Fa En جمعه 25 آبان 1403 ساعت 19 و 54 دقیقه

یادبود «سروشیار» یک سال پس از نبودنش

یادبود «سروشیار» یک سال پس از نبودنش

جمشید مظاهری با تخلص «سروشیار» یکی از ادیبان دیار اصفهان بود که دوستداران، ادب‌آموزان و رفقایش گردهم آمدند تا یک سال بعد از نبودنش، یاد او را گرامی بدارند.

جمعه 19 بهمن 1397 ساعت 11:55

، شامگاه پنجشنبه مراسم یادبودی به مناسبت اولین سالگرد درگذشت دکتر جمشید مظاهری، استاد ادبیات و زبان فارسی در کتابخانه مرکزی اصفهان برگزار شد.

مهدی نوریان، یار و همنشین دیرین دکتر مظاهری از دوران دانشجویی تا ایام پایانی عمرش، در بزرگداشت نام و یاد او، گفت: امسال سال سختی برای همه ما بود. "کس لب زمزمه طرب به خنده نگشود امسال، وز گریه دمی، کسی نیاسود امسال"؛ در تمام روزها و شب‌های سالی که گذشت فقدان جمشید مظاهری را با تمام وجود حس کردیم.

این استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه اصفهان گفت: سال گذشته گفتم از این به بعد هرکجای اصفهان قدم بگذاریم، یاد بیت فردوسی خواهیم افتاد که از زبان رستم به کریاس گفت "خنک روز کاندر تو بد جمشید" و در کل لحظات این سال، با تمام وجود این بیت را حس کردیم. از دست دادن یک شخصیت بارز و برجسته علمی و ادبی و مردی دارای فضایل اخلاقی و دوستی برای‌مان سخت بود.

او با ذکر خاطره‌ای مربوط به دوران دانشجویی و خاقانی‌خوانی دونفره‌شان، شعری از خاقانی خواند و افزود: سال گذشته بعد از فقدان مظاهری، فقدان استادان دیگر همچون غلامعلی کریمی، محمدباقر کتابی، خلیل رفاهی و محمد دبیرسیاقی داغ دل ما را تازه کرد و فرهنگ ایران شخصیت‌های برجسته‌ای را از دست داد.

نوریان با اشاره به نقدی که مظاهری بر کتاب دبیرسیاقی نوشته بود، گفت: مظاهری طی یک نقد، نکات ارزنده‌ای را در قالب این نقد با زبانی شیوا و متین عنوان کرده بود و دکتر دبیرسیاقی برای چاپ دوم ضمن اعمال این نکات در کتابش، از سروشیار تشکر و قدردانی کرد و در سفری که دبیرسیاقی پس از آن به اصفهان داشت، مظاهری از من خواست تا به رسم تواضع، از معرفی مظاهری با تخلص سروشیار جلوگیری کنم.

این استاد ادبیات ادامه داد: این بزرگان نظیری ندارند و این باعث تاسف ماست. البته خصوصیت شاگردپروری استاد مظاهری مثال‌زدنی و عالی بود و آثار وجودی استاد مظاهری هم‌اکنون شاگردان او هستند که به وقت حیات همچون پروانه دور استاد می‌گشتند و امروز در فقدانش با ادامه راه او، روانش را شاد خواهند کرد.

محمود عابدی، استاد اصفهانی‌ که در دانشگاه خوارزمی تهران به پرورش دانشجویان و زبان‌آموزان می‌پردازد و برای این یادبود خود را به اصفهان رسانده بود، در سخنانی درباره شخصیت جمشید مظاهری، گفت: در سال گذشته دو نفر از بزرگمردان اصفهان روی در نقاب خاک کشیدند؛ استاد مظاهری و دکتر محمدباقر کتابی و من درگذشت آنان را به فرهنگ اصفهان تسلیت می‌گویم.

او با لحن اندوهناکی ادامه داد: به فرهنگ اصفهان باید تسلیت گفت، هم بابت معلم عزیز، صبور، بردبار و به معنای واقعی آرام‌بخش، دکتر کتابی و هم بابت فقدان مظاهری.

عابدی با بیان خاطره ای گفت: روزی در چهارباغ اصفهان خدمت دکتر کتابی رسیدم و خواستم دست ایشان را ببوسم، چراکه به نظرم استاد مظاهری و استاد کتابی در یک ویژگی مشترک ستودنی بودند.

او با نقل داستان «طوطی و بازرگان» این ویژگی را مبرهن کرد و گفت: بازرگان منفعت‌اندیش است، کسی که به سود فکر می‌کند و هنگامی که قصد سفر به هند را داشت، برخلاف عادت بقیه بازرگانان که مال‌دوست هستند، همه را جمع کرد و از همه خواست بگویند از این سفر چه سوغات می‌خواهند.

عابدی در ادامه داستان‌گویی‌اش حال این دو استاد فقید ادبیات ایران‌زمین را به حال طوطی در این داستان مانند دانست و افزود: طوطی برخلاف سفارش‌های گوناگون اهل منزل، از بازرگان خواست تا او را با خود به هند ببرد، او چشم به جایی داشت که از آن‌جا آمده بود.

این استاد ادبیات در مدح بیشتر شخصیت مظاهری، گفت: هر دانشجویی که از اصفهان به دانشگاه تربیت مدرس می‌آید و اسم اصفهان را می‌آورد، دلتنگی من به اصفهان را دوچندان می‌کند و وقتی از او می‌پرسم چه کسی را در اصفهان می‌شناسد، حتماً نام دکتر مظاهری را می‌آورد.

این عضو هیئت علمی دانشگاه خوارزمی تهران در انتهای سخنانش گفت: اصفهان هنوز هم پر از فاضلانی است که نام و فرهنگ آن را زنده نگه می‌دارند. آرزو دارم یاد استاد مظاهری و یادگارهای‌شان پاینده باقی بماند.

جویا جهانبخش و نغمه دادور در ادامه در جایگاه شاگردی این شخصیت ادبی اصفهان، به یاد چند خاطره از مظاهری پرداختند، همچنین فرزند ارشد مظاهری، مسیح مظاهری تشکرنامه‌ای را خطاب به حاضران و دوستان پدرش که در این یک سال آن‌ها را تنها نگذاشتند، خواند و در انتها محمدتقی سعیدی، رفیق دیرینه مظاهری که خود را شاگرد محضر او می‌داند با آواز مویه‌ای در فقدان این استاد، برنامه را پایان داد.

از دیگر مهمانان این مراسم، علی رواقی بود که خبر پیش‌چاپ کتابی را که پیش از درگذشت سروشیار به او معرفی کرده بود داد و این کتاب را به روان او و خانواده‌اش تقدیم کرد.

همچنین علی‌اصغر شاهزیدی و لیلی کسائی دختر حسن کسائی چهره‌های اهل موسیقی اصفهان بودند که در میان حاضران دیده می‌شدند.

انتهای پیام

تعداد بازدید : 219

ثبت نظر

ارسال