سریالهای کیانوش عیاری مانند فیلمهایش اندک اما بهیادماندنی هستند. او که این روزها مشغول ساخت سریالی به نام «۷۸ متر» است، در گفتوگویی با ایسنا روایتی متفاوت از ورودش به دنیای سریالسازی را تعریف میکند. عیاری در عین حال تاکید میکند که بهرغم ساخت «۸۷ متر» در شرایط دشوار مالی تلویزیون که چند باری هم منجر به توقف سریالش شد، از تصمیمگیری درخصوص ساخت این سریال پشیمان نیست و این تجربه برایش دلنشین و لذتبخش است.
چرا کیانوش عیاری سریال ساخت؟
عیاری میگوید: از همان اولین فیلمی که برای سینما ساختم، توأم با شکنجه و آزار بوده است. اگر هم فیلمم امکان اکران پیدا میکرد، شرایط اکرانی را برایش در نظر میگرفتند که نابود میشد. به عنوان مثال فیلم «آبادانیها»، چهار روز روی پرده بود. ما حق کوچکترین تبلیغی را نداشتیم؛ حتی یک ترک دستی کوچولو که بشود آن را به دست مردم در خیابانها داد. وقتی چنین شرایطی به وجود میآید و یک فیلم بدون حق تبلیغ و آن هم درست روز ۲۳ اردیبهشت سال ۱۳۷۲، زمانی که جشنواره روز قبل به پایان رسیده و علاقمندان به سینما تقریبا از دیدن فیلمهای غیربدنهای سینما اقناع شدند، دیگر چه توقعی میتوان داشت. برادر و خواهر و دوستان من میپرسیدند که چه زمانی «آبادانیها» اکران میشود؟! من میگفتم فیلم از روز ۲۳ بهمن ماه به مدت چهار روز اکران شد و روز ۲۶ام از پرده پایین آمد اظهار تعجب میکردند که چرا متوجه نشدهاند. خود من هم تقریبا متوجه نشده بودم و این یک نمونه از نگون بختیهای فیلمهای من در آن سالها بود. همهی فیلمهایم را به فلاکت رساندند. بنابراین وقتی من را به صورت کامل و برای تمام فیلمها، بدهکار کردند، تنها راهی که میتوانستم پول دربیاورم و پول نزولخوارهای طماع و بیرحم را بدهم، همین سریالسازی بود که به آن فکر کردم. فکر کردم اگر بتوانم سریالی کار کنم میتوانم پولی را به دست بیاورم که بتوانم به نزولخوارها بدهم و خوشبختانه هم بدین گونه بود؛ بنابراین «روزگار قریب» را ساختم و از طریق آن توانستم بدبختیهایی را که وزارت ارشاد وقت و بنیاد فارابی وقت برای من به وجود آورده بودند، مستهلک کنم؛ بنابراین این مسائل علت گرایش اولیه من به سریالسازی بود. در یک مصاحبهای که با شبکه خبر تلویزیون داشتم، خبرنگار با حسن نیتی که داشت، گفت که من با نگرشی که در جامعه داشتم وارد عرصهی تلویزیون شدم و سریالی همچون «روزگار قریب» را ساختم، که من گفتم، نه! من به این دلیل وارد کار تلویزیونی نشدم، من فقط به خاطر به دست آوردن پول که بتوانم از شر نزولخوار جماعت راحت شوم، به تلویزیون آمدم. این صحبتهای من پخش شد و انعکاس خوبی هم داشت، چراکه برنامه زنده بود و نمیشد این صحبتها را ممیزی کرد.
ناچار بودم سریال بسازم/پشیمان هم نیستم
کیانوش عیاری در پاسخ به اینکه آیا سریال «۸۷ متر» هم مثل دو سریال قبلیاش ـ روزگار قریب و هزاران چشم ـ دارای موضوع خاصی است که به سمت آن رفته است؟ توضیح میدهد: نه؛ شاید موضوع به تنهایی چندان خاص نباشد ولی مسیری که ما طی میکنیم در این مجموعهی تلویزیونی، خواه ناخواه میتواند در جاهایی خاص باشد.
این کارگردان دربارهی فراز و نشیبهای ساخت سریال «۸۷ متر» و توقفهایی که پیش آمد، در پاسخ به اینکه آیا از ادامه ساخت این مجموعه هیچگاه منصرف نشد؟ اظهار میکند: من این داستان را ۱۰ سال پیش نوشته بودم و تصویب شده بود و من مبلغی هم پول در آن سالها گرفته بودم؛ بنابراین امکان رها کردن آن نبود. دوستان سیمافیلم، آقای اسلامیمهر نسبت به من لطف داشتند و این لطف صادقانه بود، ایشان با توجه به مشکلات خانوادگی که برایم پیش آمده بود، به من گفتند که درخصوص ساخت این سریال عجلهای نداشته باشم؛ حتی اگر چند سال هم طول بکشد که متاسفانه چنین هم شد و من ناچار بودم سریال را بسازم. یا باید بدهیام را با تلویزیون تسویه میکردم یا باید کار را میساختم. خب امکان پرداخت بدهی سنگین نبود، ناچارا در سال ۹۵ به این نتیجه رسیدیم که کار را شروع کردیم و پشیمان هم نیستم. چون گمان میکنم کار یک ویژگیهایی دارد که به هر حال فعلا در مرحله تولید برای من دلنشین و لذتبخش است. در گروه تولید، ما یک خانواده کوچک هستیم که امیدوارم این دلنشینی در زمان پخش کار هم به وجود بیاید.
ترجیح میدهم کار کنم
عیاری در پاسخ به اینکه دوست دارد آیندگان با کدامیک از آثارش او را بشناسند؟ اظهار میکند: مسلما مجموعهای از این کارنامه برای من جالبتر خواهد بود. ولی در قید این نوع فکر کردن نیستم و ترجیح میدهم کار کنم. به یاد ندارم که جایی نیش ترمزی زده باشم، برای اینکه به چنین مواردی فکر کنم. واقعا هیچگاه ذهنم درگیر این نگاهها نبوده است.
او در پاسخ به اینکه آیا در طول این سالها به سریالسازی در شبکهی نمایش خانگی هم فکر کرده است؟ میگوید: نمیتوانم با قاطعیت بگویم دوست دارم یا نه؛ این شرایط است که میتواند تعیینکننده باشد.
با بازیگران خوابآلوده و حافظه زخمی چه کنیم؟
این کارگردان با اشاره به رفتار حرفهای بازیگران در حین تولید کار که بیشتر در گذشته مرسوم بود، رفتار حرفهای و انسانی مهدی هاشمی و استفاده نکردن از گوشی همراه در حین ضبط سریال «روزگار قریب» را مثال میزند و در این زمینه میگوید: اینها فقط رفتارهای حرفهای نیست، بلکه انسانی هم هست. انسانی از این نظر که یک بازیگر وقتی از سر صحنه به خانهاش میرود، میتواند به این فکر کند که وقت خودش است و هر کاری که دلش بخواهد با آن میکند. مثلا تا صبح، شب زندهداری کند و صبح با چشمان قرمز، خسته و خوابآلود بیاید و کسی که مثلا در یک روز معمولی در فاصله زمانی کوتاهتری دیالوگهای خودش را حفظ میکند و به خوبی ادا میکند و کارش را درست انجام میدهد را در زمانی حساب کنید که به دلیل شب زندهداری اعصاب دیگران را خراب میکند. راندمان کاری در این شرایط از نصف هم کمتر میشود. بازیگر مدعی میشود که وقت خودش است و سر صحنه هم که میرود، هر کاری که دلش میخواهد انجام میدهد؛ در حالی که بازیگر تعهدی برای کار دارد. همانطور که ورزشکاران در اردو قرار میگیرند، در فیلمسازی هم اینگونه است. کسی که در فیلمسازی کار میکند، به ویژه بازیگران، وقتشان برای خودشان است، اما مشروط بر اینکه کوچکترین لطمهای به آن نزنند. بازیگری که دیروز یک صفحه دیالوگ را سریعتر و بهتر حفظ میکرد و تمرکز داشت، نمیتواند در روز بعد چنین نباشد. لزوما این نیست که صبح سر وقت به صحنه بیاید و بگوید وظیفهاش را انجام داده است. هوش و حواس از دست رفته چی؟! حافظهی زخمی شده را چه کنیم؟
عیاری درباره علت بروز رفتارهای غیرحرفهای در حین تولید فیلم و سریالها، معتقد است: اصولا ما ایرانیها احساس مسوولیت بالایی نداریم و این فقط به سینما مربوط نمیشود و در تمام زمینههاست.
این کارگردان در بخش دیگری از گفتوگوی خود با ایسنا درباره روند ساخت سریال «۸۷ متر» که تا چه زمانی ادامه خواهد داشت؟ چنین توضیح میدهد: ما تقریبا در مراحل پایانی کار هستیم و امیدوارم هرچه زودتر کار تمام شود.
ضوابط دوگانه تلویزیون و سینمای ایران
این کارگردان در پاسخ به این پرسش که آیا کار کردن در تلویزیون برایش سختتر از سینماست؟ چنین اظهار میکند: تلویزیون یکسری ضوابطی دارد و این ضوابط با آن چیزی که ما در سینمای ایران میبینیم، دوگانه است. مسئله پوشش یکی از آن موارد است. یک بام و دوهواست. این یک بام و دو هوا بودن آزاردهنده است. دو سه سال پیش این مسئله را به وزیر وقت هم گفتم که این مسئله اولین قدم در راه نقض آن چیزی است که درباره سینمای ایران در جهان گفته میشود و آن راستگویی و حقیقتگویی است. اما در قدم اول ما این را نقض میکنیم.
عیاری در عین حال میگوید: من انتظار خارقالعادهای از تلویزیون ندارم اما فکر میکنم میشود اندکی از سختگیری خود را در مساله پوشش کم کند. ممکن است از نظر برخی افراد که در اینگونه موارد سختگیر هستند، یک جور باج دادن باشد ولی مگر ما در مواردی باج نمیدهیم و بابت شکل دادن به چیزهایی که خودمان هم راضی نیستیم، سازشهایی نداریم. نه در سینما که در جای دیگر هم گاهی اینگونه است.
برخی میخواهند با بازیگران مطرح تماشاگر را پای تلویزیون نگه داریم
عیاری درباره چیدمان بازیگران «۸۷ متر» و اینکه استفاده از بازیگران ناشناس بر اساس فیلمنامه بوده یا به مشکل بودجه برمیگردد؟ اظهار میکند: برای من فیلمنامه مهم بود. نگاه برخیها این است که با استفاه از بازیگران مطرح، تماشاگر را پای صفحهی تلویزیون نگه داریم. در صورتی که خیلی سادهانگارانه است که ما توسط یک بازیگر مشهور مخاطب را به سالن سینما جذب کنیم. به همین دلیل است که ستارهها خلق میشوند و وقتی خلق میشوند، از یک سو این حق طبیعی ستاره است که طلب دستمزد بالا میکند. عدهای چه در سینما و چه در تلویزیون علاقمند به بازیگران مطرح شناخته شده و سرشناس در آثارشان هستند. هیچ ایرادی هم ندارد، به دلیل اینکه اگر یک نفر هم بتواند تماشاگران بیشتری را پای جعبه تلویزیون بنشاند، یا تماشاگران بیشتری را به سالن سینما بیاورد، استفاده نکردن از اینها به نحوی بیتوجهی به امکانات موجود است. اما من کمتر این تمایل را دارم؛ چرا که تصور میکنم شاید فیلمنامه این توانایی را داشته که در یکی ـ دو قسمت تماشاگر را بهگونهای جذب کند که فراموش کند که در این فیلم چهره خیلی سرشناسی حضور ندارد؛ ضمن اینکه ما در این سریال بازیگرانی داریم که از نظر مردم شناختهشده هستند. یقین دارم فیلم از بازیگران سرشناس خود هم عبور خواهد کرد و بر اساس شهرت بازیگران مطرح نیست که سرپا میماند و تا ۴۰ قسمت تماشاگر را پای تلویزیون میکشاند.
جنگولکبازی را دوست ندارم
عیاری در بخش پایانی گفتوگو با ایسنا در پاسخ به اینکه آیا «۸۷ متر» سریال دلخواهش بوده و اینکه طبق آن چیزی که در فیلمنامه تصور میکرد، سرانجام دلپذیری خواهد داشت؟ اظهار کرد: به احتمال زیاد بله؛ چرا که من جنگولکبازی در کارهایم ندارم. در دموکراتیکترین شکل ممکن موضوعات را مطرح میکنم. فکر میکنم با توجه به صحنههایی که داریم، گیرایی خاصی وجود دارد و قرار هم بوده داشته باشد؛ بنابراین اگر اتفاقی غیر از اینها بیفتد، می تواند یکی از اتفاقات خیلی نادری باشد که گاهی اوقات رخ میدهد. تمام سرمایهگذاریها در هالیوود بر اساس روال معمول فیلمهای تاریخی در مورد فیلم «کلوپاترا» اعمال میشود، با همان کارشناسان، همان پول و همان امکانات و همان استعدادها، اما به ناگاه فیلم کمپانی خودش را ورشکست میکند؛ اینها استثنائاتی است که در حرفهی پیچیدهی فیلمسازی موجود است.
کارگردان «۸۷ متر» با اشاره به روند قصه و ساخت مجموعه «روزگار قریب» گفت: در «روزگار قریب» ما ۳۶ قسمت را به سرانجام رساندیم و پیوسته داستان را تعقیب نکردیم؛ در دو یا سه و چهار قسمت تمی شروع و تمام میشد. اگرچه یک ریسمانی برای پیوند تمام این قسمتها داشتیم و آن دکتر قریب بود که در ۱۰ روز پایانی عمرش در بیمارستان به سر برد. ولی در سریال «۸۷ متر» یک داستان واحد در ۱۸۰۰ دقیقه داریم که وقتی دقیق به آن فکر میکنم برای من هم هراسانگیز میشود. این که شما هرگز قصد ندارید با شیرین کاریهایی، تماشاگر را در جای جای فیلم جذب کنید. هر جا که احساس کنید. ممکن است از نظر زمانی، فیلم کم بیاورید و بخواهید داستانهای فرعی اضافه کنید. داستانهایی که بخواهد کمیت زمانی ما را جبران کند. کاری که من مطلقا انجام نمیدهم و نخواهم داد. تمام قصه «۸۷ متر» آیینهای از جامعه است. منتهی من قصد ندارم به معضلات جامعه بپردازم، میخواستم فیلمی با این داستان بسازم. طبیعی است این داستان نمیتوانست گریزی از جامعه باشد.
انتهای پیام
ثبت نظر