Fa En دوشنبه 5 آذر 1403 ساعت 18 و 55 دقیقه

گذری بر «دنیای ژوراسیک؛ سقوط پادشاهی»/به دنیای اسپیلبرگ خوش آمدید

گذری بر «دنیای ژوراسیک؛ سقوط پادشاهی»/به دنیای اسپیلبرگ خوش آمدید

فانتزی‌های اسپیلبرگ یک تیغ دولبه در «ایندیانا جونز»، «ای تی» و «ژوراسیک پارک» دارد؛ مسئله اصلی اینجاست که نمی‌دانیم باید به این موقعیت بخندیم یا احساس رعب و وحشت را تجربه کنیم.

سه شنبه 6 فروردین 1398 ساعت 11:6

خبرگزاری مهر - گروه هنر- سیدسعید هاشم‌زاده: وقتی از فیلم‌هایی صحبت می‌کنیم که قرار است سینما را به عنوان سرگرمی برای مخاطبان مدنظر داشته باشد، سری فیلم‌های ژوراسیک را نمی‌توان نادیده گرفت.

ژوراسیک‌ها هم علمی تخیلی هستند، هم ماجراجویانه و هم اکشن، و تلفیق این ژانرها در یک اثر با سطح بالای کارگردانی و جلوه‌های ویژه همیشه کنجکاوی‌برانگیز بوده‌اند.

تاثیر اسپیلبرگ...

اگر اولین سکانس سری ژوراسیک‌ها را به خاطر بیاوریم، می‌توان کارگردانی اسپیلبرگ را در موقعیت‌های ترسناک و رعب‌برانگیزی که خلق می‌کند آنالیز کنیم. فضاسازی از یک سکوت و تداوم روند عادی یک موقعیت آغاز می‌شود، روندی که هیچ مشکلی ندارد، نور کم است و موسیقی وجود ندارد. هیولا معرفی نمی‌شود و برای تماشاگر پنهان می‌ماند.

همه چیز در یک آرامش می‌گذرد اما آرامشی در دل تاریکی. یک اشتباه رخ می‌دهد. اشتباهی در حمل و نقل، دری بسته نمی‌شود یا باز می‌ماند، و این شروع ماجراست. شروع معرفی هیولا و نیز رعب و وحشتی که مخاطب باید در دل ماجراجویی کسب کند.

ساخت این سراشیبی میراثی است که اسپیلبرگ برای سری فیلم‌های ژوراسیک به یادگار گذاشته است. میراثی که با فیلم‌های ژانر ترسناک در هم تنیده شده و سپس رنگ و بوی ماجراجویانه گرفته است. رنگ و بوی فانتزی که اسپیلبرگ به لحاظ کیفی نتوانسته بود در «ایندیانا جونز» بیافریند و خلق کند و در نقطه طلایی دیگری، پیش از ژوراسیک، در «ای تی» توانسته بود آن را خلق کند و به این فرمول دست پیدا کند. بخصوص در فضاسازی به وسیله نور و تاریکی، به لحاظ معرفی نکردن هیولا و آن را به مثابه یک تعلیق نگه داشتن.

دنیای ژوراسیک جدید نیز همین عناصر را در فیلم خود داراست. یک آغاز رعب‌انگیز با معرفی نکردن هیولاها. یک فضاسازی که در خود ردپای فانتزی‌های اسپیلبرگی را نیز دارد. اما این فانتزی‌ها و حضور هیولاها چقدر توانسته است کیفیت لازم را داشته باشد؟!

چرا خوب؟ چرا بد؟ دیدگاه انتقادی؟

فانتزی‌های اسپیلبرگ یک تیغ دولبه در ایندیانا جونز، ای تی و ژوراسیک پارک دارد. مسئله اصلی اینجاست که نمی‌دانیم باید به این موقعیت بخندیم یا احساس رعب و وحشت را تجربه کنیم. فصل آغازین فیلم همین است. هم لحن شوخی دارد و هم تجربه ترس. لحظه‌ای که مرد توسط نردبان هلی کوپتر نجات پیدا می‌کند و ما خوشحال می‌شویم و در لحظه‌ای بعد یک هیولا او را می‌بلعد. یک تیغ دو لبه که هم ترسناک بودن ماجرا را تمسخر می‌کند و هم آن را مورد تایید قرار می‌دهد.

تعقیب و گریزهای اکشن در مجموعه فیلم‌های ژوراسیک و بخصوص این فیلم نیز به کل میان این دولبه حرکت می‌کند؛ و نیز مهم‌تر از عناصر بیرونی که می‌بینیم، تم و مضمونی که فیلم مد نظر دارد، مضمونی که نمی‌دانیم آن را جدی بگیریم یا باید به خاطرمان بیاید دنیای ژوراسیک یک فیلم است و بس.

فیلم تاکید بسیاری بر روی محیط زیست و دستکاری در آن دارد. مسئله‌ای که به گزاره دست بردن در خلقت خداوند نیز می‌رسد و با دو مانیفست آغازین و پایانی فیلم این تاکید بیش از پیش مورد اهمیت واقع می‌شود. تأکیدی که شبه دینی، شبه علمی است و باز نمی‌توان یک سوی ماجرا را از دیگری تشخیص داد. اینکه فیلم و فیلمساز در نهایت علم و رسیدن به دانش ژنتیکی را نکوهش می‌کند یا تشویق و یا مسئله‌ای تردید برانگیز درباره محیط زیست را به فیلمی ماجراجویانه تزریق کرده و یا در مرکزیتش قرار داده است. در کل این مانیفست‌ها بیش از پیش وصله‌ای نچسب به‌نظر می‌رسد، که می‌توان با دیدن بهترین سکانس فیلم کمی آن را نادیده گرفت...

بهترین سکانس

جدا شدن از جزیره ژوراسیک و انفجار آن توسط آتشفشان سکانس‌هایی عظیم و هیجان‌انگیز را می‌سازد اما تصویری که در این سکانس ما را تحت‌تاثیر قرار می‌دهد، تنهایی دایناسور بیژار و غول‌آسای گیاهخوار در میان گدازه‌هاست.

قهرمانان فیلم که در آخرین لحظات توانسته‌اند سوار کشتی بشوند و نجات یابند از دور فریادهای این دایناسور تنها مانده را تماشا می‌کنند و می‌شنوند. این تنهایی سکانسی تأثیربرانگیز را می‌سازد که می‌توان برای نخستین‌بار در آن به حال یک دایناسور گریست! و آرام آرام محو شدن این هیکل درشت و عظیم در میان دود و آتش را با احساسی حزن‌انگیز تماشا کرد.

«دنیای ژوراسیک» با فروش یک میلیارد و ۳۰۰ میلیون دلاری‌اش توانست جزو پرفروش‌های سال گذشته باشد و نیز تحسین منتقدان را نسبت به قسمت قبلی خود برانگیزد. ریچارد لاوسون کارگردانی این فیلم را نسبت به اثر قبلی مورد ستایش قرار می‌دهد و تراویس اندروز منتقد واشنگتن پست آن را دارای داستانی ساده و قابل قبول می‌داند.

کد خبر 4571185
تعداد بازدید : 210

ثبت نظر

ارسال