موسیقی ما - پس از نزدیک به سی سال، آلبوم «دود عود» با آهنگسازی «پرویز مشکاتیان» و آواز «محمدرضا شجریان» توسط مرکز موسیقی بتهوون به صورت صفحهی گرامافون منتشر شد. انتشار این اثر البته با واکنش «آوا مشکاتیان» روبهرو شد. اما همین مساله بهانهای شد برای آنکه نگاهی دوباره به این اثر که یکی از مهمترین آثار خالق و آوازخوانش است، داشته باشیم:
-
«نوا» در بستر موسیقی اراکسترال
«دود عود» در دستگاه نوا است. اثر با سرودههایی از «مولانا» و عطار» با همراهی ارکستر سمفونیک تهران در سال ۱۳۶۶ اجرا و اولین بار در سال ۱۳۶۸ مشتمل بر قطعاتی چون آوازِ عقل کجا پی برد شیوهٔ سودای عشق، آتش عشق تو در جان خوشتر است، در عشق تو عقل سرنگون گشت و تصنیف یوسف خوشنامِ منتشر شد؛ ضمن آنکه قطعهی بی کلام این آلبوم که قطعهای برای سنتور و ارکستر است را میتوان جزو برترین آثار موسیقیهای سنتی ایرانی دانست. «
کامبیز روشنروان» برای نخستین بار ملودیهای مشکاتیان را در بستری ارکسترال از سازهای موسیقی سنتی و کلاسیک به نمایش گذاشت. او ۲۳ تیر ۱۳۹۱ در برنامهی دستان (شبکه آموزش) این مساله را مطرح کرد که یکی از قطعات این اثر ساخته اوست که به نام مشکاتیان منتشر شده است؛ اما صرفِنظر از این ماجرا برخی دیگر از آثار مشکاتیان نیز در قالب تلفیقی از سازهای غربی و ایرانی منتشر شد که از جمله آنها میتوان به دو آلبوم «جان عشاق» و «گنبد مینا» با تنظیم محمدرضا درویشی اشاره کرد
.
-
آهنگسازی که با ادبیات پیوندی دیرینه داشت
«پرویز مشکاتیان» در این اثر مانند همیشه استفادهای موثر از «شعر» کرده است. او در طولِ حیاتِ هنری خویش همواره انسی بسیار با ادبیات داشت و به گفتهی خودش تغزل ایران را در اوج قلل ادبیات جهان میدانست و به همین خاطر حتی آثار بیکلامش نیز تحتِ تاثیر ادبیات (چه منظوم و چه منثور) بوده است؛ برای مثال خودش میگفت قطعهی «چکاد» را تحت تاثیر شعرِ دماوند سرودهی «ملکالشعرای بهار» ساخته است، آنچنان که ابتدای اثر متاثر از «ای دیو سپید پای در بند/ ای گنبد گیتی ای دماوند» است و زمانی که قطعه به شوشتری میرود بیت «ای مادر سر سپید بشنو/ این پند سیاه بخت فرزند» تداعی میشود. خودش در این باره توضیح داده بود: «من دقیقاً پگاهِ روزی که چکاد را نوشتم ریتم این شعر در ذهنم کوبیده میشد و قطعه را مینوشتم. یعنی من حتی موسیقی بیکلامم هم متاثر از نمادها و نمودهایی از ادبیات ایرانی است
.»
شاید کمتر موسیقیدان و آهنگسازی را بتوان مثال زد که ادبیات به اندازهی او برایش اهمیت داشته باشد، او در «دود عود» نیز چنین کرد، بهخصوص آنکه آوازخوانی چون «محمدرضا شجریان» همراهیاش میکرد که او نیز همواره این حساسیت را در حدِ اعتلا داشته است. از آنجا که به شکلِ متداول انتخاب اشعار آوازها در یک آلبوم موسیقی مبتنی بر انتخاب تصانیفی است که از قبل ساختهشدهاند، این مساله را در قطعهی آوازی «دود عود» نیز میتوان مشاهده کرد. «مشکاتیان» میگفت: «در انتخاب شعر، ستونها تصانیف هستند که اشعار باید با آن همخوانی داشته باشد و این حساسیت را هم من دارم و هم شجریان از اول داشت. حتی قطعات بیکلام یک اثر بر اساس چگونگی قطعات فونداسیون باید تعیین شود که با هم، همخوانی و همخونی داشته باشند؛ حالا البته آن حساسیت وجود ندارد و این موضوع طبیعی است؛ یکدورهای دانشگاه ادبیات ما را «فروزانفر»ها، «همایی»ها و «خانلری»ها میگرداندند. پس انتشار کتب و تحلیلهای ارزنده در آن دوران اتفاقی نبود. امروز با این نگاه موجود و مسایلی مانند رسانهی ملی نمیدانم دو دههی دیگر چه خواهد شد؟ استثنا قاعده نمیشود. استعداد را نمیشود خفه کرد؛ ولی پدید آمدن یک جریان بالنده شرط و شروط، مناسبات، زمینهها و پسزمینههایی دارد و همین جوری نمیشود چیزی بهوجود بیاید. باید بگویم در موسیقی ما متاسفانه اندیشه، خرد و مطالعه کم بوده و گسست وجود داشته ولی بچهها الان فرهنگمند شدهاند و دیدِ بازی دارند و اینها در نگاه من علیرغم ندانستگیها و تحجرها در حال باروری است و خیلی دارد فرق میکند.»
«مشکاتیان» البته در بسیاری از آثارش دغدغهی میهندوستی و وطنپرستی داشت و همین تفکر باعث پدید آمدن آثار ارزشمندی همچون رزم مشترک، آزادی، محبوب من وطن، وطن من، بهارا، لاله بهار و سرو آزاد شد که بخشِ مهمی از این آثار در همکاری با «محمدرضا شجریان» شکل گرفت.
-
زوجی هنری که هیچگاه تکرار نشدند
«پرویز مشکاتیان» و «محمدرضا شجریان» زوجی هنری بودند که آثارِ مشترکشان همگی از برترین آثار موسیقی سنتی ایران در دورانِ معاصر است؛ این همکاری البته تا پایانِ حیاتِ مشکاتیان ادامه پیدا نکرد؛ اما کموبیش در آثار جداگانهی این دو هنرمندِ بزرگ، کمتر میتوان اثری به قدرتمندی آثاری را مشاهده کرد که در همکاری با یکدیگر خلق کردند.
در مجموع همکاریهای شجریان با مشکاتیان، ۱۵ آلبوم رسمی شد و البته دهها آلبوم مجلسی و محفلی که امید است روزی به انتشار درآید. «مشکاتیان» از معدود هنرمندانی بود که میتوانست جوابِ آوازهای شجریان را بدهد که این مساله علاوه بر قدرتِ تکنیکی او، به خاطر نزدیکی و همذات پنداریشان بود.
-
چه چیز «دود عود» را ماندگار کرده است؟
اما
آنچه باعثِ ماندگاری این اثر بعد از این گذشت چند دهه شده است، چیست؟ میتوان به حرفی از نیچه استناد کرد که گفته است «برای پدید آوردن اثری ماندگار کاری تمام وقت لازم است» و «مشکاتیان» همانطور که خود به این نکته صحه میگذاشت در تمامِ سالهایی که دست به خلقِ هنری میزد، به این مساله کاملاً مومن و معتقد بود، او معمولاً یا در کار ساختن بود یا پرداختن و اگر مجالی پیدا میکرد موسیقی گوش میداد. خودش میگفت بیش از هر چیز موسیقی کلاسیک غرب را برای شنیدن انتخاب می کرد. عاشقِ «مالر» بود و کارهایش را از نظر ارکستراسیون میپسندید و آثار «بلا بارتوک»، «گریگ» و البته «باخ» را دوست داشت و از همه بیشتر «طلوع» ساخته «ادوارد گریگ» را گوش میداد. «دود عود» مانندِ هر اثرِ دیگری ساخته و پرداختهی چنین فضا و ذهنی است. او در دههی 60 ساکنِ خانهی مصفایی در شمالِ تهران بود که محلِ رفتوآمدِ بسیاری از اهالی موسیقی بود و نطفهی «دود عود» به همین طریق بسته شد؛ خودش تعریف میکرد: «عصر یکی از روزهای سال 63 «کامبیز روشنروان»، به خانهی ما آمد و وقتی گلها را دید گفت: «من همیشه فکر میکردم این ملودیهای زیبا را از کجا میآوری که با دیدن این فضا و گلها دانستم.». از طرف دیگر همسایه روزی پیش من آمد و گفت: عازم کانادا هستم و میخواهم خانه را اجاره بدهم و شما اگر آشنایی دارید معرفی کنید، من هم به آقای روشنروان زنگ زدم وگفتم: «کامبیز! میخواهم کاری کنم که زیباترین ملودیها رو بسازی!». عصر همانروز قرارداد بسته شد و دو هفته بعد از آن روشنروان همسایهی ما شد و «دود عود» حاصل دو سال همسایگی ما بود. بعد که به محل فعلی آمدیم. اول خانهای را در این کوچه اجاره کردیم و این خانه را ساختم. «حسین علیزاده»، «محمدرضا درویشی» و «بیژن کامکار» آمدند و از اینجا خوششان آمد و کمکم ساکن این کوچه شدند. کارهایی مانند «جان عشاق» و «گنبد مینا» حاصل همسایگی با درویشی بود. اگر میبینید با علیزاده کار مشترکی نداشتیم، به این علت بود که همانسالها ایشان دعوت شدند برای تدریس در دانشگاه برکلی آمریکا. ایشان وقتی هم رفتند خانه را به «کیهان کلهر» دادند. فکر میکنم مقبولیت کار، سوای دانش و احساس آنها حاصل ارتباط مداوم ما بوده است
.»
«پرویز مشکاتیان» مهمترین نمایندهی موسیقی سنتی است و با این حال او در بسیاری از آثار خود چه در آهنگسازی و چه نوازندگی رگههای تازهای از موسیقی سنتی را به رخ کشید؛ به همین خاطر است که علاوه بر تکنوازی و همنوازی، تعدادی از آثارش از جمله همین «دود عود» در قالب ارکسترهای بزرگتر میگنجد و همین امر باعث همکاریش با هنرمندانی چون محمد رضا درویشی و کامبیز روشنروان شد. تجربههایی بسیار موفق که هنوز پس از گذشت سالها ارزش شنیدن و تحلیل و بررسی داشته و علاوه بر زیباییهای شنیداری از لحاظ فنی و ساختاری هم بسیار ارزشمند هستند. در این سالها تعدادی از این آثار توسط هنرمندانِ دیگر به شکلِ مجدد تنظیم شده است
.
-
«دود عود» را چه کسانی نواختند؟
در دود عود نوازندگانی منوچهر انصاری، رضا عالمی، همایون رحیمیان، ارسلان کامکار، رئیس فرشید (ویلن)، نوروز یزدانی، سیاوش ظهیرالدینی، بهروز کافی، بهزاد بیرقی (ویلن آلتو)، محسن تویسرکانی، کریم قربانی، عباس ظهیرالدینی (ویلنسل)، نادر مرتضی پور، علیرضا خورشیدفر (کنترباس)، اردشیر کامکار (کمانچه)، جمشید عندلیبی (نی)، ارژنگ کامکار (تیمپانی، مثلث و تنبک)، بهنام مناهجی (سنتور) و بیژن کامکار (دف) نواختهاند.
انتشارِ «دود عود» البته با واکنشِ «آوا مشکاتیان» - فرزندِ پرویز مشکاتیان- مواجه شد و او در صفحهی رسمیاش نوشت: «دلم میخواهد خیلی ساده براتون جریانی را توضیح بدم، امتیاز نشر آلبوم دودعود را سالها پیش پدرم به شرکت چهارباغ (آقای علی رستمیان) واگذار کردهاند و سالهاست که صاحب امتیاز نشر این آلبوم ایشون هستند، یکی دو هفته است که خبر منتشر شدن این آلبوم به شکل صفحه گرامافون و به صورت محدود توسط شرکت بتهوون آمده که گویا با اجازه اقای رستمیان انجام شده، پس از اینکه با خبر شدم دلایل عدم رضایتمان برای این بازنشر از طرف (شرکت بتهوون ) را برای جناب رستمیان توضیح دادم و خب چون قرار داد بسته شده دیگر کاری است که شده و ایشون هم گفتند از مسایلی که ما ازش ناراحت هستیم آگاه نبودند.. لازم میدونم چیزهایی را براتون توضیح بدم؛
اگر پدرم بودند بیشک اجازه این کار را به (شرکت بتهوون) نمیدادند، دلیلش هم مربوط به گذشته است و مطمئنم اگر به شرکت دیگهای این اجازه را میدادند، طرح جلد زیبایی که خودشون در دهه شصت به استاد مرتضی ممیز سفارش داده بودند را عوض نمیکردند چون این طرح را بسیار دوست داشتند. دوست دارم بدانید ریالی از قیمت یک میلیون تومانی!!! این صفحهها را قرار نیست ما دریافت کنیم چون ما صاحبامتیاز مادی (برای نشر) این اثر نبوده و نیستیم و دلم نمیخواست با این قیمت بالا برای شما هنردوستان عزیز سوتفاهمی پیش بیاد.. در آخر باید بگم اگر دل هنرمندی را شکستید و حقی ازشون ضایع کردید بعدها با یک بازنشر نمیتوانید اون سبقه را پاک کنید به خصوص اینکه اون هنرمند سالها پیش از این دنیا رفته باشد..من نه پی جدل هستم نه بردن آبروی کسی ولی چه کنم که یک چیزهایی را هرگز نمیتونم فراموش کنم.»
ثبت نظر