نسیم قاضیزاده: یک فیلم خوب با یک موسیقی خوب یکی از دستاوردهای روز سوم جشنواره است. "مسخره باز" همایون غنی زاده به آهنگسازی محمد غنیزاده، آهنگسازی که اولین موسیقی فیلمش را نوشته است. محمد غنیزاده را نمیشناسم، نه نامش را شنیدهام نه تا پیش از این اثری از او شنیده بودم، اما حداقل دو دلیل باعث میشود که جای خوبی در حافظهام از این به بعد برایش دست و پا کنم. اول اینکه به سلیقه شنیداری و انتخابهای منحصر به فرد همایون غنیزاده ایمان دارم و دیگر اینکه "مسخره باز" برای من کارت ویزیت بسیار شکیلی از کار این آهنگسازِ تا پیش از این شناخته نشده بود.
همچون خود فیلم که به راحتی میتواند مسیر پراکندهگویی را طی کند اما حبلالمتین فیلمنامه و موتیف درجه یکی را دارد، موسیقی هم با وجود استفاده از سبکها و ترانههای مختلف، حال و هواهای متفاوت و زبانهای گوناگون، رشتهای محکم دارد که انسجام آن را نگهداشته و اجازه نداده گوش مخاطب دچار آشفتگی شود. شک ندارم که بخش زیادی از این انسجام و پیوستگی حاصل نگاه تیزبین و سختگیر همایون غنیزاده است، همچنانکه در اکثر تئاترهایش دست به انتخاب موسیقیهای ویژهای زده است و همیشه موسیقی در کارهای او کاراکتری مشخص دارد.
اینطور که از شنیدهها و حرفهای خود محمد غنیزاده برمیآید او پیانیست جز است و در وین درس خوانده ، برای چند فیلم کوتاه موسیقی نوشته، "مسخره باز" اولین کار جدی آهنگسازیاش است و پیش از این چندبار با برادرش همایون در زمینه انتخاب موسیقی برای تئاتر همکاری کرده. دلیلش هم واضح است. همایون خود شناختی بسیار خوب از موسیقی دارد که همین مساله راه را برای بهرهگیری از آهنگساز سخت کرده. با این وجود برادرش از اولین نقطه نوشتن فیلمنامه در جریان آن بوده و بیش از 50 قطعه برای "مسخره باز" نوشته که نهایتا 8-9 تای آن انتخاب شده. گروه بسیار خوب و معروف "بالاژ بند" 5 نفره که گروه جز و اهل مجارستان هستند و آلبومهای متعدد منتشر کرده و موسیقی فیلمهای مستقل مختلفی را ساختهاند، کار اجرای موسیقی "مسخره باز" را به عهده میگیرند.
اصلیترین ویژگی موسیقی "مسخره باز" روایتگری و شخصیت راوی آن است. موسیقی نه به شکل مجازی، که کاملا رئالیستیک، یکی از اصلیترین کاراکترهای فیلم است. در عین اینکه بنا ندارد به صورت دائم حواس مخاطب را جلب خودش کند، اما گوشنواز است و توجه طلب. از ابتدا با جز شروع میشود و خیلی زود صداهای محیطی هم به آن اضافه میشود. همچون خود فیلم خلاقانه است و ریتم در آن شکسته. صدای کوبیدن هاون، حرکت مداوم قیچی، صدای چکش های تکرارشونده، افتادن پرنده از سقف، چرخش پنکه سقفی، چایی ریختن پر سر و صدا، باز کردن صفحات روزنامه، همین اینها موسیقیهایی است که علاوه بر باند موزیکال شنیده میشود و باند صوتی فیلم را در مجموع قوی کردهاند. صداهایی که توالی آنها نه فقط عین موسیقی که خود آن است. در اینجاست که بیش از هر فیلم دیگری هماهنگی صداگذاری با موسیقی به چشم میآید.
خوبی موسیقی "مسخره باز" ، گام برداشتن کامل بر اساس سناریوفیلم است. گاهی پررنگتر و گاهی کمرنگتر. مثلا زمانی که دانش (صابر ابر) در حال شستن سر و کله یکی از مشتریهاست و مونولوگ میگوید، موسیقی با احساسات پرجوش و خروش او به گوش میرسد و زهیها خشن و پرصدا مینوازند.
به این صداهای محیطی اضافه کنید موسیقیهایی را که به شکل انتخابی در فیلم استفاده شدهاند از "کرشمه" بنان و "سونات مهتاب" بتهوون گرفته تا "مرا ببوس" و "آواز قو"ی چایکو فسکی، از موسیقی "پاپیون" گرفته تا آهنگ "کریزی" و "کوپ آیلند".
همچون قصههای بیشماری در فیلم که پارودی شدهاند و سر و تهشان با قصه دانش و هما (هدیه تهرانی) تغییر کرده، موسیقیها هم واریته شدهاند. از کازابلانکا و بیل را بکش گرفته ت هفت سامورایی و تایتانیک و گاو خشمگین. از لئون گرفته تا پالپ فیکشن. همراه با آگراندیسمان کردن این قصهها و کاراکترها در فیلم، موسیقی هم بولد میشود.
حضور گرامافون هم خودش وسیلهای است برای جانبخشی بیشتر به شخصیت موسیقی. حال دل دانش و آرایشگاه که نه سلمانی را همان صفحههای گرامافون به ما میگویند.
گیتار، سیمبالوم، کیبورد و کنترباس، نقش اساسی در موسیقی دارند و درامز صدادهی تازهای برایش تعریف شده. میشود امیدوار بود که حضور محمد غنیزاده در موسیقی فیلم ایران میتواند اتفاقات هیجانانگیزی را رقم بزند که از همینجا ورودش را به این دنیای کوچک اما پر قصه خوشامد میگوییم.
ثبت نظر