآن،مشخص شد که صابری علاوه بر اجرای پلی بک در بخش هایی،در همان میزان هم که خودش خوانده مرز های فالش خوانی را جابه جا کرده است!فالش خوانی که به حدی محرز بود که بسیاری از خود پرسیدند چرا افرادی که برای حضور در این کنسرت پول داده اند اعتراضی نکردند؟!شاید به این دلیل که بسیاری از افراد حاضر در کنسرت،حتی نمی دانستند خارج خواندن چیست،به همین جهت و به ادعای بعضی از حاضران در این کنسرت،فریاد «عالی بود دکتر» سر میدادند! هیاهو در فضای مجازی اما کماکان خاموش نشده است.
بلافاصله بعد از انتشار این کلیپ موجی از اعتراض در رسانهها به راه افتاد.به طوری که در تاریخ ۶ بهمن رامبد جوان مجبور شد با انتشار پستی در صفحه اینستاگرامش به خاطر دعوت از این فرد در برنامه «خندوانه» عذرخواهی کند.هرچند این پست بلافاصله حذف شد و جوان توضیحی نیز ارائه نکرد.به فاصله دو روز و در تاریخ ۸ بهمن، پستی در اینستاگرام مسعود صابری منتشر شد که او نیز از حضور در برنامه «خندوانه» از مردم عذر خواسته بود!این پست نیز بلافاصله حذف و از طریق کانال رسمی همراهان ایشان اطلاع رسانی شدکه صفحه مجازی صابری هک شده و این پست به همین دلیل منتشر شده است!در ادامه نیز رسانههای بسیاری ازجمله «هفدانگ»باساختن یک کلیپ نشان دادند که مسعود صابری از کدام نقطه به صحنه کنسرت رسیده است.صابری نیز با ادامه اعتراضات ساکت ننشست و نسبت به تمام این اتفاقات واکنش نشان داد.
پناه بر مظلوم نمایی از شرِ «مافیای موسیقی»!
صابری در بخشی ازمصاحبه خود با روزنامه شهروند، با اشاره به حاشیه های کنسرت دی، ادعا کرده که تمام فیلمهای این دو کنسرت را داردوهرکس بخواهد میتواند از روی آنها ثابت کندکه در آن کنسرت پلیبک نخوانده است ودرادامه اظهار می کند که اصلا بازرسان ارشادنمیگذارند کسی درکنسرت پلیبک بخواندوندانستن این قضیه از سوی رسانهها عجیب است!ادعاهای صابری اما بسیار شبیه به توجیه های هیراد بعد از انتشار فیلم پلی بک خواندنش در فضای مجازی است!همان دوران که ادعا می کرد فیلم ها ساختگیاست اما درنهایت وبااثبات از طریق چند کارشناس موسیقی در برنامه«حالا خورشید»مجبور به عذرخواهی ازمردم شد!همین موضوع ادعای بازرسی کارشناسان ارشاد مبنی بر پلی بک نخواندن را نقض می کند،همانطور که بعد از بالا گرفتن ماجرای کنسرت جنجالی هیراد،بسیاری ادعا کردند که تنها هیراد نیست که پلی بک اجرا کرده و بسیاری از خوانندگان مطرح و نام آشنا نیز به دلایل مختلف از جمله سرما خوردن شاید مجبور شوند یک قطعه را پلیبک اجرا کنند و نظارتی هم در آن وجود ندارد!صابری اما به بیان همین نکته بسنده نکرده و عذر های بدتر از گناهی را مطرح می کند که جالب توجه است.وی در همین مصاحبه و با اشاره به این نکته که در این قضیه «مظلوم» واقع شده، کلیپ چند دقیقهای پربازدیدی را که دربارهاش منتشر شده، نتیجه تلاشهای «مافیای موسیقی» برای زمین زدنش میداند:«این کلیپی که مافیای موسیقی میلیونها تومان هزینه ساخت و نیز انتشار آن کرده و مثلا خواسته با مقایسه من با کیم کارداشیان مرا به برندسازی و خودنمایی محکوم کند، از نوع انتشارش مشخص است که ریشه درستی ندارد. این را هر کسی میداند که اینستاگرام و سایتها برای پخش یک کلیپ یا تبلیغ پول زیادی میگیرند،آنوقت اینکه این کلیپ با این فراگیری منتشر میشود خودش بهترین شاهد بر این مدعاست که من مسعود صابری که بین مردم و مافیای کثیف موسیقی قرار گرفتهام، از نظر این مافیا باید زمین بخورم و بیاعتبار شوم تا پس از این نهتنها مسعود صابری، بلکه هیچکس دیگری جرأت نکند خودش برای خودش کنسرت برگزارکند و پولش را بهجای اینکه به مافیای موسیقی بدهد، خرج بچههای محروم این دیار کند!»
اختیار تام اتاق فکر ها!
در گام آخر و به دنبال ریشه یابی این جنجال ها سراغ عوامل برنامه «خندوانه» رفتیم.اما پس از تماس های پیدر پی نه مجری و نه تهیه کننده هیچ کدام پاسخگو نبودند.در نهایت امیر عباس اشرف،روابط عمومی شبکه نسیم درباره دلایل خرج کردن اعتبار تلویزیون برای حضور چنین افرادی در صدا و سیما به «قانون» می گوید:«قطعا برای دعوت از مهمان ها ارزیابی هایی صورت می گیرد اما این ارزیابی وابسته به مناسبات هر برنامه است.به این دلیل که هربرنامه برای خود اتاق فکر دارد و ارزیابی و دعوت از مهمان را بر حسب شرایط خود می سنجند.به همین واسطه اگر خللی ایجاد شود شبکه مسئول آن نیست.چون شبکه این اختیار را به اتاق فکر هر برنامه داده که تصمیم گیرنده باشند».اشرف درباره مدیریت و معاونت شبکه درباره میزان نظارت بر ارزیابی و عملکرد اتاق فکر برنامهها،اظهار می کند:«ما به عنوان متولی خروجی کار را در نظر می گیریم،در عین حال ممکن است هرکس در هر کجا به عنوان مهمان دعوت شود و یک سال بعد اصلا جرمی مرتکب شود.شبکه و برنامه مسئولیتی در قبال آن ندارد.برای مثال همین حاشیه اخیر درباره آقای صابری.ایشان در برنامه خندوانه نه به عنوان خواننده که به عنوان پزشک حضور پیدا کردند که بله در کنارش آواز هم می خواندند و صدای خوشی هم داشتند.اشاره آقای جوان هم در حد یک تعریف کوچک از صدای ایشان است نه در حد تبلیغ برای کنسرت گذاشتن»!
رسانه بی اعتبار،ریسک کننده تمام عیار!
بایدگفت که به گمان بسیاری،صداو سیمابه خاطر ادعاهایی چون مسائل مالی،برنامه های خود را به اسپانسرها و شرکت هایی واگذار می کند که آنها نیز برای جذب مخاطب و در امتداد آن سودآوری،سراغ سلیقه های کف موسیقی می روند،افرادی که در فضای مجازی دنبال کنندههای میلیونی دارند و گویا این تنها معیار برای مورد تایید بودن آنهاست!اما سوال اینجاست که چطور رسانه ملی که امروز خود روی لبه تیغ راه می رود،اندک اعتبار خود را صرف و خرج افرادی می کند که از نظر عیار هنری چیزی برای ارائه ندارند؟!
هوشنگ کامکار،آهنگساز واز اعضای شورای عالی خانه موسیقی ایران در پاسخ به این سوال به «قانون» میگوید:«صدا و سیمای ایران ۴۰ سال است که اعتباری ندارد.برای همین از معرفی این افراد هیچ واهمه ای نداشته چون چیزی برای از دستن دادن ندارد.من دوست دارم درباره مساله ای صحبت کنم که کسی درباره آن چیزی نمی داند.اما این مساله رابسیاری می دانند،بسیاری از مردم این کلیپ را دیده اند و حتی خندیده اند،اما باید به حال آنچه برسر موسیقی این مرز و بوم آورده اند های های گریه کرد.متاسفانه فعالان حوزه موسیقی،نخبگان،منتقدان،رسانهها و مطبوعات نتوانستند آنچنان که باید تلاش و مردم را آگاه کنند، نتوانستند کاری کنند که جامعه جهت نگاهش را به آثار خوب برگرداند.نتیجه اینکه مردم به جای اینکه به خاطر پولی که داده اندحق خود را که تماشای یک اجرای زنده در کنسرت است مطالبه کنند،می خندند و تنها تلاششان این است که خود را با این شلوغی های مجازی همراه کنند».
در این وانفسا سود حرف اول را می زند!
فریدون آسرایی،ترانه سرا،آهنگساز و خواننده پاپ اما اجرای پلی بک را نه محدود به دو فرد خاص که بسیار فراگیرتر حتی در سطح جهان می داند و در این رابطه به «قانون» می گوید:«کنسرت ها در این برهه از زمان با کنسرت های سال های پیش بسیار متفاوت است.آن سال ها کنسرت برابر بود با اجرای زنده و کسانی که بلیت کنسرت ها را می خریدند مطمئن بودند که یک اجرای زنده تماشا خواهند کرد اما حال سال هاست که در کنسرتها هر ۲۰ تراک اجرا شده زنده نیستند.این کنسرت ها بیشتر شبیه به یک شو و نمایش است.خوانندهای که چندین روز متوالی کنسرت دارد و تازه کار هم هست به دلیل تجربه کم تا حدی توانایی اجرای زنده را دارد و شاید یک یا دو تراک را پلی بک اجرا کند.تا جایی که اطلاع دارم قانون هم نظارت و اصراری به زنده بودن برنامهها ندارد.از طرفی در بسیاری از شهرستان ها موزیک زنده ممنوع است و خواننده مجبور به اجرای پلی بک میشود.همچنین در بسیاری از برنامه های ارگانی،جُنگها و جشن هایی که می گذارند پلی بک اجرا می شود و اصلا از همان جا این رویه قوت گرفت».خواننده آلبوم تحسین شده «عشق یعنی» ادامه می دهد:«گاهی پیش می آید که خواننده مریض می شود.یعنی نزدیک به اجرا و درست زمانی که تمام بلیت ها فروخته شده و نزدیک به ۱۰۰ میلیون پول سالن و تبلیغات پرداخت شده است.اینجا دیگر نمی توان بهانه آورد که خواننده سرما خورده و حالش بد است و برنامه را به هم بزنند!به همین جهت در بعضی قطعه ها که انرژی بیشتری می طلبد و حنجره مریض نمیتواند آن را به نحو احسن پردازش کند مجبور به اجرای پلی بک می شوند.من به هیچ وجه این رویه را تایید یا نفی نمیکنم.تنها می گویم یک روند عادی است.اما باید دید آیا خواننده در تمام اجراهایش همین کار را انجام داده؟البته مساله آن دو فرد که انتقاد اهالی موسیقی را به دنبال داشت فکر میکنم بیش از اجرای پلی بک ، فالش خواندن بود که این جای بحث دارد و یک عمل و روند غیر حرفه ای است». آسرایی با اشاره به این نکته که در این وانفسا، سود حرف اول را می زند اظهار می کند:« یک تهیه کننده موسیقی که با بسیاری از خوانندگان جدید و تازه به میدان آمده همکاری کرده،در نشست خبری کنسرت یکی از این افراد،عنوان کرد که اینجا از من درباره کار فرهنگی سوال نکنید.من یک بیزنس من هستم و می خواهم از این خواننده پول دربیاورم!داستان امروز ما همین است که این یک بیزنس است و بسیاری از آن نان می خورند.به همین دلیل از داد و ستد پول های آنچنانی ابایی ندارند.مثل برنامه ای که ادعا شد ۱۰۰ میلیون از برخی دریافت کرده و آنها را دعوت کرده است.در همان برنامه بخصوص،از من نیز ۶ بار دعوت شداما من پول خواستم چون روند این برنامه ها را می دانم.منِ نوعی یا در صورتی که پول دریافت کنم در این برنامهها حاضر می شوم و یا وقتی که کنسرت و آلبومی داشته باشم و بخواهم آن را معرفی کنم.اما وقتی برای یک فرد هزینه میلیونی می شود تا در آن تریبون حاضر شود که درست یا غلطتش هنوز هم مشخص نیست، یعنی یک جای کار می لنگد!»
دوری از اصالت و نزدیکی به سراشیب افول هنر!
محمد مهدی گورنگی،آهنگساز،کارشناس موسیقی،عضو کانون آهنگسازان سینمای ایران و خانه موسیقی،درباره نقش رسانه ملی در معرفی موسیقی گذرا و هنر سطحی به مخاطب و مارکت موسیقی به «قانون» میگوید:«متاسفانه تهیه کنندگان صدا و سیما به تنها چیزی که فکر نمی کنند هنر ، عیار و اعتبار هنرمند است.بسیاری از تهیه کننده ها که در حال همکاری با سازمان هستند و اصولا پیکره حال حاضر صدا و سیما را تشکیل داده اند،تنها به منفعت و کسب سود فکر می کنند و پولهایی که پشت این قضیه دست به دست می شود تنها برای بولد کردن برخی افراد با هدف ویژه و بدون در نظر گرفتن آسیب هایی است که به فرهنگ و موسیقی متفکرانه و هنری ایران وارد می شود. این قضیه هم نه تنها در موسیقی که گریبانگیر تمام لایه های اجتماعی حال حاضر ایران شده است.حال این دو فرد که چند صباحی است نامشان نقل محافل شده تنها ظاهر و ویترین یک مافیای عظیم هستند که در حال بلعیدن نیمی از موسیقی اصیل ایرانی است.اینجا صحبت از شخص نیست، بلکه باید به ریشه ها،چگونگی و دلایل ورود این افراد پرداخت».
گورنگی با ریشه یابی جزیی از این معضلات،ادامه میدهد:«ما وقتی به موسیقی سنتی، اصیل و آکادمیک خود توجه نمی کنیم،مسلما موسیقی هایی در اطراف ما رشد می کنند که بی هویتند و همان مقدار ناچیز اعتبارشان از کنسرت ها و برنامه هایی است که مخاطب عام به دلیل نداشتن شادی یا دانش کافی در آن ورود میکنند.مسئولان و بانیان هنر نیز باد به غبغب می اندازند که مکانی برای تخلیه انرژی مردم ایجاد کرده اند فارغ از این تفکر که این اقدامات، دور شدن از اصالت و هنر واقعی و نزدیک شدن به یک سراشیبی است که اگر ادامه پیدا کند حتی گوری برای موسیقی باقی نمی ماند که بتوانند بر سرآن گریه کنند!همین حالا نیز من در دانشگاه با دانشجویی مواجه می شوم که وقتی از او درباره دستگاههای موسیقی ایرانی می پرسم نهایت جوابش به من تنبک و حتی گیتار است!یعنی یک دانشجوی رشته هنر، نام دستگاه های ایرانی که هویت فرهنگی خودش هست را نمی داند.شما دیگر به عمق فاجعه پی ببرید».
یاد دورانی که کنسرت،اجرای زنده بود بخیر!
خشایاراعتمادی،خواننده اولین آلبوم موسیقی پاپ بعد از انقلاب،درباره فراگیر شدن پدیده پلی بک خوانی در کنسرت های چند سال اخیر به «قانون» می گوید:«در کنسرت های خارج از ایران به دلیل حرکات و دنس هایی که انجام می شود،خواننده ناچار است به دلیل رساتر بودن آنچه امکان دارد در هنگام حرکت جا بماند،بعضی قسمتها در یک قطعه و نه تمام آن قطعه را پلی بک اجرا کنداما در کنسرت های ایران که این اتفاقات از اساس نمی افتد اصلا پلی بک خواندن معنا ندارد.این پدیده در صدا و سیما اتفاق می افتد و عادی است چراکه در برنامههای رسانه ملی،اجازه نشان دادن ساز را نمی دهنداما در کنسرت این عمل،یک نمایش و کلاه گذاشتن بر سر مردم است.اینجا حتی در تمرین هم لب خوانی را تمرین میکنند چه برسد روی استیج!»اعتمادی همچنین با اشاره به هدایت شده بودن تمام کنسرت هایی که در یک دهه اخیر روی صحنه می روند، ادامه می دهد:«بازار موسیقی بازار عرضه و تقاضاست و متقاضی بدون آنکه بداند این روند را خواسته و ارائه کننده هم به او تحویل می دهد.شما ببینید یک تهیه کننده جلوی یک خواننده چطور صحبت می کند و علنا اشاره می کند که خواننده صرفا یک ماشین پولسازی است نه چیز دیگر.در صورتی که تهیهکننده باید خواننده اش رابزرگ کند و به او ارزش ببخشد». اعتمادی با اشاره به نقش گسترده صدا و سیما در این بحران اظهار می کند:«یادم هست یکبار برای برنامه ای به سازمان رفتم. در پشت صحنه آن برنامه ، تهیه کنندگان چند برنامه پرطرفدار تلویزیونی،خواننده ای که در حال حاضر بسیار معروف شده است را کنار کشیده بودند و با او حرف می زدند.آن ها به او پیشنهاد حضور در برنامه های پرطرفدارشان را دادند،مشروط به اینکه کنسرت سال آینده آن خواننده برای آنها باشد!این تنها بخش کوچکی از یک رانت عظیم هنری است.حالا هم که به خاطر صلاح برخی دیگر،من و امثال مرا از رسانه دور کردنداما یاد دورانی بخیر که ما ۱۹ قطعه را به طور زنده روی صحنه کنسرت اجرا می کردیم...!»
ثبت نظر