در ۳۱ اکتبر سال ۲۰۱۱ «لولو» آلبوم مشترک «لو رید» و «متالیکا» منتشر شد. بدیهی است که اثر خلق شده توسط یک هنرمند ماجراجو و گروهی همیشه متفاوت، از سوی طرفداران نوستالژی طلب و چشم به گذشته دوخته (علل خصوص طرفداران متالیکا) مردود خواهد بود و غیر قابل هضم.
اکنون با گذشت چند سال از انتشار آلبوم مذکور و بازنگری و تعمق بیشتر در آن، می توان به این نکته پیبرد که قضاوتهای پیشین دربارهی لولو غالبا بدون در نظر داشتن سابقهی هنری لو رید و نقش وی در آلبوم، و بر مبنای دو فاکتور «قیاس» با آثار پیشین گروه متالیکا و «میزان فروش» آن در بازار موسیقی صورت گرفته و عملا جنبهی هنری آلبوم به عنوان یک اثر واحد مورد بررسی چندانی قرار نگرفته است.
آلبوم پیش رو اثریست تجربی با بن مایهای الهام گرفته شده از دو نمایشنامه «Erdgeist » و « Pandora's Box» نوشتهی «فرانک ویدیکند» نمایشنامه نویس آلمانی. لولو از لحاظ فرم و محتوی در جایگاه یک کانسپت آلبوم قرار دارد، با این تفاوت از مابقی این دست آلبومها که در آن، هم در فرم موسیقی و هم در بیان محتوا، نوآوریهایی منحصر بفرد به چشم میخورد. موسیقی در اکثر آلبوم های اینچنین، با ساختاری چند لایه و چند رنگ در سازبندی و با اتکا بر چرخههای آکورد قابل هضم برای مخاطب و اساسا به عنوان بکگراندی کاملا پذیرای کلام ساخته میشود. علاوه بر این، کارکرد کلام در چنین آثاری به گونهای است که جنبهی داستانی محتوای آلبوم به خوبی حفظ و به مخاطب منتقل گردد. به عنوان مثال میتوان به آثار برجستهای همچون آلبوم The Final Cut اثر گروه «پینک فلوید» در لایهی موسیقی و آلبوم The Crimson Idol اثر گروه «وسپ» در لایهی کلام اشاره کرد که هر کدام در نوع خود سنجه و متر محسوب میشوند.
لو رید که خود را پیرو Andy Warhol چهرهی نامی جریان «پاپ آرت» میداند، هنرمندی بیپرواست و پیش از لولو نیز دست به ماجراجوییهای جسورانهای زده است، بطور مثال میتوان به آلبوم Metal Machine Music اشاره کرد که به کلی نویز (سروصدا) است. او پیش از این به سراغ ادبیات نیز رفته بود و در این مورد میتوان آلبوم Raven را نام برد که بر گرفته از داستانهای کوتاه Edgar Allan Poe است. لو رید با گروه ولوت آندرگرند برای بسیاری از موزیسینهای پس از خودش تبدیل به اسطورهای دست نیافتنی شده
در نحوهی بیان محتوای آلبوم لولو، این نکته قابل تامل است که لو رید به هیچ وجه به روند داستانی نمایشنامههای نام برده وفادار نمیماند. او زیست خود از مفاهیم برجستهی آن ها را به زنجیرهی کلام در میآورد و با خواندن هر دو نمایشنامه میتوان به این نکته پیبرد که به جز یکی از شخصیتها در قطعهPumping Blood جک شخصیتی که در پایان نمایشنامه دوم ظاهر میشود) خبری از هیچ شخصیت دیگری نیست و چیزی شبیه به یک برداشت شخصی از نمایشنامهها در کار است که با توانمندی لو رید به زیبایی بیان شده.
از سوی دیگر، لولو اثریست که به ذات قابل قیاس با هیچ یک از آثار دیگر گروه متالیکا نیست. تجربه ایست شجاعانه و یک «نه» بزرگ به روندی تجاری که بطور روتین از گروهی مثل متالیکا توقع میرود.
ما در این آلبوم شاهد فضاسازیهایی با سازبندی یک گاراژ بند هستیم (آنچه که از سازبندی گروه متالیکا بطور متدوال یاد میشود). سرعت و ریف جای تعلیقهای متداول و توالی آکوردهای متعارف در کانسپت آلبومها را گرفته و در پس صدای خواننده سرکشانه پیش میروند. فضاسازی با اتکا بر ریف پیشتر از این نیز توسط گروههایی همچون «اسلیر» بطور مثال در قطعه Hell Awaits) انجام شده بود، اما در آلبوم لولو این روند با تاکید بسیار توسط گروه متالیکا استفاده شده و نمود پیدا کرده است.
نحوهی ضبط و اجرا آلبوم لولو به گونهای است که بکر بودن ایدهی اصلی حفظ شده و ملموس بماند؛ نه اصراری بر ژوست و کوآنتایز خواندن است و نه ارنجمنت قطعات استاندارد پیش میرود.
لولو پلی منحصر بفرد است، میان موسیقی و ادبیات. لولو نه تکراریست و نه تجاری. هنر است برای هنر. این همان تفاوت چشم نواز لو رید و متالیکا با هنرمندان معاصرشان است. آنها خطر کردهاند، از مرزهای خیالی گذشتهاند و راههایی تازه را کشف و خلق کردهاند و این راهها را به دیگران نیز نشان دادهاند.
ثبت نظر