فیلم «شبی که ماه کامل شد» ساخته جدید نرگس آبیار به لطف موفقیتی که در جشنواره فیلم فجر داشت، در اکران هم موفق نشان داده و تا الآن توانسته نظر عموم مردم را به خود جلب کند و در رقابت با اثر تکنیکی نیما جاویدی، یعنی «سرخپوست» از اقبال عمومی بیشتری برخوردار شده است. یکی از عوامل مهم این موفقیت، درخشش فرشته صدر عرفایی در نقش مادر عبدالحمید بود، هنرنماییای که سیمرغ بهترین بازیگر نقش مکمل زن را هم برای او به همراه داشت. به بهانه همین درخشش به ۵ نقش مکمل زن در سینمای ایران اشاره میکنیم که بسیار ماندگار شدهاند.
ثریا قاسمی/ آفاق/شام آخر
آفاق در شام آخر زنی است معصوم، رنج کشیده و مثبت. یک دایه مهربان و به یاد ماندنی که نظیرش در سینمای ایران وجود ندارد. زنی که خود را فراموش کرده و تمام زندگی اش را فدای میهن مشرقی (کتایون ریاحی) کرده است. آفاق گاهی شیطنت میکند (صحنهی دیدار مانی و میهن در خانه) و گاهی بسیار مظلوم (سکانسهای بازجویی). درد دل کردن میهن و آفاق در شب بارانی و برق رفته، در حالی که فقط یک شمع روشن است، یکی از بهترین صحنههای فیلم است.
قاسمی در این فیلم از بازیهای کلیشهای در تلویزیون بسیار فاصله گرفته و توانسته تصویری کاملا متفاوتی از خودش به نمایش بگذارد، از این رو شام آخر در کارنامهی بازیگری قاسمی یک اوج محسوب میشود. قاسمی بارها در مصاحبههای مختلف به این نکته اشاره کرده که داوران جشنواره بیستم خودشان اعتراف کرده اند که، چون این شخصیت بسیار سیگار میکشد او را حتی کاندید هم نکردند و این شخصیت کاملا نادیده گرفتند، اما در ششمین جشن خانه سینمای ایران توانست تندیس بهترین بازیگر نقش مکمل را از آن خود کند.
گلاب آدینه / کبوتر / روسری آبی
زنده یاد جمشید اسماعیل خانی در مصاحبهای با مجله فیلم اشاره کرده بود که اگر مثل اکبر عبدی امکان بازی در نقش زن را داشته باشد دوست داشته کبوتر روسری آبی را بازی کند، نقشی که به قول مرحوم اساعیل خانی از لحاظ بازی جای کار فراوانی داشته است. گلاب آدینه در روسری آبی دیدنی است.
هم جدی است و هم شوخ طبع. ظاهر مردانهای دارد، ولی بسار ظریف و کنترل شده وقتی خبر ازدواجش را به نوبر میگوید وجه زنانه اش بروز پیدا میکند. او برای این نقش برنده جایزه بهترین نقش مکمل از سیزدهمین جشنواره بین المللی فیلم فجر شد.
گوهر خیر اندیش / هاجر / بانو
پیش از این فیلم خیراندیش عموما در نقش زنان نسبتا متمول و مرفه ظاهر شده بود. بانو یک چرخش ۱۸۰ درجهای در کارنامه خیراندیش محسوب میشود. هاجر در فیلم بانو گریم عجیب و غریبی دارد. بازی خیر اندیش پر از ریزکاریهای فراوان است.
صحنهی صحبتهای عاشقانه اش با کرمعلی خان (فردوس کاویانی) و صحنهی دعوایش با مریم بانو (بیتا فرهی) از بهترین لحظات فیلم است. بانو هفت سال توقیف میشود و سپس در سال ۷۷ اکران میشود. خیراندیش برای این فیلم برنده تندیس بهترین بازیگر نقش مکمل از دومین جشن خانه سینمای ایران شد.
فقیهه سلطانی / لیلا مشرقی / صورتی
فقیهه سلطانی در تئاتری به کارگردانی گلاب آدینه در نقش سیاه کار کرده بود. فریدون جیرانی بخاطر همین تجربه موفق او را برای فیلمش انتخاب میکند. بخشی از دیالوگهای صورتی از خود سلطانی میآید مثل دیالوگ " من بلدم با لهجهی سیاه آواز بخوانم " که در اولین ملاقاتش با جیرانی میگوید که عینا همین دیالوگ در فیلم هست. لیلا مشرقی از همان صحنهای که وارد فیلم میشود و بشکن بشکن را اجرا میکند تا صحنه خداحافظی اش از شهرام (رامبد جوان) به فیلم حال و هوای متفاوتی میبخشد.
در جشنواره بیست و یکم فیلم فجر جوایز محدود میشود و جایزه نقش مکمل زن و مرد حذف میشود و از این رو این بازی در جشنواره دیده نمیشود، هر چند که سلطانی برای بازی در صورتی کاندید نقش مکمل در هفتمین جشن خانه سینمای ایران میشود.
جمیله شیخی / مادر جون / لیلا
زنده یاد شیخی همواره یکی از به یاد ماندنیترین نقشهای مادر را در سینمای ایران بازی کرده است. جمیله شیخی در لیلا با دو دیالوگ معروف " لیلا اجازه بده رضا زن بگیره " و "من اگه یه پسر دیگه داشتم این جور به تو التماس نمیکردم" همیشه در ذهنها مانده است.
صحبتهای تلفنی مادر جون با عروسش لیلا و پیگیری وضعیت بارداری که آرامش روحی و روانی او را به هم میزد از یک طرف و گریهها و التماس هایش به لیلا برای ازدواج مجدد رضا (علی مصفا) از سوی دیگر این شخصیت را بسیار باور پذیر و دلنشین کرده است. زنده یاد شیخی برای بازی در این فیلم برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش دوم زن شد.
ثبت نظر