Fa En شنبه 26 آبان 1403 ساعت 1 و 59 دقیقه

سترگ مرد موسیقی آوازی ایران / به اصفهان رو ، آتش دل ماندگار از صدای او

سترگ مرد موسیقی آوازی ایران / به اصفهان رو ، آتش دل ماندگار از صدای او

جلال تاج اصفهانی در اصفهان ماند و عمارت مکتب آواز اصفهان را باز سازی کرد .

جمعه 16 آذر 1397 ساعت 11:50

به گزارش سرویس فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا ،جلال تاج اصفهانی در سال ۱۲۸۲ در اصفهان‌ متولد شد. پدرش شیخ اسماعیل معروف به تاج‌الواعظین بود که تا حدی با دستگاه‌های‌ موسیقی سنتی ایرانی‌ آشنایی داشت.

نام اصلی:جلال‌الدین تاج اصفهانی

نام مستعار: تاج اصفهانی

تولد:۱۲۸۲ اصفهان

ملیت: ایرانی ایران

مرگ:۱۳ آذر ۱۳۶۰(۷۸ سالگی)

سبک‌(ها): موسیقی سنتی ایرانی

سال‌های فعالیت: ۱۳۶۰–۱۳۱۹

او در ده سالگی نزد پدر و استادانی چون سید عبدالرحیم اصفهانی، نایب اسدالله، میرزا حسین ساعت ساز(خضوعی)، میرزا حسین عندلیب، حبیب شاطرحاجیبه دانش اندوزی پرداخت.

جلال تاج اصفهانی

کودکی و قصّۀ نخستین آواز

مردم کوچه بازار جلال کوچک را به واسطۀ اسم پدر، «تاج زاده» خطاب می کردند. باری، شیخ الواعظین فرزند خود را به مدرسۀ علیه واقع در بازارچۀ رحیم خان که نزدیک مسجد رحیم خان بوده می فرستد. اولین زمزمه های تاج زاده با نواهای آمیخته از نغمه های پدر و روحانیون اصفهان و صدای خوانندگان در قالب روح کودکیش خود را نشان می دهد و باعث می شود که به واسطۀ داشتن صوت خوش در قالب قرائت قرآن و موذنی این هنر هم انس با وجودش، یعنی آواز را آشکار کند.

جلال تاج اصفهانی اولین خاطره را که باعث شد پدرش به صدای او پی ببرد چنین توصیف می کند:

« یک روز وقتی از مدرسه می آمدم سرشار از سرور و شادی برای اولین بار توی کوچه آواز سر دادم. وقتی به خانه رسیدم، پدرم مرا صدا کرد. خیلی وحشت کردم. فهمیدم که صدایی به گوشش رسیده و فکر کردم که مرا صدا کرد که تنبیه کند، ولی وقتی به نزد او رفتم. گفت:پسرم تو صدای خوبی داری و در خلال اینکه به مدرسه می روی و درس می خوانی، به تو آوازهای اصیل ایرانی را یاد می دهم و در این هنگام من نه ساله بودم.» دکتر بهمن بوستان می نویسد که استاد تاج در گفتگویی اظهار می داشت « در حدود سن نه سالگی صدای اکثر مداح ها و اهل منبر و حتّی تعزیه خوان ها را تقلید می کرد و به سیاق آنها آواز می خواندم . در حالیکه نه اسم مقام های آوازی را می شناختم و نه نام گوشه ها را»

این خاطره با آنکه ظاهری ساده و بیانی عامیانه دارد، امّا ما را با فرهنگ موسیقیایی زمان آشنا می کند و این قابل توجه است که کودکی نه ساله وقتی برای اولین بار نغمۀ وجودی اش را در تنهایی خود سر می دهد با اشارات پدر مخالفت جامعه را پیش بینی می کند. جامعه ای که هنوز نقش و سمت هنرمند را به عنوان فردی گران بها نمی شناسد و در همان تاریخ، روحانیون در بالای منابر آواز سر می دهند، حکایت از این دارد که وقتی موسیقی به عنوان یک پیام فرهنگی و معنوی در مقابل خود سد محکمی می بیند، به واسطۀ لطافتش خود را در لباس تعزیه نشان می دهد و به همین خاطر بزرگترین ردیف دانان و موسیقی دانان ما نیز روحانی بوده اند که در بخش های بعدی به این مساله خواهیم پرداخت و خواهیم دید که امثال تاج و ادیب چگونه با جامعه کنار آمدند.

گنـج تــوان برد مــار اگـر بگذارد

غنچه توان چیـد خــار اگر بگذارد

بانگ موذن کشد مرا سوی مسجد

 نــالۀ جانسوز تــار اگــر بگـذارد

جلال با وجود شرایط موجود خود را در محضر پدر آماده می کند و مدت 4 سال نزد او مقدمات و اصول و فنون ردیف ها را می آموزد و این نشان می دهد که تاج الواعظین با وجود وعظ و خطابه و منبر، موسیقی را خوب می شناخته است. شیخ الواعظین پس از 4 سال زحمت، فرزند خود را به بزرگ سردمدار مکتب اصفهان می سپارد او کسی نیست جز سیّد عبدالرحیم اصفهانی.

 

تاج اصفهانی

وی از سال ۱۳۱۹ همکاری با رادیو را آغاز کرد و از ۱۳۲۸ به همکاری با رادیو اصفهان پرداخت و ضمن خوانندگی، سرپرست نوازندگان رادیو اصفهان شد.

جلال تاج اصفهانی در رادیو اصفهان به اجرای برنامه‌هایی با تار اکبرخان نوروزی و برنامه آموزش گوشه‌های دستگاه‌های موسیقی ایرانی پرداخت. از ماندگارترین آثارش می‌توان به آتش دل اشاره کرد.

از جمله شاگردان او محمدرضا شجریان، حسین خواجه امیری، علی‌اصغر شاهزیدی، سید رضا طباطبایی کربکندی، علی‌رضا افتخاری، مرتضی شریف، ناصر یزدخواستی, رضا قرنیان اصفهانی و حمیدرضا نوربخش و نصر الله معین و محمد تقی سعیدی ولاشانی را می‌توان نام برد.

 

شجریان و تاج اصفهانی

محمدرضا شجریان تاج اصفهانی را اینگونه توصیف می‌کند:

«... شادروان تاج مردی بود سلیم‌النفس و با مناعت طبع هرگز در طول مدت زندگی اش به خاطر مال دنیا و مسائل مادی به کسی کرنش نکرد و به این خاطر مدح کسی را نگفت و از همه تعریف و تمجید می‌کرد و همه را با نام خیر یاد می‌کرد، شاید کسی به خاطر نداشته باشد که او حتی یک بار از کسی گلایه کند یا از کسی بد بگوید او حتی اگر از کسی رنجشی می‌دید و خاطرش آزرده می‌شد، این رنج و آزردگی را با سکوت بزرگوارانه‌ای تحمل می‌کرد. تاج از استادانش با احترام فراوانی یاد می‌کرد.

 

با دوستانش با مهربانی و عطوفت رفتار می‌کرد و حتی تا آخرین روزهای عمرش به اغلب دوستانش سرکشی و احوال پرسی می‌کرد. او با شاگردانش نیز عطوف و مهربان بود و مانند پدری خود را موظف به غمخواری آنان می‌دانست. شادروان تاج در زندگی یک همسر اختیار کرد و همیشه از او به عنوان یک کدبانوی خانه‌دار مهربان و دلسوز که موجب و موجد گرمی کانون خانوادگی اوست نام می‌برد. خداوند به تاج از این همسر شش فرزند عطا کرد؛ چهار دختر به نام‌های: تاجی، پروین، هما، پروانه و دو پسر به نام‌های: همایون و جمشید …».

تصوّر مشقّقی که هنرمندان ایرانی برای توسعه و پیشبرد هنر ایرانی برده اند، انسان را با بهت و حیرت روبه رو می کند و می توان گفت که تنها عشق به هنر، توانایی ایجاد چنین هنرمندانی و خلق چنین آثاری را دارد.

 

اجرایی خصوصی از تاج اصفهانی و ارسلان درگاهی

شرحی بر اجرایی خصوصی از تاج‌اصفهانی و ارسلان درگاهی

انتشار برای نخستین‌بار

این اجرای موسیقی در سال ۱۳۴۲ در منزل پدری‌ام حبیب‌الله ستایشگر ضبط شده است که بخشی از آن به مناسبت ۱۳ آذر سالروز درگذشت تاج اصفهانی برای نخستین‌بار توسط وب‌سایت و شبکه‌های مجازی رسمی هنر موسیقی منتشر می‌شود.

تاج اصفهانی

پدرم در ابتدای نوار این‌چنین آغاز کرده است: «بسیار خوشحالم از این توفیقی که نصیبم شده و امروز که روز سه‌شنبه سوم خردادماه است، در حضور عزیزان مستطاب استادان آقای ادیب و آقای ارسلان درگاهی، آقای تاج‌ [تاج اصفهانی] و همین‌طور استاد معظم جناب تاج عزیز [شیخ عبدالله تاج] و آقای مسعودی، امروز را به خوشی می‌گذرانیم و این نواری که می‌خواهیم پر کنیم به‌یادگار بماند که دوستان به یاد حقیر باشند، من هم به یاد آن‌ها خواهم بود» و ارسلان‌خان درگاهی می‌گوید: «البته بنده با سه‌تار ناقابل خودم عرض می‌کنم» و بلافاصله گویی وزنه‌ای سنگین با ضرباهنگی به‌متانت، درآمد شور را از سیم‌های سه‌تار طلب می‌‌کند، یک دوضربی و بعد چهارمضرابی که به گفتۀ خودِ ارسلان‌خان از ساخته‌های درویش‌خان را می‌نوازد و پس از کرشمه‌های متعدد، کار را به ادیب خوانساری می‌سپارد. ادیب شعری از حافظ با مضمون «دوستی» آغاز می‌کند که بیتی از آن چنین است:

حدیث دوست نگویم، مگر به حضرت دوست

که آشنا سخن آشنا نگه دارد

او در ادامه اوج درآمد و بقیۀ گوشه‌ها را به تاج اصفهانی می‌سپرد. نخست مناسب‌خوانی تاج اصفهانی مورد توجه است که او نیز مانند ادیب با  مضمون «دوستی» شعری از سعدی را با این مطلع می‌خواند:

مرا گر دوستی با او به دوزخ می‌برد شاید

که نقد اندر بهشت است، آن‌که یاری مهربان دارد

بخشی از این اجرا که تاج دو بیت زیر را در فرود حسینی و تحریرهای بزرگ و کوچک می‌خواند و درنهایت به رهاوی فرود می‌آید:

یکی سر بر کنار یار و خواب صبح مستولی

چه غم دارد ز مسکینی که سر بر آستان دارد

چو سعدی عشق پنهان دار و لذت جوی و آسایش

که تنها مشک می‌داند که منظوری نهان دارد

در پایان هم پدر می‌گویند: دم آقای تاج گرم.

 

تعداد بازدید : 372

ثبت نظر

ارسال