Fa En یکشنبه 4 آذر 1403 ساعت 8 و 40 دقیقه

فرمان فتحعلیان: در آمریکای لاتین مردم با یک موسیقی محلی احساساتی شده و پادشاهی را از تخت پایین می‌کشند

فرمان فتحعلیان: در آمریکای لاتین مردم با یک موسیقی محلی احساساتی شده و پادشاهی را از تخت پایین می‌کشند

فتحعلیان می‌گوید: ما موسیقی را مرزبندی می‌کنیم وگرنه ماهیت موسیقی عرفانی است. یعنی ترجمه یک واقعه خوشایند کیهانی است که به موسیقی منجر می‌شود و به همین دلیل است که این هنر تا این حد تاثیرگذار است. در آمریکای لاتین وقتی رادیوی محلی تک‌آهنگی پخش می‌کند، مردم احساساتی می‌شوند و انقلاب می‌کنند و شب پادشاهاشان را از تخت پایین می‌کشند. به همین دلیل است که سریع‌الانتقال‌ترین هنر در دنیا موسیقی است.

جمعه 20 اردیبهشت 1398 ساعت 15:10

به گزارش ایلنا، فرمان فتحعلیان، موسیقی‌دان، خواننده موسیقی پاپ و سرپرست گروه «ایلیا» است که در زمینه موسیقی قوالی و سازبندی هند به تحقیق و پژوهش پرداخته و در محضر اساتید هندی کسب دانش کرده است. فتحعلیان که طی سال‌های فعالیتش، علاوه بر برگزاری کنسرت، آلبوم‌های «مقیم»، «راه عشق»، «مست و خراب»، «مردم بیگانه» و «دیده بیدار» را منتشر کرده در گفتگوی پیش‌رو درباره نقاط مشترک و شباهت‌های  فرهنگی و موسیقایی کشور هند و ایران توضیح داد و از وضعیت فعلی موسیقی پاپ کشور گفت.

شما از اواخر دهه هفتاد تا اواخر دهه هشتاد چند آلبوم به بازار عرضه کردید و پس از آن سال‌ها کم‌کار شدید، دلیلش چیست؟

آخرین اجرای من یک سال نیم پیش در برج میلاد بوده است. یعنی بعد از سه سال در سال ۱۳۹۶ روی استیج رفتم و دلیل عدم فعالیتم که اغلب دوستان از آن باخبر هستند این بود که دوست عزیز و بسیار صمیمی من شاهرخ پورمیامین که در گروه «ایلیا» گیتار می‌نواخت، از دنیا رفت و این اتفاق باعث شد که شرایط روحی خوبی نداشته باشم و در مقطعی نتوانم به فعالیت ادامه دهم. در این میان و طی سه سالی که از فضا دور بوده‌ام و فعالیتی نداشتم، اتفاقات زیادی در حوزه موسیقی و بازار کار رخ داد و باعث شد به شدت شوکه شوم زیرا متوجه شدم در همین مدت همه چیز به شکل عجیبی پیش رفته و موسیقی سمت و سوی بازاری پیدا کرده است.

به نظرم احتیاجی به توضیح بیشتر نیست. به لحاظ کیفیت و مضمون نیز همه چیز واضح است و مخاطبان می‌دانند که محتوای آثار فعلی چقدر و تا چه حد بد و بی‌کیفیت شده است. به هرحال طی این چند سال، افرادی بنا به نسب‌ها و نسبت‌هایی که با پول یا برخی آدم‌ها دارند، به موسیقی ورود کرده‌اند. این افراد که اغلب جوان و بی‌تجربه هستند از سوی شخص یا اشخاصی حمایت می‌شوند و بر اساس روابطی که دارند کار خودشان را به راحتی پیش می‌برند و در تهران و شهرهای مختلف اقدام به برگزاری کنسرت می‌کنند. ارتباط این افراد با خوانندگان و نوع همکاری‌های بیزنیسی و تجاری آنها باعث شده فضای موسیقی خراب شود.

البته فعالیت‌های این چنینی توسط شرکت‌های فرهنگی، هنری معمولی و عادی که دغدغه فرهنگی داشته‌اند و زحمت کشیده‌اند و طی همکاری با آنها تجارب خوبی را با پشت سر گذاشته‌ام، انجام نمی‌شود. در شرایط فعلی همان چند جوان با یک یا دو میلیارد پول وارد حوزه موسیقی شده‌اند و نام خودشان را کنسرت‌گذار گذاشته‌اند و این در حالی است که اغلب دستگاه‌های ذیربط با آنها هماهنگ و همسو هستند و در این زمینه قوانین واضحی وجود ندارد. بی‌شک اگر شرکتی عادی و معمولی بخواهد وارد چنین رویه‌ای شود پشیمان خواهد شد، زیرا باید مراحل سختی را بگذراند.

سیاست‌ها و شیوه‌های مرسوم فعلی، چقدر در روند فعالیت‌های شما تغییر ایجاد کرده است؟

همیشه خودم را خواننده‌ای مستقل می‌دانستم و می‌دانم و بر همین اساس به بازار وحشتناک موسیقی که طی سال‌های اخیر ایجاد شده، وارد نشده‌ام و در بازی‌های مرسوم شرکت نکرده‌ام. همیشه خودم تهیه‌کننده کنسرت‌هایم بوده‌ام. هیچ‌گاه با سیاست‌های غلط موافق نبوده‌ام و با آنها همسو نشده‌ام و نخواهم شد. طبیعأ رویه خودم را دارم و همچنان آهسته و پیوسته به حرکت ادامه می‌دهم.

شما در هند به فعالیت و کسب دانش پرداخته‌اید و در زمینه موسیقی «قوالی» هند تحقیق و پژوهش کرده‌اید، درباره وجوه اشتراک موسیقی هند و ایران کمی توضیح دهید.

اهالی هندوستان نظرشان این است که با ایرانیان نسبت فامیلی و اصطلاحأ پسر عمویی دارند و علت آن ازدواج پادشاهان هند با شاهزادگان خانم ایرانی در گذشته بوده است، و اینکه مادر اغلب پادشاهان هندوستان، ایرانی بوده‌اند، به همین دلیل از لحاظ ژنتیکی نیز به نوعی با آنها همخون هستیم و نمی‌توان گفت این نسبت پسرعمویی اشتباه است و به نظرم دقیقأ درست است.

در این میان ایران و هندوستان در حوزه‌ها و بخش‌های مختلف نیز از یکدیگر تاثیر گرفته‌اند و این وجوه اشتراک به شکل‌های مختلف در فرهنگ، موسیقی و معماری نیز وجود دارد، زیرا ایران و هندوستان به نوعی با یکدیگر یکی بوده‌اند و مرزی وجود نداشته است،‌ یعنی در مقطعی، کشوری به نام پاکستان وجود نداشته و مرز پاکستان در اصل مرز هندوستان بوده و این کشور همسایه ایران بوده است. بنا به همین دلایل می‌توان گفت دو کشور ایران و هند بسیار به هم نزدیک بوده‌اند و این نزدیکی و ادغام، صمیمیتی را به وجود آورده و این صمیمیت در ملودی‌ها، گوشه‌ها و دستگاه‌های موسیقی این دو سرزمین شباهت‌هایی را ایجاد کرده است. البته موسیقی هند تنوع بسیار زیادی دارد و آنقدر وسیع، زیبا، جذاب و پر انرژی است که نمی‌توان گفت ریتم‌ها، دستگاه‌های آن چه عظمتی دارند.

آیا همچنان درباره موسیقی هندوستان پژوهش و تحقیق می‌کنید؟

همواره به موسیقی هند علاقمند هستم و بخشی از این علاقه به دلیل شباهت‌هایی است که درباره آنها توضیح دادم. به موسیقی «قوالی» هند بی‌نهایت علاقه دارم و این علاقه همچنان وجود دارد و درباره آن تحقیق و پژوهش می‌کنم.

 ساز «تبلا» همواره مورد توجه شما بوده، علاقه به موسیقی هند تا چه حد سبک و سیاق شما را تحت تاثیر قرار داده است.

تمام نقطه نظر و هدف من این است که سبکم، سبکی نو باشد و از ریتم‌ها و دسته‌بندی‌های ریتمیک، ساز تبلا استفاده کنم و آن را با ریتم‌های دف ایرانی ادغام کنم و خدا را شکر این روند در دوره‌ای شکل نویی ایجاد کرد که تازگی داشت و جذاب بود.

من در این سال‌ها ارتباطم را با موسیقی هند قطع نکرده‌ام. اتفاقا سه، چهار ماه پیش بود که از طریق دولت هند برای پروژه‌ای بسیار بزرگ که به مناسبت صد و پنجاهمین سالگرد تولد مهاتما گاندی شکل گرفته بود، دعوت شدم. آقای ناراندرا مودی نخست‌وزیر هند پروژه‌ای را به همین مناسبت طراحی کرد و آن را از طریق سفارت هند به ۱۲۴ کشور ابلاغ کرد. محوریت آن پروژه، اثری بود که متن شعر آن درباره وحدت میان ادیان،‌ صلح و دوستی و عدم خشونت بود و آقای گاندی آن را بسیار دوست می‌داشته است. نخست‌وزیر هند گفتند، خوانندگان علاقمندی که می‌توانند به این پروژه بپردازند، اثر مورد نظر را بر اساس سازبندی‌ها و موسیقی سنتی کشورشان در قالب ویدئو کلیپ تولید و اجرا کنند. من نیز این پروژه را به اتفاق اعضای گروهم به سرانجام رساندیم و آن را به سفارت هند ارائه دادیم و آنها نیز اثر ما را به دفتر نخست‌وزیری هند ارسال کردند و خدا را شکر اثر ما در میان ۱۲۴ اثر از ۱۲۴ کشور به عنوان یکی از ده گزینه برتر انتخاب شد.

اما این اتفاق خوب در رسانه‌های داخلی انعکاس پیدا نکرد؟

همینطور است. به جز نخست‌وزیر هند و معاونشان خانم سوشما سواراج که وزیر امور خارجه آن کشور هستند و برای ما تقدیرنامه‌ای از سوی دولت هند فرستادند و از ما تشکر کردند، حتی یک نفر در ایران به این اتفاق نپرداخت. نمی‌دانم علتش چیست اما به نظرم رسانه‌های داخلی خیلی با ما دوست نیستند و سراغی از ما نمی‌گیرند و از فعالیت‌هایمان نمی‌پرسند. من نیز نسبت به این موضوع اصراری ندارم، مگر اینکه کسی احوالی از ما بپرسد و به اصطلاح در منزل ما را بزند.

ویدئو کلیپ‌تان در کشور هند دیده شد؟

اثر ما در کشور هند بسیار مورد استقبال گرفت و به عنوان یکی از ده ویدئوکلیپ برگزیده و برتر در ۱۲۳ کشور دیگر پخش شد. مردم هند زیر ویدئوکلیپ ما که در یوتیوب موجود است کامنت‌های بسیاری گذاشتند و از اثر ما استقبال کردند. آنها می‌گفتند صدای شما به موسیقی ما بسیار نزدیک است و از من خواسته بودند که «قوالی» بخوانم و آثار جدید ارائه کنم. به هرحال ویدئو کلیپ ما در کشور هند بسیار مورد استقبال قرار گرفت.

در حال حاضر اثری را با حال و هوای موسیقی هند در دست تولید ندارید؟

ویدئو کلیپی که درباره آن توضیح دادم آخرین اثری است که بر اساس موسیقی هند و با آن حال و هوا تولید کرده‌ام و حضور در جشنواره صد و پنجاهمین سالگرد زادروز مهامتا گاندی برایم سعادتی بود.

موسیقی «قوالی» چیست و چه تعریفی دارد؟

ریشه و بن «قوالی» موسیقی معنوی ایران است، یعنی در اصل از ایران به هند رفته و با موسیقی آن سرزمین ادغام شده و شاعران، صوفیان و عرفای هند از این گونه و سبک استقبال کرده‌اند. در مقطعی از دوران ساسانیان اغلب شاعران،‌ عرفا و هنرمندان ما تحت ظلم و ستم بوده‌اند و همان‌ها در همان مقطع به هند مهاجرت می‌کنند و در آن کشور پناهنده می‌شوند و آن سفر و مهاجرت باعث می‌شود مردم هند با نوع موسیقی «قوالی» ایرانی آشنا شوند و بر اساس فرهنگ و سبک و حال و هوای خودشان به آن بپردازند.

حتی می‌توان گفت اغلب آثار «قوالی» به زبان فارسی و به زبان شعرای بزرگی چون مولانا، حافظ،‌ خیام خوانده و اجرا شده است. به طور واضح می‌توان گفت مردم هندوستان اعم از صوفیان و عرفای موسیقی «قوالی» را کامل کرده‌اند. موسیقی «قوالی» همواره مورد توجه شاعران ایرانی و هندی بوده و اشعار و غزل‌های کلاسیک این بزرگان توسط قوال‌های بزرگ خوانده شده است. اگر ایرانی‌ها قوالی را دوست دارند به این دلیل است که این نوع موسیقی از ایران سرچشمه گرفته و ریشه آن در سرزمین ماست.

عرفان در موسیقی «قوالی» چه جایگاهی دارد؟

می‌توان گفت نود درصد شعرهایی که در موسیقی قوالی مورد استفاده قرار می‌گیرند عرفانی هستند و شاید ده درصد آنها غزل‌های عاشقانه باشند؛ که البته باید بگویم عرفان در غزل‌های عاشقانه نیز وجود دارد. به طور کلی عشق با عرفان آمیخته است و آن عشق درونی آدمها ریشه در عرفان دارد؛ زیرا منبع هر عرفان و شناختی عشق است. حال ممکن است بخشی از آن عشق زمینی باشد و بخش دیگر آن کیهانی. که من در عشق زمینی نیز عشق عرفانی می‌بینیم و به نظرم این دو مکمل یکدیگر هستند و هیچ‌گاه از یکدیگر جدا نخواهند بود.

چرا هرچه گذشته وجه عرفانی آثار خوانندگانی که در گذشته به آن توجه داشتند کمرنگ‌تر شده؟ آیا می‌توان گفت موسیقی عرفانی به خودی خود سبک و گونه است؟

آن روندی که می‌گویید درباره من و آثارم رخ نداده است. حتی در آخرین آلبومم که «دیده بیدار» نام دارد نیز این اتفاق نیفتاده و می‌توان گفت نود درصد آن عرفانی است. حال اینکه چرا همکاران دیگر رویه قبلی‌شان را ادامه نداده‌اند، حتمأ دلایل شخصی خودشان را دارند. می‌توان گفت کلیت موسیقی به نوعی عرفانی است و اگر سبکی ایجاد می‌شود، دلیلش این است که ما موسیقی را مرزبندی می‌کنیم وگرنه ماهیت موسیقی عرفانی است. حتی می‌توان گفت موسیقی، اتفاقی کیهانی است و زمینی نیست، یعنی ترجمه یک واقعه خوشایند کیهانی است که به موسیقی منجر می‌شود و به همین دلیل است که این هنر تا این حد تاثیرگذار است.

شما توجه کنید در آمریکای لاتین رادیوی محلی تک‌آهنگی پخش می‌کند و مردم احساساتی می‌شوند و انقلاب می‌کنند و شب پادشاهاشان را از تخت پایین می‌کشند. به همین دلیل است که سریع‌الانتقال‌ترین هنر در دنیا موسیقی است؛ زیرا در لحظه تاثیر خود را بر مخاطب می‌گذارد و نمی‌توان درباره این موضوع و دلایل آن چیزی گفت، اینکه چرا موسیقی تا این حد در روح و روان آدمی نفوذ می‌کند و چرا او را تا این حد تحت تاثیر قرار می‌دهد و چرا تا این حد باعث هیجان می‌شود، سوالاتی هستند که همواره وجود دارند. من ذات موسیقی را عرفانی می‌بینیم و اگر بخواهیم از سبکی بگوییم که مستقیم به عرفان می‌پردازد، باید این را در نظر بگیریم که سبک‌های دیگر به صورت غیرمستقیم به آن اشاره می‌کنند، اما خب فعالان گونه‌های مختلف موسیقی یا نام آن را نمی‌دانند یا اینکه نمی‌خواهند اسمی بر آن بگذارند و ترجیح می‌دهند که اثرشان تاثیرش را در عمل نشان دهد.

طی سال‌های اخیر هنرمندان بسیاری به تولید آثار تلفیقی پرداخته‌اند که در آن میان تنها برخی موفق بوده‌اند، تعریف شما از موسیقی تلفیقی چیست؟

سبک من تلفیقی است و در اداره ارشاد گروه ما را با عنوان گروه موسیقی تلفیقی «ایلیا» می‌شناسند و ما نیز تلاشمان این بوده که در این زمینه فعالیت کنیم و کارنامه ما نشان می‌دهد که تا چه حد در این عرصه موفق بوده‌ایم. اما اینکه هنرمندان و گروه‌های دیگر به درستی به آن پرداخته‌اند و توانسته‌اند آثار موفقی عرضه کنند یا اینکه صرفأ می‌خواهند با بکارگیری واژه تلفیق خودشان را از دیگران و سبک‌های دیگر مجزا کنند، سوالاتی هستند که نمی‌توانم به آنها پاسخ دهم، زیرا نمی‌توان باطن آهنگسازان و خوانندگان را ارزیابی کرد و خدای ناکرده به قضاوت آنها پرداخت. اما خب تلفیق درست، ترکیب به جای سازها با یکدیگر است.

تلفیق یعنی برداشتن حصارها و کلماتی که بین سازها و سازبندی‌ها، ملودی‌ها، تنظیم‌ها و مولفه‌های دیگر جدایی ایجاد می‌کنند. تلفیق، بر اساس ترکیب به جا اصولی، منطقی و درست، سازهای مجزا را کنار یکدیگر قرار می‌دهد و منجر به ایجاد آثار نو و غیرتکراری می‌شود و این نو بودن است که تلفیق را خوشایند می‌کند. به طور کلی با تلفیق موافقم به شرط آنکه ترکیب‌ها درست باشد. به طور مثال اگر گیتار الکتریک را با دف همراه کنیم تلفیق نکرده‌ایم و این ترکیب درست نیست.

گروه «ایلیا» در حال حاضر به چه فعالیت‌هایی مشغول است؟

هیچ‌گاه دوست نداشته‌ام با ادبیات بازار فعالیت کنم، اما خب در حال حاضر می‌گویند «سینگل‌ترک» یا تک‌آهنگ بهتر از تولید آلبوم است. تا به حال تک‌آهنگ عرضه نکرده‌‌ام، اما به اصرار دوستان قصد دارم چنین رویه‌ای را تجربه کنم. حال نیز مشغول تولید تک‌آهنگ‌هایی هستم تا مجموعه‌ای از آثار جدیدم را عرضه کنم؛‌ به اضافه اینکه تمام تلاشم این است که پس از ماه مبارک رمضان دوشب در تیرماه اجرای کنسرت داشته باشم.

تعداد بازدید : 181

ثبت نظر

ارسال