به گزارش جام جم آنلاین از باشگاه خبرنگاران جوان، موسیقی از فکر تراوش میکند و به قلب مینشیند.» میگویند که این را بتهوون گفته و همین کلمات او شرحی است بر آن چه که هنر موسیقی را نزد مردمان پُرطرفدار میکند.
در این سالها و در فضایی که حول این هنر شکل گرفته، هنرمندان زیادی به عرصه موسیقی کشور معرفی شدند؛ شماری پرشور و پرشتاب، چندصباحی درخشیدند و فروغ شان افول کرد و گروهی نیز به اتکای اصالتهایی که بدان پایبند بودند یا استعداد و شاخصههای متفاوت و خاص شان در این حوزه ماناتر شدند.
شهرام شکوهی ۴۷ ساله در گروه دوم میگنجد. او خیلی زود در میان دوستداران این هنر، صاحب نام شد و در این سالها نیز توانست محبوبیت اش را در میان موجهای نو و فازهای تازه محفوظ بدارد. حتی کسالت اخیر او، بسیاری از طرفدارانش را نگرانِ یک خداحافظی زودهنگام کرد.
او که با بیماری قلبی دست و پنجه نرم میکند برای ما نیز میگوید اگر بیماری قلبی اش جدی شود شاید نتواند خوانندگی را ادامه دهد. البته خودش خوش بین و امیدوار به بهبودی و ادامه کار است.
این خواننده خوب کشورمان چندی پیش سفری به مشهد داشت و همان حضور کوتاه مدت در شهرمان، مجال این گفتگو را فراهم کرد.
پاسخ آقای خواننده به شایعههای نگران کننده
در ابتدای صحبت با این خواننده، از سلامتش جویا میشویم این که همان طور که برخی رسانهها اعلام کرده اند؛ «آیا بیماری قلبی او مانع آواز خوانی اش خواهد شد یا نه؟» که در این باره متذکر میشود: بنده عرض کرده بودم اگر بیماری قلبی ام جدی شود شاید نتوانم خوانندگی را ادامه دهم. اما متاسفانه در برخی رسانهها طور دیگری مطرح شده بود.
وی میافزاید: برخلاف آن چه از بیرون دیده میشود و اغلب مردم تصور میکنند که شغل ما سرگرمی است، کار بسیار پر استرس و سنگینی داریم و اتفاقاتی که در شغل مان میافتد این استرس را چند برابر میکند.
وی ادامه میدهد: در زمان برگزاری کنسرت، باید به طور کامل حواسمان به خواندن و نوازندگی گروه باشد، از طرفی حساسیتهایی هم که در سالن اجرا با آن مواجه میشویم، روی دیگر ماجراست. اغلب مسائلی که در حاشیه کار پیش میآید، میزان بسیار زیادی از استرس را به خواننده منتقل میکند و همه این موارد برای بالا و پایین رفتن فشار کافی است، اما با این اوصاف خدارا شکر مشکل خاصی در خصوص بیماری قلبی ام ندارم و در عملی که در آینده خواهم داشت، دو فنر دیگر به فنرهایم اضافه میشود تا تعدادشان به شش تا برسد. (با خنده).
اثری فاخر تحویل جامعه دهیم
شکوهی از سال ۷۱ به سراغ یاد گرفتن آواز میرود و حدود چهار سال بعد یادگیری گیتار را هم شروع میکند. او اذعان دارد که از آن دست آدمها نبوده که عشق خوانندگی هستند و موسیقی را به خاطر ماهیتش دوست داشته است. سبک این خواننده جوان بیشتر شبیه به سبک اسپانیایی است.
در این باره یادآور میشود: کاری که من میکنم زیاد ارتباطی به موسیقی سنتی ایرانی ندارد. اما از بقیه اشکال موسیقی پاپ به آن نزدیکتر است. من به سبک موسیقی اسپانیایی علاقه داشتم و صدایم به خاطر زیرو بم خاصش به این سبک نزدیک است.
وی جزو خوانندگانی است که بین ارائه آلبومها و آهنگ هایش فاصله زمانی زیادی میافتد. دلیلش را کیفیت قطعات آهنگ هایش بیان میکند تا کمیت آن و میگوید: باید اثری که به دست مخاطبان میرسانم قابلیت گوش دادن داشته باشد و به نظر من مهمترین اصل در ساختن آهنگ این است که ۱۵ سال بعد فرزندم نگوید پدر شما واقعا این آهنگ را خوانده بودی؟ این موضوع برای من بسیار مهم است و نگرش و اعتقاد من این است سالی یک قطعه خیلی خوب را روانه بازار کنم به جای آن که ۱۰ قطعه معمولی از من، به دست مخاطبان برسد. شکوهی بر این باور است که به موسیقی نباید به چشم شغل نگاه کرد و اگر به این شاخه از هنر به چشم درآمدزایی نگاه کنیم، نتیجه اش فراگیر شدن شکلی از آثار موسیقایی سالهای اخیر میشود که مثل یک موج، در برههای اوج میگیرند و بعد به فراموشی سپرده میشوند. وی بیان میکند: کمتر کسی رغبتی به گوش دادن این جنس آثار دارد. وقتی بخواهیم به موسیقی صرفا از دید پر کردن سالنهای کنسرت توجه کنیم و هدفمان همین باشد، بعد از یکی دو سال این موسیقی از یادها میرود در حالی که من باور دارم اثری خوب است که اگر ۱۰ سال دیگر آن را گوش دادی همان لذت اولیه را ببری و آن ملودی، به اصطلاح حرفی برای گفتن داشته باشد.
نوک تیز انتقادات به سمت موسیقی پاپ است
این خواننده نقدی جدی بر عرصه موسیقی حاکم در کشور دارد و در بیان آن میگوید: تعارف که نداریم؛ موسیقی در ایران مثل بچه سرراهی است. به خصوص موسیقی پاپ بین هفت هنر از همه مظلومتر است و نوک تیز انتقادات به سمت این نوع موسیقی است و در اصل ماجرا تمام بار مالی و رضایت مخاطب هم به عهده همین شاخه از موسیقی است. موسیقی ما کمی فست فودی شده است. درست همان طور که من باید با فرزند ۱۰ ساله خودم درباره دوست داشتن فلان غذای فست فودی، سروکله بزنم، هم اکنون قشر جوان این مدل موسیقیها را میپسندد و این که چه نوع سیاست گذاری یا چه اشتباهی باعث شده تا موسیقی به این سمت و سو گرایش پیدا کند، سوال دیگری است و کسی نمیتواند به آسانی پاسخی برای آن پیدا کند.
شکوهی تاکید میکند: این نوع موسیقی مورد پسند عموم قرار گرفته و این که چند سال بعد همین موسیقی گوش شنوا داشته باشد یا نه داستان دیگری است. من ترجیح میدهم موزیکی تحویل جامعه بدهم که در سالهای بعد مورد تمسخر کسی قرار نگیرد.
ماجرای یک مچ گیری
شکوهی به تازگی موزیک ویدئوی «یار نامرد» را با تصویرسازی خاص و کمتر دیده شده روانه بازار کرده است. خودش درباره این اثر بیان میکند: بخشی از این اثر به صورت دکلمه آهنگ و بخشی هم ترانه پاپ است. تصویرش متعلق به یک بازی است که من در دوران جوانی خیلی دوست داشتم و در مجموع چیز عجیب و غریبی نیست. به هر حال انسان گاهی میخواهد مسائلی که در فراسوی قلبش آنها را دوست دارد نشان دهد و هیچ منظور خاصی پشت آنها نیست.
با او درخصوص حواشی که به تازگی درباره دو خواننده خوب کشورمان در یک برنامه زنده تلویزیونی پیش آمد صحبت میکنیم. این که فضای مجازی بعد از آن ماجرا، به سطح آگاهی بعضی خوانندگان واکنش نشان داد و میپرسیم: «یک خواننده تا چه اندازه باید به زیر و بم موسیقی ایرانی آشنایی داشته باشد؟» در جواب میگوید: موسیقی ایرانی و سنتی دو مقوله جدا از هم هستند و سوالاتی که از آن دو خواننده شد، به جا نبود. خواننده پاپ الزاما نباید تسلط به هفت دستگاه موسیقی ایرانی داشته باشد. مثل این میماند که متخصص شیمی محض باشی و از تو درباره بیوشیمی سوال کنند. این که یک خواننده در کنار کارش اطلاعات موسیقی خوبی نیز داشته باشد مزیت محسوب میشود، اما این که همه جزئیات موسیقی ایرانی را نشناسد او را دچار مشکل نمیکند. خوانندهای در حوزه موسیقی پاپ موفق میشود که دوره صداسازی را گذرانده و با نتها آشنا باشد، ولی الزاما نباید هفت دستگاه موسیقی را بشناسد، البته درباره موسیقی سنتی قضیه کمی فرق میکند. آن برنامهها بیشتر حالت مچ گیری داشت. خواننده وظیفه دارد روی استیج برود و کارش را بدون اشکال اجرا کند.
ثبت نظر