به گزارش ایلنا، قاسم افشار، خواننده عرصه پاپ که تاکنون آلبومهایی چون «فصل آشنایی»، «نازنین»، «خواب گریهها»، «بغض» و «کویر» را منتشر کرده و خواندن تیتراژ چند عصر سینمایی و تلویزیونی را برعهده داشته، میگوید: تهیهکنندگان موسیقی صریحا میگویند که کار فرهنگی نمیکنند و علاقهای به حضور برخی خوانندهها ندارند.
گفتگوی ایلنا با این خواننده را درباره اوضاع کنونی موسیقی پاپ و فعالیتهای هنریاش در زیر میخوانید.
شما در دهه هفتاد و هشتاد جزو خوانندگان پرکار بودید و حال به نوعی کم کار شدهاید، دلیل کم کاری شما و همنسلانتان چیست؟
این مسئله دلایل متعددی دارد. بخشی از این موضوع به نوع عملکرد متولیان فرهنگی کشور مربوط است و بخش دیگر این اتفاق به تهیهکنندگان عرصه موسیقی ربط دارد. به نظرم این دوستان تمایل ندارند که من و خوانندگان هم نسل من در عرصه باشند و فعالیت کنیم.
البته این موضوع محدود به خوانندگان نیست و آهنگسازان و نوازندگان نیز قربانی روند موجود هستند؟
بله همینطور است.
اما مگر تهیهکنندگان به دنبال ارائه آثار باکیفیت نیستند؟ و مگر غیر از این است که شما و اغلب هم نسلانتان خوانندگانی خاطرهسازی برای مخاطبان هستید؟ پس دلیل این عدم تمایل چیست؟
به طور واضح باید گفت که تهیهکنندگان امروزی فقط به دنبال تجارت هستند.
شاید دلیلش این است که در آن زمان کنسرتی درکار نبود.
بله در آن زمان کنسرتهای کمی برگزار میشد. در حال حاضر دوستان تهیهکننده خودشان بهطور واضح عنوان میکنند که کار فرهنگی نمیکنند و زمانی که خودشان این موضوع را به زبان میآورند، پس واقعا اینگونه است. هیچ اشکالی هم ندارد. تجارت باید در همه مقولات مورد توجه قرار گیرد و من نیز با این قضیه موافقم. اما در این میان نکاتی وجود دارد که سوال برانگیز است و مشکلاتی ایجاد میکند. شما حساب کنید که یک خواننده در طول سال هر شب به اجرای برنامه میپردازد! این اتفاق به نوعی بعید و دور از ذهن و عقل است؛ زیرا در هیچیک از کشورهای دنیا چنین اتفاقی نمیافتد و خوانندههای مطرح و معروف چه ایرانی، چه آمریکایی، و چه اروپایی چنین کاری نمیکنند. میتوانم بگوییم در هیچ کجای دنیا حتی خوانندگان بسیار بزرگ و کاربلد نیز چنین کاری نمیکنند.
دلیل این کثرت و برگزاری کنسرتهای طویلالمدت آن هم با یک خواننده در ایران چیست؟
اتفاقات و دلایل زیادی میتواند پشت این قضیه باشد. همیشه برای دوستانم این مثال را میزنم؛ در حال حاضر وضعیت کنسرتها مانند مسابقات کشتی کجی است که در آمریکا برگزار میشود. آنها چند نفر را در رینگ قرار میدهند و چند نفر هم در بیرون رینگ میگذارند و روندی را برای خود در نظر میگیرند. در کنسرتهای ما نیز عدهای خاص مورد توجه هستند که من هم برخی از آنها را دوست دارم و برخی دیگر را خیر که البته این موضوع سلیقهای است.
کیفیت کنسرتها را چگونه میبینید؟
یادم هست ما برای اجرای کنسرت یا اجراهای ارگانی مدتها تمرین میکردیم تا روی صحنه اجرای خوبی داشته باشیم. اما حال اینگونه نیست. در حال حاضر برخی از دوستان تمرین پلیبک میکنند و این خیلی بد است. اتفاقأ همین چند وقت پیش بود که یکی از همین خوانندهها مورد مواخذه قرار گرفت؛ در صورتیکه همان یک مورد نبود و پیش از آن نیز چنین اتفاقی به صورت مکرر توسط خوانندگان و گروههای دیگر رخ داده بود. هنوز هم هستند گروههایی که کنسرتهای پلی بک برگزار میکنند.
برای جلوگیری از این هرج و مرجهای فرهنگی چه تمهیدی را پیشنهاد میدهید؟
در زمان ما وزارت ارشاد نمایندهای را به سالنهای کنسرت میفرستاد تا کیفیت اجرا را مورد ارزیابی قرار دهد. در حال حاضر لزوم چنین حرکتی بسیار حس میشود و لازم است که وزارت ارشاد نمایندگانی را به کنسرتها بفرستد تا در صورت عدم کیفیت و اجرای پلیبک به خواننده مربوطه اجازه کار ندهد.
در این میان چقدر سلیقه مخاطب را در تنزل کیفیت موسیقی پاپ موثر میدانید؟
آنچه در عرصه موسیقی تولید میشود خوراکی است که ما به مردم میدهیم، یعنی این ما هستیم که به مخاطب خوراک میدهیم و در صورت ارائه خوراک تکراری به آنها، سلیقهشان را تحت تاثیر قرار خواهیم دادف و خب تعداد آن آثار ضعیف و خوانندگان و عواملی که آنها را تولید میکنند یکی دوتا نیست. به طور میانگین روزانه حدودأ پانصد اثر منتشر میشود که رقم بسیار بالایی است. در این میان بخشی از مخاطبان موسیقی را میشناسند و آنرا به صورت تخصصی دنبال میکنند و باقی محض تفنن و وقت گذرانی موسیقی را دنبال میکنند. بازهم به این موضوع میرسیم که مقصران اصلی آنهایی هستند که مجوز صادر میکنند.
گفتید روزانه پانصد اثر موسیقیایی تولید میشود این گستردگی در تولید چقدر بر روند کاری خوانندگان کاربلد تاثیر میگذارد؟
قاسم افشار باید چه اثری تولید کند تا در میان این همه اثر شنیده شود؟ اصلا شنیده میشود؟ غیر از اینها من اثری تولید میکنم بسیار عالی، آیا آن اثر عادلانه تبلیغ میشود و عادلانه پخش خواهد شد؟
شاید به همین دلایل است که برخی از خوانندگان ترجیح میدهند آثارشان را به شبکههای برون مرزی بدهند.
بله. وزارت ارشاد به ما میگوید آثارتان را مثلا به سایت رادیو جوان ندهید. ما هم این کار را نمیکنیم که در این صورت باید اثرمان را به سایتهای داخلی بدهیم. آیا سایتهای داخلی باتوجه به کیفیت اثر آن را به درستی تبلیغ میکنند و عادلانه به پخش اثر میپردازند؟ مشخص نیست. اینگونه است که خواننده ترجیح میدهد اثرش را به همان سایت رادیو جوان بدهد. در این میان ماجرا چیست که جلوی فعالیت آنها را نمیگیرند؟ نام این اتفاقات تبعیض است.
به نظرتان مهمترین نقص و کاستی آهنگهای پاپ فعلی چیست؟
ترانهها و کلامهایی که توسط یکسری از دوستان خوانده میشود واقعا بد است.
درست است. گویا آن تعصب و حساسیتهایی که پیشتر در انتخاب ترانهها وجود داشت حال وجود ندارد.
من میگویم اگر وزارت ارشادی داریم و اگر شورای ارزشیابی وجود دارد و آن شورا اعضایی دارد، آن دوستان نباید چنین آثاری را تایید کنند و نباید به آثار ضعیف مجوز بدهند. شعرهای بسیاری داریم که از لحاظ کلامی و مفهومی فاجعهاند اما مجوز وزارت ارشاد را میگیرند.
در زمانی نه چندان دور فضا آنقدر بسته بود که آثار به سختی مجوز میگرفتند و اهالی موسیقی برای ادامه کار و تولید اثر میجنگیدند.
الان هم همان شرایط قبلی برای برخی از دوستان وجود دارد و روند به همان شکل است. من سال گذشته شعری را به وزارت ارشاد ارائه داده بودم تا مجوز تک تراک بگیرم که البته بیرون نیامد. مسئولان مربوطه بخشی از شعر را در پرانتز قرار داده بودند و قید کرده بودند که این قسمت شعر باید عوض شود، در صورتی که آن بخش از شعر هیچ مشکلی نداشت و به هیچ عنوان بد نبود. من آن شعر را با اشعاری مقایسه کردم که در حد فاجعهاند و از وزارت ارشاد مجوز گرفتهاند و نمونه آنها را دیدهاید. قضیه چیست که آن شعرها مجوز میگیرند؟
موضوع این است که در عرصههای مختلف هنری، معمولا به شخص مجوز میدهند نه اثر!
بله این مافیایی که میگویبد، وجود دارد و ممکن است هرجایی باشد و شکل بگیرد. این امکان وجود دارد که در وزارت ارشاد نیز مافیا وجود داشته باشد که چنین اتفاقاتی میافتد. ما نمیتوانیم بگوییم آثار مختلف براساس نیاز مردم مجوز میگیرند. پس درک و سواد چه میشود؟ منظورم این است که باید به گونهای پیش برویم که هم کارهای فرهنگی انجام دهیم و هم اثری درخور مردم تولید کرده کنیم.
حل مشکلات این چنینی به تحلیل و ریشهیابی عمیق نیاز دارد، اما چه باید کرد تا خوانندگان همنسل شما برای ارائه آثار با کیفیت به میدان بیایند.
تصورم این است که اگر خوانندگان و موسیقیدانهای هم نسل من دست به دست هم بدهند و فعالیتهای جدیدشان را آغاز کنند، اتفاقات خوبی رخ خواهد داد. البته نه اینکه بخواهیم خدای ناکرده هنرمندان دیگر را به عقب برانیم یا فعالیتهای آنها را تحت تاثیر قرار دهیم. منظورم این است که اگر به اتفاق یکدیگر و چند نفری روند گذشتهمان را ادامه دهیم و به تولید اثر بپردازیم، میتوانیم همان اتفاقات خوب را دوباره رقم بزنیم؛ زیرا به هرحال کارمان را بلدیم و اینگونه نیست که نتوانیم از پس کار برآییم و مطمئنم نه تنها مخاطبان گذشته بلکه نسل جدید نیز به شنیدن آن اثار تمایل نشان خواهند داد. ار قضا من هم اتفاقأ بعد از هشت ماه، ماه گذشته اثری را با نام «آبادی ویرون» منتشر کردم که نیکان آهنگسازی آن را به عهده داشته و شعرش از آقای عبدالجبار کاکایی است. پس از پیگیری دیدم که سیویک هزار بار شنیده شده است.
شما در اوائل دهه هفتاد موسیقی را آغاز کردید و در آن زمان مرکز موسیقی صداوسیما در گزینش و انتخاب خوانندهها وسواس بسیاری به خرج میداد.
در آن دوران نزد زندهیاد استاد بابک بیات رفتم و ایشان دو اثر با پیانو نواختند و اینگونه بود که صدایم از مرکز موسیقی مجوز گرفت. در آن زمان خواننده باید تست میداد و با پیانو میخواند. یادم هست خیلی از خوانندگان آن دوران در تست رد شدند. اگر آن روند در حال حاضر وجود داشت خیلی از خوانندگان فعلی دیگر نمیخوانند. مطمئنم اگر چنین تستی از خوانندگان فعلی گرفته شود بسیاری از آنها رد میشوند و با خودمان میگوییم این فرد اصلا چگونه خواننده شده است و تعجب خواهیم کرد.
در حال حاضر به چه کارهایی مشغول هستید؟
اگر مشکل خاصی پیش نیاید میخواهم در زمینه آموزش فعالیت کنم و قصد دارم مسترکلاسهایی برگزار کنم و به آنهایی که مستعد خواندن هستند آموزش دهم تا به این ترتیب در عرصه فرهنگ و موسیقی کار مفیدی کرده باشم. به جز آن با افراد کاربلد چند اثر در دست تولید دارم و تصورم این است که آثار خوبی شوند.
ثبت نظر