موسیقی ما - هشتم اردیبهشت سالروز تولد «علیرضا میرعلینقی» است و هماکنون سی و دو سال از حضور چند جانبهی او در حوزهی موسیقی میگذرد. حضور او در این سالها، بنا به خواستِ خودش و شرایط روزگار، چندان مستمر نبوده ولی تاثیرگذاری او استمرار داشته و در سالهای اخیر پررنگتر هم شده است.
به نظر میرسد هماکنون ارزشِ کارهای او در دهههای 60 و 70 و نوع نگاه خاص و منحصر به فردش همراه با شرایطی دیگر که ویژهی نام و نگاه میرعلینقی است، برای نسلهای جوانتر موسیقی شناس، جالب توجهتر است تا برای همنسلانِ خود او و شاید انزوای دستکم دوازدهی سالهی او از سال 1384 تا امروز، لازم بوده تا امتیازات و ویژگیهای او آنچنان که هست، شناخته شود.
او متولد تهران و اصالتا تهرانیتبار است. خانوادهی پدری او با موسیقی در سطحی تقریبا حرفهای آشنا بودند؛ ولی او در کودکی آموزش موسیقی ندید. از نوجوانی به صورتی خودجوش و پیگیر، آموختنِ موسیقی را شروع کرد. طی دو سال نزد چندین معلم، دورههای گوناگونی را (کوتاه و بلند) به آموختن ویولن کلاسیک، سنتور و سهتار پرداخت. او میگوید: «هیچکدام از اینها در آن زمان کار اصلی من نبود» اما عادت به مطالعهی مداوم و داشتن ذهنی پرسشگر و غیر قانع، او را به حیطهی دیگری راهنمایی کرد: «تحقیق در زمینهی موسیقی معاصر و شناخت شخصیتهای آن». اولین نوشتههای او مورد توجه استادان روزنامهنگاریِ وقت قرار گرفت و به یاری ارتباطات دوستانه بین روزنامهنگارانِ قدیمی با برگزیدگان موسیقی و ترانه، نام «سید علیرضا میرعلینقی» مطرح و اولین مقالاتش دربارهی غلامحسین بنان، حبیب سماعی و مرتضی محجوبی، در محافل هنرمندان پیشکسوت شنیده شد. در آن سالها، زمینهی اطلاعات دربارهی تاریخ موسیقی و شخصیتهای آن در فقر مطلق بود.
میرعلینقی با شوقی تمام نشدنی، مطبوعات قدیمی در کتابخانههای کشور را زیر و رو کرد و یادداشت برداشت و تقریبا فرصت دیدار هیچکدام از هنرمندان قدیمی و یا بازماندگانشان را از دست نداد.
دقت نظر او در طرح سوالات، تعیین دیدگاه مناسب برای رسیدن به نتایج قابل اعتنا در عرصهی تاریخ و جامعه شناسی موسیقی و برخورداری از نیروی فطری استنباط، برای او نوع نگاهی ویژه و طرز نگارشی خاص پدید آورد که طرفداران و مخالفان خود را دارد. هر دوی اینها، با همه ستایشها و انتقادها، خصوصیات انحصاری او در پژوهش، نگارش و تحلیلهای موسیقایی را تایید میکنند. بدین ترتیب، میرعلینقی از سال 1369 تا سالها بعد، عملا اولین و تنها ژورنالیست حرفهای موسیقی ایران بود و تعداد بسیاری یادداشت، گزارش، نقد، تحلیل و مصاحبه ازاو در روزنامهها و هفتهها، ماهنامهها و بولتنهای موسیقی به چاپ رسید.
تمرکز او بیشتر بر شخصیتشناسی و تحلیل وقایع موسیقی شهری معاصر ایران بوده، ولی در حوزهی تحلیلهای فنی موسیقایی و سایر ژانرهای مرتبط با موسیقی (شعر، سینمای مستند و سینمای داستانی و ... ) نیز آثاری دارد. حوزهی فعالیتهای او معین و مشخص بوده است و در هیچ زمینهای متغنن نبوده است؛ ولی در همان حوزهی به ظاهر محدود، فعالیتهای متنوعی داشته است: روزنامهنگاری، تهیه آرشیو برای پخشهای خصوصی و دولتی، تهیهی بیش از دویست برنامه رادیویی که درخشانترین آنها گلهای ایرانی در رادیو فرهنگ بود و مشارکت در بیش از شصت برنامه تلویزیونی، نگارش گفتار متن برای فیلمهای مستند موسیقی، مصاحبههای فراوان، انتخاب موسیقی گزینشی با موسیقی زمینه برای چندین فیلم مستند برگزیده و نیز برای 12 قسمت اول سریال تلویززونی شهرزاد به کارگردانی حسن فتحی و ... . تمامی اینها جدایند از دهها جلد کتابی که در این سالها، در گوشهی انزوای خود نوشته و به دلایلی تمایلی به چاپ آنها نداشته است. او مولف دو کتاب با نامهای موسیقینامه وزیری و کتابشناسی و مقالهشناسی موسیقی ایران به طریق توصیفی نیز هست.
میرعلینقی از سال 1384 از فضای حرفهای مطبوعات کناره گرفت و خود را از مرکز موسیقی حوزه هنری نیز بازخرید کرد و تا مدتها در هیچ زمینهای از کار موسیقی حاضر نشد. این دوران انزوا مصادف شد با بازشناسیِ او توسط نسل جوان موسیقی دوست و دانشگاه دیدههایی که در سالهای فعالیت او عمر چندانی نداشتند.
سال گذشته به دعوت دانشگاه تهران «میرعلینقی» برای برگزاری یک ترم کلاسهای آزاد با موضوع تاریخ موسیقی معاصر ایران دعوت شد. این اولین بار بود که از سال 1344 (تاسیس گروه موسیقی دانشکده) درس ویژهی این موضوع گذاشته میشد. مجموعه این درسگفتارها که با استقبال دانشجویان مواجه شد در دست انتشار است.
ثبت نظر