«متاسفانه باید گفت آنچه که مانع ارتباط فیلمساز و مخاطبانش میشود، پیشداوری است. قضاوتی که در همهی امور زندگی ما جاری است و اغلب ما بر اساس آن نسبت به فیلمها و مستندهای تولید شده واکنش نشان میدهیم.»
به نقل از روابط عمومی مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی، تازهترین برنامهی نمایش فیلم کانون فیلم سینماحقیقت که شامگاه دوشنبه یازدهم شهریور برگزار شد، به نمایش و نقد و بررسی مستندهای «شبیهسازی آقای زرد» و «حلب، سکوت جنگ» اختصاص داشت.
در ابتدای این برنامه که با حضورماهان خمامیپور و پالیز خوشدل (کارگردان و تدوینگر فیلم «شبیهسازی آقای زرد») و امیر اصانلو و سهراب خسروی (کارگردان و تدوینگر فیلم «حلب، سکوت جنگ») برگزار شد، ناصر صفاریان مجری برنامه و مسئول جلسههای نمایش فیلم ضمن اشاره به نقش تهیهکننده در تولید این فیلمها از کارگردانهای حاضر در جلسه خواست تا دربارهی شائبهی سفارشی بودن این فیلمها توضیحاتی ارائه دهند.
ماهان خمامیپور در پاسخ به این نکته گفت: «برخلاف تصوری که وجود دارد «شبیهسازی آقای زرد» یک کار سفارشی نیست و موضوع و مضمون آن از طرف تهیهکننده یا هیچکدام دیگر از مراکز فیلمسازی ارائه نشده بود.»
وی گفت: «این فیلم، حاصل پافشاری من برای سفر به سوریه و دریافت مجوزهای لازم برای کار و فیلمبرداری در بخشهای مختلف این کشور بود.»
خمامیپور افزود: «خوشبختانه وقتی به سوریه رسیدم دستم برای انجام کارهای مختلف آزاد بود و به غیر از شهر «تدمور» که نزدیک خط مقدم نبرد با نیروهای داعشی بود، محدودیت خاص دیگری در زمینهی هماهنگی و مجوز فیلمبرداری نداشتم.»
امیراصانلو نیز در پاسخ به این پرسش گفت: «خروجی نهایی این دو فیلم نشان میدهد که آثاری سفارشی نیستند. دلیلاش هم این است که اتفاقاً اغلب کسانی که تصمیم به ساخت فیلم در سوریه داشته باشند، از ترس مواجهه با برچسب «سفارشی بودن» یا «ارائهی تصویری از قرائت رسمی» از سفر به این کشور صرف نظر میکنند.»
وی همچنین گفت: «برخلاف تصور، مسیر ساخت فیلم در سوریه، مسدود یا محدود به آدمهای خاصی نبود و هرکس دلش میخواست، میتوانست از طریق مراکز و مجراهای رسمی به این کشور سفر کرده و در آنجا فیلم بسازد.»
در ادامهی جلسه، سهراب خسروی، تدوینگر فیلم «حلب، سکوت جنگ» در پاسخ به پرسش ناصر صفاریان دربارهی نحوهی تدوین این فیلم گفت: «زمانی که پیشنهاد تدوین این فیلم را دریافت کردم، به غیر از چند مورد، تجربهی چندانی در زمینهی تدوین فیلمهای مستند نداشتم ولی وقتی راشهای این فیلم را دیدم احساس کردم در مرحلهی تدوین میتوان یک شکل«ضد ریتم» به این فیلم داد. شکلی از ضرباهنگ که نباید دیده میشد اما از همان ابتدا به آن نرسیدیم.»
وی گفت: «تدوین این فیلم، زمانی شکل نهایی خود را پیدا کرد که در اینباره چند اتود زدم و آرامآرام به نسخهی نهایی رسیدیم. در چنین وضعیتی تصویر معدود آدمهایی که در مقابل دوربین حضور داشتند را نیز حذف کردیم و به نماهایی از شهر نیمهویران «حلب» رسیدیم که تاثیر یک جنگ مهیب در آنها آشکار بود.»
خسروی همچنین گفت: «در این زمینه حتی به استفاده از موسیقی متن هم فکر کرده بودیم اما در نهایت به این نتیجه رسیدیم که فقط از صداها و آنهم به شکلی کشدار و تکرار شده استفاده کنیم. صداهایی که اغلبشان در مرحلهی صداگذاری ساخته شده و مورد استفاده قرار گرفتند.»
در ادامهی جلسه، پالیز خوشدل در پاسخ به پرسش مسئول جلسههای نمایش فیلم، دربارهی طرح خود برای تدوین «شبیهسازی آقای زرد» گفت: «این فیلم، داستانمحور و حول محور شخصیتی واقعی است که در«حلب» سوریه زندگی میکند، اما تصمیم سازندهی فیلم این بود که کاری کند تا مخاطب در مواجهه با حقیقت، دچار تردید شود. در حقیقت، استفاده از تصویرهای آرشیوی که در آنها مردم سوریه، تعریف خود را از مرد زردپوش ارائه میدهندو ترکیب آن با روایت یک زن ژورنالیست، از این ماجرا به همین خاطر انجام شد.»
وی گفت: «من به عنوان تدوینگر فیلم، تا جایی که که پتانسیل نهفته در نماها و راشهای ضبط شده اجازه میداد، سعی کردم کاری کنم تا مخاطب فیلم، به تناقض میان حقیقت و آنچه که میبیند برسد.»
در ادامهی جلسه، ماهان خمامیپور نیز با تاکید بر این نکته گفت: «زمانی که برای ساخت فیلم به سوریه رفته بودم متوجه شدم در یک موقعیت جنگی نمیتوان طبق روال عادی فیلم ساخت و به همین دلیل تصمیم گرفتم تمام آموختههایم در زمینهی فیلمسازی را کنار بگذارم و به شکل دیگری کار کنم.»
وی افزود: «آقای زردپوشِ شهر حلب را از ایران میشناختم و به سوریه رفتم تا او را پیدا کنم. خوشبختانه خوششانس بودم و موفق شدم در آن حجم از ویرانههایی که وجود داشت او را پیدا کنم. در حقیقت وقتی به سوریه رسیدم تلاش کردم طرح ذهنی خودم را با موقعیتی که با آن مواجه شده بودم تلفیق کنم.»
خمامیپور همچنین در پاسخ به پرسشی دربارهی راوی فیلم (که یک زن خبرنگار انگلیسی است) گفت: «راوی این فیلم ساختهی ذهن من است و اصلاً وجود خارجی ندارد. در حقیقت، این راوی، نماد و یک نماینده از «رسانه» است که سعی میکند صرفاً گزارشی سطحی تهیه کرده و از محل خارج شود.»
بخش بعدی جلسه به صحبتهای امیر اصانلو، کارگردان فیلم «حلب، سکوت جنگ» اختصاص داشت. وی در پاسخ به پرسش ناصر صفاریان دربارهی واکنش مخاطبان خارجی و تماشاگران جشنوارهها به فیلم خود گفت: «این واکنشها برای خودِ من کمی دور از ذهن بود. زمانی که برای شرکت در جشنوارهی «ایدفا» به هلند سفر کرده بودم تصورم این بود که احتمالاً پناهندگان سوری که به این کشور مهاجرت کردهاند با نگاهی انتقادی به این فیلم حمله خواهند کرد اما خوشبختانه برخورد آنها با ذهنیت من تفاوت داشت و این ناشی از تاثیر متفاوتی بود که فیلم بر آنها گذاشته بود.»
وی گفت: «تلخترین واکنشی که در این زمینه دریافت کردم، جملهای بود که یکی از تماشاگران سوری گفت و من هنوز هم به آن فکر میکنم. او گفت: «تو برای ساخت این فیلم به جاهایی رفتهایکه من به عنوان یک مهاجر سوری نمیتوانم به آنجا برگردم» و این حرف او برای من خیلی تلخ بود.»
اصانلو همچنین گفت: «جالب این که واکنش تماشاگران در داخل ایران با این فیلم متفاوت بود و برخلاف تصور، اغلب آنها به فیلم به عنوان یک بیانیه دربارهی جنگ سوریه نگاه میکردند. نگاهی که البته از نوعی پیشداوری دربارهی سفارشی بودن برخی فیلمها دربارهی سوریه ناشی میشود.»
وی افزود: «متاسفانه باید گفت آنچه که مانع ارتباط فیلمساز و مخاطبانش میشود، پیشداوری است. قضاوتی که در همهی امور زندگی ما جاری است و اغلب ما بر اساس آن نسبت به فیلمها و مستندهای تولید شده واکنش نشان میدهیم.»
اصانلو همچنین در پاسخ به پرسش یکی از تماشاگران دربارهی موضوع اصلی و نهفته در فیلم گفت: «فیلم «حلب، سکوت جنگ» دربارهی جنگ داخلی سوریه نیست، دربارهی انسانهاست. انسانهایی که ناخواسته در هنگامهی این جنگ گیر افتاده و حتی زندگی خود را نیز باختهاند.»
وی سپس«حلب» را «یکی از قدیمیترین شهرهای زندهترین شهرهای دنیا» معرفی کرد و افزود: «متاسفانه در زمان جنگ، تجارت و تمدن قدیمی این شهر و سایر نقاط سوریه از بین رفته و من تمام تلاش خود را به کار گرفتم تا این ایده را در قالب یک نگاه انسانی جلو ببرم.»
در انتهای جلسه، سهراب خسروی، تدوینگر فیلم «حلب، سکوت جنگ» نیز دربارهی شکل خاص تدوین این فیلم که به تعبیر ناصر صفاریان با خطر دلزدگی و ملال مخاطب روبهرو است گفت: «ایدهای که در ذهن داشتم این بود که از راشهای موجود، فیلمی را تدوین کنم که با مستندهای روتین تلویزیونی تفاوت داشته باشد و بتواند با مخاطبانی از جنس دیگر ارتباط برقرار کند.»
وی افزود: «تلاش من و امیر اصانلو این بود که سکون و سکوت جاری در لحظههای فیلم به شکل یک تعمد دیده شود و این نکته ظاهراً در نمایشهای جشنوارهای این فیلم بازتابهای خیلی خوبیداشته است.»
انتهای پیام
ثبت نظر