Fa En جمعه 25 آبان 1403 ساعت 12 و 6 دقیقه

حرفه‌ای، تکراری!

حرفه‌ای، تکراری!

دوشنبه 15 بهمن 1397 ساعت 5:20
نسیم قاضی‌زاده: در روز دوم جشنواره به بررسی موسیقی فیلم "آشفته‌گی"، فریدون جیرانی می‌پردازیم که همچون "خفه‌گی" توسط کارن همایونفر ساخته شده است.
 
همایونفر ارکستر بزرگ را به کمک طلبیده تا موسیقی‌ای پیشگوست برای آخرین ساخته جیرانی بسازد. قصه، قصه دو برادر دوقلو است که یکی نویسنده و دیگری تاجری موفق است که خیلی زود با پریشان‌احوالی ذهن برادر نویسنده "باربد" و زندگی آشفته برادر بیزینس من (بردیا) (هر دو با بازی بهرام رادان) آشنا می‌شویم و کمی مانده به نیمه فیلم، باربد در قاب‌های کج و اریب کارگردان، بردیا را می‌کشد و خودش را جای او می‌زند. حالا دیگر بماند خرده داستان‌های دیگر فیلم و ارتباط با منشی و جستجوهای همسر و چه و چه. همین داستان دو-سه خطی پرواضح نشان می‌دهد که فضای اصلی "آشفته‌گی" فضای رعب و وحشت و اضطراب است. حال و هوایی که  پرقدرت موسیقی حضور دارد. اما وجه پیشگویی‌اش پررنگ‌تر از دیگر وجوهش است.

با اولین دیدار دو برادر از پس سال‌ها، گیتار سولو نواخته می‌شود و ناگهان ارکستر به آن اضافه شده و پرقدرت می‌نوازد تا گوش مخاطب را برای آمدن توفان و وحشت آن صحنه و شکستن پنجره‌ها آماده کرده باشد.
 
موسیقی با اجرای نت های مقطع همه جوره سعی در القای فضای وحشت دارد. اما با این وجود شنیدن پی در پی این فضاسازی از تاثیرگذاری آن کاسته. پیش می‌آید که در سکانس‌هایی همچون مثل اولین سکانس حضور دریا مشرقی (مهناز افشار) در فیلم و اشنایی‌اش با باربد لحن موسیقی عوض می‌شود اما اصلش همان اضطراب تزریق شده به قصه کشدار فیلم است. شاید جیرانی چاره ضعف‌های ریتم فیلمنامه‌اش را در استفاده از موسیقی پرحجم جستجو کرده که به نظر می‌آید از پس این نقش علیرغم تلاش فراوان برنیامده.
 
یکی دیگر از صحنه‌های بیادماندنی موسیقی همایونفر، صحنه مرگ برادر و سلوی فلوت آلتو و اضافه شدن اهسته اهسته ازکستر به آن است. موسیقی در حال و هوایی نوساثتالژیک که تمام خاطرات کودکی و دعواها را از سر می‌گذراند و بعد با نوشیدن باربد، ارکستر اضافه می‌شود و فراموشی آغاز می‌شود. همچنین سکانس تغییرچهره باربد در هتل هم از همین لحظات به یادماندنی موسیقی است که دیالوگ‌های نگفته و قصه‌های تعریف نشده را برای مخاطب تعریف می‌کند. همینطور سکانس دزدی از گاوصندوق و دروغ گفتن باربد هم موسیقی‌ای شنیدنی دارد که کاش این فراز و فرودها در دیگر بخش‌های موسیقی هم تکرار می‌شد. همچنین استفاده از موسیقی‌هایی چون "زمان همچون رویاست" موریسی (Morrissey) در دو ورژن مردانه و زنانه، در فضاسازی کلی موسیقایی موثر عمل کرده است.
 
با همه این احوالات و نیاز فیلم به موسیقی، همایونفر میتوانست حجم کمتری از موسیقی را برای "آشفته‌گی" بنویسد یا تمی ثابت را به مثابه دستاویزی برای گوش مخاطب در نظر بگیرد. در اینکه موسیقی "آشفته‌گی" یک موسیقی کاملا حرفه‌ای است شکی نیست اما گاهی شنیدن حرف‌های شنیدنی و جدید از یک آدم حرفه‌ای آن چیزی است که آدم نیاز دارد.
تعداد بازدید : 187

ثبت نظر

ارسال