موسیقی ما – بهمن 57 و طلیعه خورشید تابان انقلاب اسلامی حاصل سالها تلاش همه اقشار مردم بود. از مبارزان و چهرههای سیاسی تا هنرمندانی که هرکدام تلاش کردند صدای انقلاب اسلامی را به نوعی به گوش مردم برسانند. در این میان هنرمندان عرصه شعر و موسیقی یادگارهایی از خود به جا گذاشتند که نه تنها امروز و در چهل سالگی انقلاب بلکه سالها بعد هم هنوز تازه و جذاب هستند. آثاری که هرکدام خاطراتی در دل خود داشتند و برای میلیونها نفر خاطرهساز شدند. در این گزارش سراغ هشت قطعه معروف پیروزی انقلاب اسلامی رفتیم و خاطراتی که هنرمندان سرشناس از آنها داشتند یا حواشی تولید هرکدام را بررسی کردیم. این گزارش را تا پایان بخوانید:
*بابک زرین: این اثر از دردی سخن میگوید که در پسِ آن یک امیدِ بزرگ وجود دارد
یکی از معروفترین تصانیف مرتبط با مضمون انقلاب اسلامی ایران که در آن سالها ساخته شد تصنیف «سپیده» است که از آن بیشتر با مطلع شعرش یعنی «ایران ای سرای امید» یاد میشود. بابک زرین در یادداشتی به تحلیل این اثر با صدای استاد «محمدرضا شجریان»، موسیقی زندهیاد «محمدرضا لطفی» و شعر «هوشنگ ابتهاج» میپردازد:
تصنیفِ «ایران، ای سرای امید» را بدون شک میتوان یکی از برجستهترین و ماندگارترین قطعاتِ موسیقی ایران دانست؛ قطعهای که هیچکس نمیتواند هیچ شبههای برای شاهکار بودنِ آن ایجاد کند. طبقِ آنچه خود آقای «لطفی» توضیح دادهاند، ابتدا ملودی این اثر را ساختهاند و با یک ساز – سهتار- برای آقای ابتهاج نواختهاند و ایشان بعد از مدتی شعرِ این تصنیف را نوشتهاند و آقای «شجریان» آن را خواندند. همکاری این سه استادِ بزرگِ موسیقی ایران در نهایت به خلقِ این شاهکار انجامیده است.
اما صرفنظر از تمامِ قدرتی که ملودی، آواز و شعرِ این اثر دارد، میتوان دلیلِ دیگری برای ماندگاری آن دانست، «ایران، ای سرای امید» از جمله اولین کارهای ملی – میهنی است که ساخته شد و به همین خاطر اینچنین ماندگار شد و توانست در مقاطع مختلفِ حوادث ایران همچنان به عنوان یک قطعهی ماندگار شنیده شود. «ابتهاج» در این اثر از دردی سخن میگوید که در پسِ آن یک امیدِ بزرگ وجود دارد و به همین خاطر است که هر کس حتی ردپایی از عشق به ایران در وجودش ریشه داشته باشد، این اثر را میشنود و دوستش دارد. در سالهای بعد نیز بسیاری قطعاتِ ملی- میهنی ساخته شد و من نیز افتخار خلقِ یکی از آنان را با همراهی «سالار عقیلی» با نام «وطنم» داشتم. در شعری که استاد «افشین یداللهی» برای این اثر سرودند هم میتوان همان دردی را که دربارهی آن صحبت کردیم، مشاهده کرد؛ آنجا که زندهیاد سروده است: «ایران اگر دل تو را شکستند تو را به بند کینه بستند/ چه عاشقانِ بینشانی که پای درد تو نشستند.» این قطعات با آنچه دربارهی دماوند و زاگرس و غیره ساخته میشود، تفاوتِ بسیار زیادی میکنند.
این اثر را خوانندگانِ دیگری نیز در این سالها به اجرا درآوردهاند که آنان نیز زیباییهای خاصِ خودش را دارد؛ اصولا من برخلافِ بسیاری از آهنگسازان، اعتقاد دارم که بازخوانی اگر به صورتی انجام شود که آثارِ بازخوانیشده هویتِ مستقلِ خودش را داشته باشد و بتواند حرفِ جدیدی بزند، اتفاق بسیار خوبی است. بازخوانی آثارِ گذشتگان در تمام دنیا مرسوم است و بسیاری از خوانندگانِ بزرگ دنیا نیز در این زمینه قطعاتِ مهمی را خلق کردهاند. من خودم به عنوان یک آهنگساز، از بازخوانی آثاری که خلق کردهام، بسیار خوشحال خواهم شد.
*فریدون آسرایی: «بهمن خونین جاویدان» به خوبی اتفاقات و حوادث آن دوران تاریخی به ذهن هر شنونده ای میآورد
«بهمن خونین جاویدان» سرود ماندگاری است که در دومین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی در مرکز صدا و سینمای استان فارس تولید شد. همافر، شاعر و حمید بهبود، آهنگساز این اثر ماندگار هستند.
سعید ذاکر حسین درباره مراحل تولید این سرود میگوید:«آهنگ «بهمن خونین جاویدان» را یکی از همکاران ما مرحوم حمید بهبود که از بچههای سپاه بود و بعدها درس خواند و پزشک شد و چند سال قبل فوت کرد، ساخت. شاعر آن هم یکی از دوستان به نام آقای همافر بود که چند سال بعد رئیس اداره ارشاد اسلامی شیراز شد. آهنگ و شعر سرود مثل شرایط آن روز گروهی و هیئتی ساخته شد؛ یعنی مثلا آقای همافر یک مصراع را می سرود و در ادامه آن میماند؛ سپس ما کمکش میکردیم تا شعر کامل شود. در نهایت با وسایل بسیار حداقلی در صدا و سیمای شیراز سرود را ضبط کردیم. حدود ده، پانزده نفر در گروه سرود بودند که سه چهار نفر آنان شهید شدند و بقیه هم متفرق شدند. این سرود در یک شرایط خیلی ابتدایی، هیأتی و با عشق ساخته شد.»
گروه کُر ای که این سرود را خوانده هم ظاهرا از بین جوانان علاقمند به خوانندگی انتخاب شدهاند و هر کدام روایتهای خاص خود را در این باره دارند. نقطه نظرات هنرمندان و خوانندههای این دوره درباره آن آثار قطعا میتواند حاوی نکات جالبی باشد.
فریدون آسرایی درباره «بهمن خونین جاویدان» معتقد است: «این سرود را مردم ماندگارش کردند. سرودی که حتی وقتی در خارج از کشور هم آنرا میشنویم، به خوبی اتفاقات و حوادث آن دوران تاریخی به ذهن هر شنونده ای میآورد.»
آسرایی که پیش از این سابقه خواندن قطعاتی چون «دسته گلای بیزبون» را در گرامیداشت شهدای هشت سال دفاع مقدس را در کارنامهاش دارد، میگوید: «همیشه آثاری که در قامت اتفاقات مهم تاریخی و مذهبی و اجتماعی خوانده میشوند قابلیتهای زیادی را برای ماندگاری دارند. سرودهای انقلابی به دلیل آن دوره خاص توانستند خیلی زود خودشان را نشان دهند و نسل جدید هم حتی با شنیدن آنها فکر و ذکرشان درگیر اتفاقات آن سالها میشود.»
*داستان فراز و نشیبهای «خمینی ای امام»
سرود «خمینی ای امام» و البته «برخیزید ای شهیدان راه خدا» جزء معدود آثاری بودند که همان روز 12 بهمن 57، اجرا شدند؛ قطعه دوم در بهشت زهرا در حضور امام خمینی و قطعه «خمینی ای امام» هم در فرودگاه، زمان ورود بنیانگذار جمهوری اسلامی به ایران؛ سرودی که دهه فجر سال گذشته به عنوان اثر میراث فرهنگی هم در ارشاد به ثبت رسید.
مرحوم حمید سبزواری ترانه این قطعه را سرود و به قدری مورد توجه قرار گرفت که آن را سرآمد همه اشعار این شاعر انقلابی به حساب میآورند. آنچه در رابطه با این سرود جالب توجه به نظر می رسد، ثبت نام از 400 نفر در سال 57 به منظور تست و تشکل گروه کر 50 نفره اجرای این سرود تاریخی بوده است.
ساخت این قطعه را حمید شاهنگنیا بر عهده داشت. این آهنگساز که نخستین رئیس مرکز موسیقی صداوسیمای پس از انقلاب هم بود درباره این قطعه گفته است: «هر ملتی، میراث ویژهای دارد که ارزش ماندگاری پیدا میکند. این سرود، همه صفات امام خمینی (ره) را برمیشمارد و به نام زیبای ایشان مزین است. مهمتر اینکه در لحظه ورود امام به ایران خوانده شده است. همچنین، همه اعتبار این سرود به مرحوم حمید سبزواری است. ایشان تیرک خیمه شعر بهویژه سرود در ادبیات بود. ایشان شعر «خمینی ای امام» را بر اساس اعتقاداتش سرود و ما هم سعی کردیم کار از سلامت کامل برخوردار باشد. همانطور که انقلاب اسلامی بدون نام امام خمینی (ره) در دنیا شناخته شده نیست، سرود انقلاب هم با نام آقای سبزواری شناخته میشود.»
اما یکی از اتفاقات عجیبی که سرود «خمینی ای امام» با آن مواجه شد این بود که این قطعه در اوایل دهه شصت، برای دو سال از رادیو و تلویزیون ایران غیرقابل پخش شد! شاهنگیان درباره دلیل این موضوع گفته: «دلیلش این بود که با کلمه «مجاهد» شروع میشد! این دستور را یک آدمی که هنوز هم زنده است و آن زمان در صداوسیما بود، صادر کرد. او اختیار داشت بنویسد با توجه به اینکه با کلمه مجاهد شروع میشود، غیرقابل پخش است. بر همین اساس، صداوسیما دو سال آن را پخش نکرد!»
حمید شاهنگنیا پیش از انقلاب در خارج از ایران دانشجو بود، اما آن را رها میکند و برمیگردد. بعد از آن شروع به فعالیتهای فرهنگی-انقلابی میکند. میگوید اول تنها بودم، بعد با آقای حسین شمسایی، مرحوم حاج حسین صبحدل، مرحوم عباس صالحی، حمید یگانه و محمدرضا شریفینیا پنج، شش نفری کارهایی را که ساخته بودم، تمرین میکردیم. دی ماه ۵۷ که دیگر ساواک هم ضعیف شده بود، آقای صبحدل در مسجد قبا که مرحوم شهید مفتح امام جماعت آن بود، اعلام کرد که میخواهیم گروه سرود درست کنیم و هر کس علاقهمند است بیاید. جمعیت کثیری آمده بودند. مشابه این فراخوان را هم در مدرسه علوی دادند و عده زیادی هم در آنجا جمع شدند. از بین تمام آنها حدود ۱۲۰ - ۱۰۰ نفری را انتخاب کردیم و تمرین را با این گروه سرود شروع کردیم. سرود «خمینی ای امام» را از قبل ساخته بودم و زمان ورود امام خمینی آن را در فرودگاه مهرآباد اجرا کردیم: «قبلاً گفتهام که «ما رمیت إذ رمیت ولکن الله رمی». این سرود از کارهای خدایی بود. نمیخواهم با این حرف امتیازی برای خودم کسب کنم، هرکسی میتوانست این کار را انجام بدهد، اما اینکه کار به دست ما انجام شد کار خدا بود.»
*علی مغازهای: سرشار از عاطفه و ملیگرایی
زندهیاد محمدرضا لطفی، آهنگساز برجسته موسیقی ایرانی از آن دست هنرمندانی بود که با توجه به شرایط اجتماعی همصدا و همنوا با ملت دست به خلق آثار موسیقایی میزد. آثاری که وقتی با آواز شهرام ناظری همراه میشد، کارهایی دلانگیز و ماندگار را رقم میزد.
یکی از این آثار دلانگیز قطعه «کاروان شهید» است که محمدرضا لطفی با همراهی گروه «شیدا» در چاووش 8 آن را منتشر کرد. این تصنیف خاطرهانگیز اواخر دهه 50 با آواز شهرام ناظری منتشر شد.
علی مغازهای (پژوهشگر موسیقی) درباره این قطعه میگوید: «قطعه «کاروان شهید» برای نسل ما که در بحبوحه جنگ نوجوانی بیش نبودیم، سرشار از خاطره شد. این قطعه که به آهنگسازی استاد محمدرضا لطفی در «چاووش 8» منتشر شد از این جهت که کشور درگیر جنگ بود و جوانان مملکتمان به منطقه جنگی میرفتند و شهید میشدند، جنبه تهییج و تحریک داشت. به زعم بنده این قطعه یک شاهکار هنری است. چه مقدمه و چه بخش تصنیفش و چه حتی بخشهای آوازیاش قابل ستایش است.»
او درباره حال و هوای این قطعه میگوید: «کاروان شهید یک قطعه درخشان است که کارکرد آن فراتر از انعکاس حال و هوای آن روزهای جامعه محسوب میشود. این قطعه برای امثال من و در واقع برای نسل ما مثل درس موسیقی بود. حالا از هر نظر که بخواهید آن را مورد بررسی قرار دهید. هم شعر این کار بسیار درخشان بود و هم بخش آوازی کار در سطح بسیار بالایی قرار میگرفت. من نظیر این اثر را در موسیقی ایران سراغ ندارم. باید بگویم کار استحکام خاصی دارد.»
علی مغازهای معتقد است: «این قطعه حتی فرا تر از زمان و شرایط خاص است و صرفا رویدادنگاری نیست. این اثر سرشار از احساس هنری است. سرشار از عاطفه و ملیگرایی. من فکر میکنم حتی افرادی که زیستشان در آن دوره تاریخی که این اثر ساخته شده، نبوده است، شنیدن این اثر برایشان یکجور بازگشت به خویشتن است.
*رضا صادقی: «الله الله» تبدیل به یک نماد شد
سرود «الله الله» با صدای رضا رویگری و آهنگسازی فریدون خشنود از جمله این آثار پرطرفدار است و روایت و قصه تولید این اثر، داستانی جالب دارد.
رضا رویگری درباره روزهای سخت و پر استرس تولید این سرود گفته: «روزی که آقای خشنود به سراغم آمد، یک روز برفی بود. برایم خیلی جالب بود، چون اصلا او را نمی شناختم. او آمد و گفت که آهنگ ایران ایران را من بخوانم و همیشه این موضوع برایم سوال بوده؛ اینکه او چرا من را انتخاب کرده، واقعا دلیل این اتفاق را نمی دانم. هیچ وقت از او نپرسیدم یا اگر هم پرسیدم یادم نیست. در هر صورت او آمد به خانه من و گفت که یک آهنگ دارم و می خواهم که برایم بخوانی. گفتم که این روزها کسی آهنگ نمی سازد و کسی موسیقی گوش نمی دهد. گفت این کاری است که بر اساس شعارهای مردم ساخته شده و می خواهم چیزی بسازم که هرکس گوش می دهد، یاد این روزها بیفتد. راستش آقای خشنود می خواست که این موسیقی مثل یک فیلم یا یک عکس باشد که هرکس گوش بکند، یاد آن روزها بیفتد. خب، موفق هم بود؛ هرکس گوش می دهد یاد همان روزها می افتد. من قبول کردم و ضبط کردیم و تمام شد. بعد هم که دیدم از تلویزیون پخش شد، تعجب کردم که چطور به تلویزیون رسید و از آنجا سردرآورد. بعدا متوجه شدم که خودش برده و به تلویزیون داده بود.»
در آستانه چهل سالگی انقلاب اسلامی، هنوز هم «الله الله» در گذر سالها توانسته محبوبیت خود را در بین نسلهای مختلف حفظ کند و روایتها و خاطرات زیادی از آن در ذهن مخاطبان موسیقی و حتی هنرمندان با سابقه مانده است.»
رضا صادقی درباره این اثر معتقد است: «این قطعه و داستان ساخته شدناش را به خوبی میدانم و از آن دوره این اثر تبدیل به یک نماد شد. سالهای زیادی در دوره های مختلف آنرا می شنیدیم و تاثیرگذاری آن به نظرم به این دلیل بود که در آن ایام، به مردم امید و انرژی میداد. برای هنرمند عزیزمان آقای رویگری احترام ویژهای قائل هستم و معتقدم هر اثری که برای مردم در هر دورهای ساخته شود، قطعا ماندگاری و تاثیرگذاری بسیاری خواهد داشت.»
*امید نعمتی و روایتی از اجرای «بهاران خجسته باد» در مدارس
میگوید سرود «بهاران خجسته باد» با شتاب و با سازهایی در حد اسباب بازی، با وسایل ضبط مبتدی و با صداهایی کاملاً غیر حرفهای در منزل و نه در استودیو، ضبط شده است. اما با این حال معتقد بوده که اگر سرود «بهاران خجسته باد» بدون کمک امتیازات ویژه با چنین اقبالی ماندگار میشود، عشق و ایثار انسانی بزرگ و عاشق و نیروی پرتوان ماندگاری آن بوده است، نه موسیقی و اجرا با صدای خودش.
اسفندیار منفردزاده را میگوییم، آهنگساز پرآوازهای که وظیفه نوشتن نتهای این سرود به دستش سپرده میشود و او به دلیل نبودن امکانات کافی و دسترسی نداشتن به ارکستر، خود به تنهایی تمام سازها را ابتدا تکتک مینوازد و بعد همه را با هم میکس میکند. بعد هم علی برفچی، عبدالله و ابوالفضل قهرمانی، فرهاد مافی، حسن فخار، پدرام اکبری و خود اسفندیار منفردزاده آن را میخوانند.
در آن سالها قطعات زیادی ساخته شد که از میان آنها، برخی ماندگاری بیشتری داشتند و پس از گذشت حدود چهار دهه، همچنان در ذهن ماندهاند. یکی از آنها هم همین قطعه «بهاران خجسته باد» است که امید نعمتی درباره آن میگوید: «این قطعه جزء معروفترین و نخستین سرودهایی بود که پس از انقلاب ۱۳۵۷، در گرامیداشت سالروز کشته شدن خسرو گلسرخی و کرامتالله دانشیان بهدست حکومت پهلوی، از رادیو و تلویزیون پخش شد و البته هنوز هم پخش میشود.»
او درباره شعر این اثر میگوید: «شاعر این قطعه، دکتر عبدالله بهزادی، متخصص ریه و قلب از کشور فرانسه است که در کنار تحصیل، استعداد سرودن شعر داشت. او با دیدن مبارزات پاتریس لومومبا که از جوانی آغاز شده بود و مردمان آفریقا که برای رهایی از زنجیر بردگی تلاش میکردند، دوباره امید در درونش زنده میشود و هنگامیکه پاتریس لومومبا کشته میشود، عبدالله بهزادی یکی از زیباترین اشعار خود، یعنی «سرود بهار» را برای همدردی و تسلای همسر او میسراید که به نوعی اولین همدلی یک شاعر ایرانی در رابطه با مرگ این رهبر انقلابی است.»
اینچنین میشود که «سرود بهار» در اسفند ماه سال 1339، یعنی چند هفته بعد از کشته شدن «پاتریس لومومبا» در هفتهنامۀ «سپید و سیاه» چاپ میشود. امید نعمتی میگوید: «بعد از آن، کرامت دانشیان بخشی از این شعر را تبدیل به سرود میکند و اسفندیار منفردزاده هم آن را به کمک همکارانش اجرا میکند.»
نعمتی هم مانند بسیاری از ما، خاطراتی از این ایام در کودکی دارد که آن را اینگونه توضیح میدهد: «اول دبستان بودم که روز 22 بهمن، معلم امور تربیتی از ما پرسید چه کسی میتواند بخواند؟ بچهها گفتند امید بلد است و من هم سریع گفتم که دف هم میتوانم بزنم. خلاصه با موتور معلم امور تربیتی یعنی آقای مَزجی به خانه رفتیم و من بعد از آوردن دف، قطعه «ایران ای سرای امید» را خواندم و از آن روز کارم درآمد (خنده). کارم این شده بود که در مراسم صبحگاه، دف بزنم و بخوانم. اما به همین جا ختم نشد، کارم خیلی گرفت و با آقای مزجی به مدارس مختلف میرفتم و برایشان میخواندم. البته تعصب خاصی هم داشتم و میگفتم من فقط آهنگهای استاد شجریان و شهرام ناظری را میخوانم.»
نعمتی صحبتهایش را با بیان خاطرهای از قطعه «بهاران خجسته باد» اینگونه پایان میدهد: «یک روز گروه سرود مدرسه به من پیشنهاد همکاری داد و من هم در دو قطعه به عنوان تکخوان آنها را همراهی کردم که یکی آهنگی برای فرزندان شهید بود با این متن: «وقتی پدر سفر بود، چشمم همش به در بود، منت نهاد بر ما، این آخرین سفر بود». یک بار دیگر هم برای قطعه «بهاران خجسته باد» که آن را به عنوان تکخوان اجرا کردم و اتفاقاً آن را از همان دوران کودکی، خیلی دوست داشتم. دوست دارم این را هم بگویم که یکی از اتفاقات خوب زندگی من، آشنایی با آقای مَزجی بود که واقعاً در رابطه با انجام فعالیتهای فرهنگی، برای من موثر بود. روزهایی که با گروه سودابه سالم در فرهنگسرای بهمن اجرا داشتم، همیشه به مدرسه میآمد و وساطت میکرد تا به من اجازه خروج از مدرسه را بدهند. مرد نازنینی بود و امیدوارم باز هم بتوانم او را ببینم.»
* سرود «برخیزید ای شهیدانِ راه خدا» حس حماسهپروری را شکل میدهد
رضا مهدوی هم یکی از اهالی موسیقی است که درباره سرود «برخیزید ای شهیدان خدا» میگوید: « انقلاب همراه شد با ده - یازده سالگی نسلِ ما و در کنار تمام تغییراتِ شگفتانگیزی که داشت، عادتِ موسیقایی ما را به شکلِ کلی تغییر داد. ما که به موسیقیهای تغزلی و گلهایی عادت داشتیم، یکباره با آثاری انقلابی مواجه شدیم که از چیزی جز عشق میگفت. از حماسه و از انقلاب. در آن زمان «چاووش» وجود داشت و بزرگانی چون شجریان و لطفی و مشکاتیان، کاری کردند کارستان و در کنارِ آن هنرمندانِ موسیقی پاپ که این هنر را به اصطلاح «وطنیزه» کرده بودند، هنرِ خویش را در راستای اهدافِ انقلابی آن زمان به کار بردند. این برای ما هیجان داشت و مواجههای جدید با موسیقی بود...
اما یکی از نمونههای واقعی سرودهای انقلابی «برخیزید ای شهیدانِ راه خدا» با آهنگسازی «حمید شاهنگیان» است، قطعهای که ایشان فارغ از تکنیکهای آهنگسازی و علم موسیقی، بر اساسِ قلیانِ احساساتِ وجودیشان در حادثهی شگرفی چون انقلاب آن را خلق کرده و به همین خاطر میتوان چون دیگر آثارِ انقلابی، این اثر را به شکلِ کامل اثری جوششی قلمداد کرد.
«سرود»ها اصولا چنین ویژگیهایی دارند و معمولا در حوادثی اینچنینی، علاوه بر موزیسینها، توسط افرادِ غیرِ موزیسین نیز خلق میشود و بر همین اساس است که سرودهای انقلابی را معمولا یک ژانر تلقی نمیکنند، بلکه آنها را آثاری میدانند که انسانها به مناسبتِ منقلبشدنشان آن را میآفرینند.
برخی به اشتباه فکر میکنند موسیقی انقلاب یک «نوع» است درحالی که با حوادث و جریانات انقلابی هر کشوری به وجود میآید و سپس کنار گذاشته میشود و دیگر با آن حماسه، شور، هیجان و انقلابیگری مواجه نمیشویم و طبیعتا موسیقیدانی هم پیدا نمیشود که دوباره آن حس به او دست بدهد.
«برخیزید...» هم نمونهای از همین آثار است؛ قطعهای که در عینِ سادگی و روانی به عنوان یک فرمِ موفق عمل کرده و موزیکالیتهای که در آن وجود دارد، حس حماسهپروری را شکل میدهد و تمام این خصوصیات است که میتواند آن را به عنوان یک اثرِ ملی قلمداد کند؛ «برخیزید... » به عنوان یکی از ماندگارترین سرودهای انقلابی، میتواند به عنوان یک الگو و شاخص تلفی شود که این اختیار را به موزیسینهای دیگر میدهد تا از آن کپیهای «جانانه» کنند و آن را کاور کنند؛ اتفاقی که در این سالها رخ داده و تنظیماتِ متعددی از آن انجام شده است؛ هرچند که من این مساله را نمیپذیرم و اعتقاد دارم به خاطرِ روحِ نوستالژیکی که در این آثار وجود دارد، بهتر است با همان ماهیتِ ابتدایی خویش که خلق شدهاند، به گوشِ نسلِ جوان برسد، تنظیمهای جدید و غیرِ کارشناسی این آثار سبب شده است تا انگیزههای شنیداری آن به شکل کامل از بین برود و علاوه بر آن به عنوان یک لحن آهنگین در بازههای زمانی انقلاب به عنوان یک سرفصل درسی تدریس شود. این اثر را باید با همان حس و حال نگاه داشت و در عین حال توجه کرد که به اثری موزهای تبدیل نشود و مدام به گوشِ شنوندگان برسد.
*تحلیل سازنده «الله الله» از سرود «بوی گل سوسن و یاسمن آید»
تصویر لحظه ورود امام خمینی (ره) به وطن و پایین آمدن ایشان از پلکان هواپیما در روز 12 بهمن 1357 برای ایرانیان با یک سرود خاص گره خورده است. سرود «بوی گل سوسن و یاسمن آید» که آن زمان توسط جوانان انقلابی روی دیوارهای شهر نگاشته میشد و هنوز هم پس از سالها جایگاه ویژهای در طرحهای گرافیکی مرتبط با دهه فجر و ایام 22 بهمن دارد. این سرود با شعر و موسیقی مرحوم «محمدعلی ابرآویز» ساخته شده بود و مردم از مدتها قبل از ورود امام خمینی (ره) به ایران آن را زمزمه میکردند. خصوصاً از روز 26 دی که شاه خائن از ایران فرار کرد مصرع «دیو چو بیرون رود فرشته در آید» بیش از پیش ذکر شعارهای مردم انقلابی شد.
سرود بوی گل سوسن و یاسمن آید هم مانند تمام سرودهای انقلابی آن دوره داستانهای جالبی در پس تولیدش دارد که محمدعلی ابرآویز قبلاً در گفتگویی به شرح آن پرداخته بود:«بنده که در آن سالها اکثر سرودهای انقلابی را ساخته و یا تهیهکنندگی آن را بر عهده داشتم، قطعه «بوی گل و سوسن و یاسمن آید» یا همان «دیو چو بیرون رود» را قبل از آمدن امام به تهران ساختم. در واقع زمانی که ایشان در عراق بودند و حتی زودتر از این که سر و صداها با نوشتن اخبار در مطبوعات بلند شود، به ما خبر رسید که امام علاقهمند هستند که به وطن برگردند، شما کاری میتوانید بکنید که این تبعید بشکند و دولت مجبور به حضور ایشان در ایران شود؟ ما استودیو را برای ضبط این کار دزدیدیم و مخفیانه کار کردیم، به طوری که شب ها ساعت 30 : 19که حکومت نظامی شروع میشد، ما به این استودیو میرفتیم و 30 : 7صبح بیرون میآمدیم. در این مدت همه نوازندهها و خوانندهها، پابرهنه وارد استودیو میشدند تا جای پای کسی روی زمین نباشد. همچنین هر چند دقیقه یکبار، پنجره ها را باز میکردیم تا هوا جابه جا شود. از آنجایی که آن استودیو در محله ارمنینشینها بود، این دوستان با ما همکاری زیادی میکردند، به طوری که آنها پشت پنجرهها کشیک میدادند و وقتی ماشین گشت میآمد، با طناب زنگوله دار که روبروی استودیو آویزان کرده بودند، به ما خبر میدادند. ما نیز سکوت میکردیم تا ماشین رد شود.»
اما فریدون خشنود که سازنده قطعه ماندگار «الله الله» در روزهای انقلاب اسلامی با صدای رضا رویگری است درباره سرود بوی گل سوسن و یاسمن آید به خبرنگار «موسیقی ما» گفت: «در آن زمان هیچکس در جایگاه خودش قرار نداشت و خیلیها در حال مبارزه و در خیابان بودند. اولین فکر و حرکت برای ساخت سرود انقلابی برای من بود و با این سرود جمهوری اسلامی ایران به مردم اعلام شد. این سرود برای مردم بود و با ایدهای که از خودشان گرفتم ساختم. اما باید بگویم که من تمام سرودهای اول انقلاب را دوست دارم و همه آنها زیبا است. نمیتوانم نظری درباره تک تک آنها عنوان کنم چون هرکدام جایگاه خاص خودشان را دارند. نظر من مهم نیست چون مهم این است که برای مردم خاطره شده است. هر کسی بگوید که یک سرود انقلابی از دیگری بهتر است درست نیست و امکان اعمال نظر شخصی روی این آثار وجود ندارد. سرودهای انقلاب به بخشی از تاریخ ایران تبدیل شده است و نمیتوانیم نقدی به آنها وارد کنیم. اگر بخواهیم وارد عمق این سرودها شویم باید از 80 میلیون ایرانی دلیل موفقیت سرودها را بپرسیم.»
بعداً اسم آقای ابرآویز را شنیدم و با ایشان آشنایی نداشتم. ساخت سرودهای انقلابی در آن زمان مثل الان نبود که مثلاً به استودیو پاپ برویم و با حضور هنرمندان دیگر کاری را تولید کنم. هنرمندان انقلاب دور از هم و در سکوت کارهایشان را تولید میکردند و بعداً متوجه میشدیم که یک سرود تولید و پخش شده است. باز هم میگویم که مهم تأیید مردم است و این سرود و سایر آثار را دوست دارند. من هم خدا را شاکر هستم که قطعه الله الله مورد تأیید مردم قرار گرفته است.»
*بخشی از مثنوی بلند هجرت سروده استاد علی معلم دامغانی
ثبت نظر