Fa En جمعه 25 آبان 1403 ساعت 20 و 16 دقیقه

مظهر خالقی: نگرانِ آینده‌ی موسیقی کردی نیستم

مظهر خالقی: نگرانِ آینده‌ی موسیقی کردی نیستم

چهارشنبه 12 تیر 1398 ساعت 18:43
موسیقی ما – از روز گذشته، کنگره‌ی بین‌المللی مشاهیر کرد در دانشگاه کردستان با هدفِ تجلیل و تقدیر از مشاهیر کرد برگزار شده است و طی آن بسیاری از چهره‌های علمی و هنری کرد از سراسرِ دنیا به این همایش آمده‌اند؛ اما این  این کنگره با یک اتفاقِ خاص همراه بود؛ «مظهر خالقی» - موسیقی‌دان- به همین بهانه، بعد از چهار دهه به ایران بازگشته است. او در کنار سید علی اصغر کردستانی و حسن زیرک و ناصر رزازی از خوانندگان برجسته و شناخته‌شدهٔ موسیقی کردی به‌شمار می‌آید. از ترانه‌های مشهور او می‌توان «په پولهٔ ئازاد»، «ئه‌گه ڕێمه‌وه»، «ئاسۆی کورد» و «بیرت ده‌که‌م» اشاره کرد.

این خواننده‌ی برجسته‌ی موسیقی کرد، چند سالِ‌ پیش در خارج از ایران گفت‌وگویی انجام داده است که بخش‌هایی از آن می‌آید: 
 
او در پاسخ به این سوال که «سیاه‌ چمانه»‌ و «حیران‌» در موسیقی‌ کردی‌ چه جایگاهی دارند، گفته است: «آواز سیاه‌ چمانه‌ فقط‌ مربوط‌ به‌ منطقه‌ اورامات‌ کردستان‌ است‌، قدمت‌ آن‌ از کشور آوازهای‌ کرد بیشتر است‌. اما حیران‌ و لاوک دو تایپ‌ ونوع‌ آواز کردی‌ در دستگاه‌های‌ ابوعطا و شور آوازهای‌ منحصر به‌ کردها هستند که‌ نوع‌ و اجرای‌ آنها با آواز کاملاً فرق‌ دارند؛ زیرا شوهای‌منسجم‌ ندارند و هر کدام‌ کلام‌ مربوط‌ و منحصر به‌ خودشان‌ را دارا هستند و به‌ اصطلاح‌ حکایت‌ و داستان‌های‌ گذشته‌ را به‌ صورت‌ لحن‌ و کلامی‌آمیخته‌ بازگو می‌کنند.»

او معتقد است که ‌ردیف‌های‌ آواز فارسی‌ با آواز کردی‌ تا حدود زیادی‌ مشابه‌است‌: «من‌ مقام‌ها و آوازهای‌ کردی‌ و فارسی‌ را ازهمدیگر جدا و تفکیک شده‌ نمی‌بینم‌، به‌ راستی‌ آنقدر بهم‌ آمیخته‌اند، که‌می‌توانم‌ بگویم‌ هر دو در یک چهارچوب‌ هستند و جزو لاینفک ازهمدیگر.»

و در عین حال بر این عقیده است که تسلط‌ به‌ آوازهای‌ فارسی‌ خود نوع‌ تسلط‌ است‌ بر آواز ومقام‌های‌ کردی‌؛ البته‌ اگر مقام‌های‌ کردی‌ را به‌ درستی‌ و با دقت‌ بیشتری‌بررسی‌ کنیم‌، می‌بینیم‌ که‌ هر کدام‌ گوشه‌هایی‌ از دستگاه‌های‌ فارسی‌هستند، و بر این‌ اساس‌، بی‌تردید فراگیری‌ دقیق‌ ردیف‌ آوازی‌ ایران‌ امرانکارناپذیری‌ استو کمک بسیار موثری‌ برای‌ آواز صحیح‌ چه‌ فارسی‌ وچه‌ کردی‌ است، برای مثال در کردستان‌ عراق‌، هنرمندان‌ نخست‌ مقام‌های‌عراقی‌ را به‌ درستی‌ و نیکویی‌ فرا می‌گیرند، تا مقام‌های‌ کردی‌ را بهتر اجرابکنند؛ اما عقیده‌ من‌ بر این‌ است‌ که‌ مقام‌های‌ کردی‌، فارسی‌ و عراقی‌، همگی‌در یک چارچوب‌ اصلی‌ و واحد است‌ و فراگیری‌ و تسلط‌ بر هر کدام‌، می‌تواند نقش‌ موثری‌ در اجرا و ارائه‌ درست‌ هر کدام‌ از دیگر گونه‌های‌آوازهای‌ منطقه‌ای‌.»

او موسیقی کردی‌ را به‌ طور عام‌ به‌ چهار بخش‌ تقسیم‌ می‌کند: موسیقی‌ غرامی‌ مثل‌ همین‌ تصنیف‌های‌ معمولی‌،‌ موسیقی‌ رقص‌ و پایکوبی‌، موسیقی‌ عرفانی‌ یا مذهبی‌ و حتی‌ دراویش‌ و تکایا و مقام‌ها و آوازهای‌ بدون‌ ریتم‌: «مقام‌های‌ کردی‌ رُل‌ و نقش‌ مهمی‌ را دارند، حتی‌ تا هشتاد درصد دستگاه‌های‌ فارسی‌ را می‌توانیم‌ در مقام‌های‌کردی‌، به‌ صورت‌ گوشه‌، گونه‌های‌ موسیقی‌ کردی‌ بیابیم‌؛ اما یک قسمت ‌جداگانه‌ای‌ هست‌ که‌ نه‌ تنها در دستگاه‌های‌ موسیقی‌ فارسی‌ وجود ندارد بلکه‌ در کمتر ملت‌هایی‌ با گونه‌های‌ مختلف‌ موسیقی‌ به‌ این‌ صورت‌مقام‌ها و آوازها ارائه‌ می‌شود و آن‌ آوازها شامل‌ «حیران‌»، «لاوک»،«هوره‌»، «سیاچمانه‌»، «خاوری‌ و خورشیدی‌» و... است‌ که‌ از زمان‌های‌ بسیار دور بر جای‌ مانده‌ است‌ و میراث‌ ادبیات‌ فولکلورماست‌. مثلاً دربارة‌ «هوره‌» چندین‌ نظر مختلف‌ وجود دارد، می‌گویند که‌این‌ گونه‌ آوازهای‌ قدیمی‌ و آهنگ‌ها از زمان‌ قدیم‌ به‌ همین‌ صورت‌ بوده‌است‌. مثلاً معتقدند که‌ «گاتار» را با صورت‌ «هوره‌» اجرا کرده‌اند و یا«خاوری‌ و خورشیدی‌» مربوط‌ به‌ زمانی‌ است‌ که‌ کردها نور یا خورشید راپرستش‌ کرده‌اند و بعد اگر توجهی‌ به‌ ریشة‌ «حیران‌» و «لاوک» داشته‌باشیم‌؛ لاوک مربوط‌ به‌ داستان‌های‌ عشقی‌ است‌ و «حیران‌» مربوط‌ به‌سرگذشت‌های‌ تاریخی‌، جنگاوری‌، قیام‌ علیه‌ ظلم‌ها و ستم‌ها، رشادت‌های‌ قهرمانان‌ کرد در جنگ‌ با دیگر ملت‌ها و قدرت‌های‌ دیگر در برهه‌های‌ بسیار کهن‌ تاریخ‌ کردستان‌ است‌ که‌ همگی‌ به‌ صورت‌ یک‌نوع‌ نثر موزون‌ است که‌ نمی‌توانم‌ آن‌ را گونة‌ جدید شعری‌ نام‌ ببرم‌؛ اما وزن‌ خاصی‌ را داراست‌ و معتقدم‌ این‌ وظیفة‌ ادبا و محققان‌ ادبیات‌ است ‌که‌ نوع‌ «نثر و نظم‌» آن‌ را مشخص‌ بکنند.»

به گفته‌ی این خواننده‌ی بزرگِ کرد، در آوازهای‌ سینه‌ به‌ سینه‌ بخشی‌ از تاریخ‌ ملت‌ کرد نهفته‌ است‌ و به‌ همین‌ خاطر است‌، که‌ این‌ بخش‌ عمده‌ فقط‌ منحصر و مخصوص ‌ملت‌ کرد است‌ و در دیگر دستگاه‌ها و آوازهای‌ منطقه‌ مثلاً فارسی‌ یا عربی ‌نمی‌توان‌ یافت‌.

او همچنین به این نکته اشاره دارد که ادبیات‌ کرد غنی‌ است‌ و هنرمند آوازخوان‌ اگر شناخت‌ وافری‌  از ادبیات‌ و فولکلور داشته‌باشد، موفق‌تر خواهد بود و بهتر می‌تواند در عرصه‌ آوازخودنمایی‌ بکند و بیشتر بر دل‌ مردم‌ بنشیند: «تکرار آثار شاعران‌ بزرگ‌، الزامی‌ است‌. در واقع‌ این‌ افراد، بزرگان‌ ادبیات‌ و فولکلور ما هستند به‌ راحتی‌ آنها را با حافظ‌ و سعدی‌ تشبیه‌ کردم‌. هیچ‌ وقت‌ حافظ‌ در ترانه‌ یا آوازهای‌ ایرانی‌ محو نخواهد شد، بلکه‌ همیشه‌ در موسیقی‌ ایرانی‌ وجود خواهند داشت‌ و روز به‌ روز هم‌توسعة‌ بیشتری‌ پیدا می‌کنند. بر این‌ اساس‌ هم‌ نباید توقع‌ داشته‌ باشیم‌، که‌ چون‌ شعر روز نیست ‌نباید از آن استفاده کرد. در جایگاه‌ خود هر کدام‌ از آنها موثر واقع‌ می‌شوند و فکر کنم‌ تا سال‌های‌ آینده‌ این‌ امر باقی‌ خواهد ماند، چون‌ نیاز طبیعی‌ هر ملتی‌ استفاده‌ از ادبیات‌ و فولکلور قدیمی‌ وسنتی‌ خودش‌ است، مثلاً هیچوقت‌ خوانندگان‌ ما در موسیقی‌ سنتی‌ایران‌ نتوانستند حافظ‌ و سعدی‌ را کنار بگذارند و چه‌ بسا گاهی‌ هم‌ از آنها استفاده‌ کردند تا پیام‌ و منظور خودشان‌ را، که‌ با شرایط‌ جامعه‌ و روزگارفعلی‌ انطباق‌ دارد، بازگو بکنند.»

او درباره‌ی اهمیتِ این موضوع می‌گوید: «به‌ نظرم‌ اشعار و ترانه‌ های‌ قدیم‌، هیچ‌گاه‌ از بین‌ نمی‌روند. درتمام‌ مملکت‌ها وزارت‌ خانه‌هایی‌ برای‌ حفظ‌ و نگهداری‌ فرهنگ‌ مردم‌ آن‌ جامعه‌ هست‌ و این‌ نکته‌ای‌ است‌ که‌ بستگی‌ به‌ نیاز مردم‌ جامعه‌ دارد. من‌ دویست‌ سال‌ یا صد سال‌ آینده‌ را نمی‌توانم‌ پیش‌ بینی‌ کنم‌، که‌ آیا نیاز جامعه‌ هنوز به‌ این‌ فولکلور و آثار قدما وجود دارد و احترامی‌ برای‌این‌ اشعار خواهند داشت‌ یا خیر؛ اما آنچه‌ مسلم‌ است‌، در همه‌اجتماعات‌ بشری‌ فولکلور و رسومات‌ قبلی‌ خود را حفظ‌ کرده‌اند و یا لااقل‌ سعی‌ کرده‌اند که‌ چنین‌ بکنند. حال‌ اگر بازار خوبی‌ از نظر فروش‌ ندارند، آن‌ دیگر بحث‌ جدایی‌ است‌؛ شاید نیاز مردم‌ چنین‌ است‌؛ اما انسان‌ها سعی‌ می‌کنند که‌ فولکلور و هویت‌ قبلی‌ خودشان‌ را ازدست‌ ندهند و آن‌ میراث‌ گذشتگان‌ را همچنان‌ حفظ‌ نگاه‌ دارند.»

او به آینده‌ی موسیقی کرد، خوش‌بین است و می‌گوید: «من‌ خطر آنچنانی‌ را برای‌ آیندة‌ موسیقی‌ کردی‌ نمی‌بینم‌، زیراعقیده‌ام‌ بر این‌ است‌ موسیقی‌ قسمت‌ عمدة‌ زندگی‌ کردهاست‌. تمام‌مراحل‌ موزیک و موسیقی‌ کردی‌ با زندگی‌ مردمان‌ این‌ دیار عجین‌ شده‌است‌؛ از کوهستان‌ها و روستاها تا شهرها، از انسان‌های‌ عارف‌ و صوفی‌ تا  انسان‌های‌ عامی‌ و کوچه‌ بازار؛ این‌ حس‌ علاقه‌ وجود دارد. قرن‌هاست‌ که‌موسیقی‌ فولکلور کرد هزاران‌ ترانه‌ ونغمه‌ را سینه‌ به‌ سینه‌ و نسل‌ به‌ نسل‌ تا به‌ امروز پرورش‌ و بازگو کرده‌اند و می‌کنند و تردیدی‌ ندارم‌ که‌ بسیاری‌ ازآنها یا فراموش‌ شده‌اند یا از بین‌ رفته‌اند اما بخش‌ عمده‌ آن‌ خوشبختانه‌هنوز باقی‌ است‌ و خواهد ماند.»‌

در نوع‌ موسیقی‌ «بدون‌ کلام‌» واقعاً موسیقی‌ نقش‌ عمده‌ای‌ را ایفامی‌کند و بهتر است‌ بگویم‌ که‌ همة‌ رل‌ را اجرا می‌کند؛ یعنی‌ کلام‌ در خود موسیقی‌ مستتر است‌ و از نوای‌ آن‌ موسیقی‌ می‌توان‌ به‌ منظور یا کلام‌ پنهان‌ در آن‌ پی‌ برد. اما هنگامی‌ که‌ موسیقی‌ با کلام‌ بود، این‌ وضعیت‌ فرق‌می‌کند، بدون‌ گمان‌ «کلام‌» باید خود را نشان‌ بدهد و تجوید یا «نحوة‌خوانش‌» هم‌ به راستی‌ اهمیت‌ ویژه‌ای‌ دارد و زمانی‌ آواز و موسیقی‌ هر دوبه‌ اوج‌ می‌رسند که‌ هر دو مکمل‌ و متمم‌ همدیگر باشند؛ یعنی‌ آواز مطابق‌و همراه‌ با کلام‌ است‌، که‌ کلام‌ ادای‌ حالت‌ را می‌نمایاند. و بر این‌ اساس‌،همانگونه‌ که‌ موسیقی‌ نقش‌ خود را ایفا می‌کند؛ خواننده‌ هم‌ باید کلامی‌رسا، شیوا و گویا داشته‌ باشد، که‌ با خواندن‌ صحیح‌ اشعار، کل‌ احساس‌مورد نظر را به‌ شنونده‌ منتقل‌ بکند. و در این‌ انتقال‌ هم‌ براستی‌ نحوه‌تجوید کلام‌ یا شیوة‌ خواندن‌ و تلفظ‌ اهمیت‌ بسزایی‌ دارد.»
تعداد بازدید : 409

ثبت نظر

ارسال