سریال «بوی باران» بالاخره پس از ۶۵ قسمت به پایان رسید. این سریال در مقایسه با مجموعههای دیگردر حال پخش با ۴۰ درصد، بیشترین میزان بیننده را داشت و در مقایسه با «گاندو» با ۴۴ درصد تماشاگر، فقط ۴ درصد بیننده کمتری داشت. هرچند که این سریال از جهات مختلفی مورد توجه مخاطبان قرار گرفته، اما در طول این مدت مورد انتقاد و واکنش منفی کاربران هم بوده است.
تا جایی که وحید جلیلی فعال فرهنگی ، آن را نماد نفوذ در صدا وسیما دانست و پر از «اراجیف و توهمات سادیستی» معرفی کرد.در ادامه نگاهی انداختهایم به نقاط قوت و ضعف این سریال.
پیچیده و غیرقابل پیشبینی
مهم ترین نقطه مثبت «بوی باران»، پیچیدگی و غیرقابل پیشبینی بودن آن است. قصه سریال از همان ابتدا، گرههای زیادی درباره سرنوشت شخصیتها در ذهن مخاطب ایجاد کرد و همزمان با باز شدن گرههای اول، گرههای بیشتری به وجود آورد و به نوعی همه پیشبینیهای مخاطب را به هم زد. یکی از جذابیتهای سریال، تعلیق موجود در قصه و رودستهای پیدرپی بود که به مخاطب میزد.
یک داستان و چند داستانک
از دیگر نکاتی که تماشای سریال را برای مخاطب جذاب کرده بود، فلشبکهای پرشمار و تعدد داستانها در سریال بود. مخاطب تلویزیون که معمولاً عادت کرده در سریالها تنها یک قصه را دنبال کند، در مورد سریال «بوی باران» تجربه متفاوتی داشت. این مجموعه در کنار داستان اصلی، داستانکهایی را مطرح میکرد و پیش میبرد که باعث شده بود تماشاگر را با یک اثر پرداستان روبهرو کند. شاید وجود چند خرده داستان، در ابتدا کمی مخاطب را سردرگم کند، اما هرچه پیش میرود باعث جذابیت بیشتر سریال میشود.
ریتم کند و ناپیوستگی داستان
ابتدا قرار بود مجموعه «بوی باران» در ۶۰ قسمت تولید شود، اما در آخرین اخباری که ماه گذشته منتشر شده، تعداد قسمتهای این مجموعه ۷۵ قسمت اعلام شده است. مریم کاویانی هم در گفتوگویی، صراحتاً گفت قرار بوده سریال ۵۰ قسمت باشد و ناگهان از نویسنده خواستهاند که ۱۰ یا ۱۵ قسمت دیگر به سریال اضافه کند! اضافه شدن قسمتهای سریال نه تنها به ریتم آن لطمه زد، بلکه مسیر اصلی قصه را ناگهان به سمت و سوی دیگری منحرف کرد و پیوستگی داستان را از بین برد.
سرنوشت شوم کاراکترها
سریال «بوی باران» شخصیتهای فرعی و اصلی زیادی داشت، اما سرنوشت بسیاری از شخصیتهای آن با مرگ به پایان رسید! تعدد مرگ کاراکترها در این سریال بار غمانگیز بودن و خشونت آن را سنگینتر کرده بود و همین موضوع باعث انتقاد مخاطبان شده بود. «سهیل»، «برهان»، «مهندس جاوید»، «فریبا»، «عباس» و همسرش، شش شخصیتی بودند که در طول این سریال به قتل رسیدند و «خانم جان» و «شادی» به مرگ طبیعی از دنیا رفتند.
بازپرس همهکاره
شخصیت «علیرضا رستگار» با بازی مهرداد ضیایی هم از کاراکترهای بحثبرانگیز سریال بود. این شخصیت ظاهرا بازپرس پرونده قتل «فرشته» بود، اما برای متهم احضاریه دادگاه میبرد، از آنها بازجویی میکرد و در لحظات دستگیری و تعقیبوگریز متهم نیز حضور داشت! بازپرس در بسیاری از لحظات حساس قصه هم عملکردی خنثی داشت. تصویر پلیس در این سریال بسیار متفاوت از تصویر واقعی پلیس در جهان خارج از قصه بود، به همین دلیل برای مخاطب باورپذیر نبود.
ثبت نظر