آرش شفاعی که معتقد است حال و روز مطبوعات اینقدر خوش نیست که بتوانند تاثیرگذاری درجه یکی در سطح کشور داشته باشند، میگوید: نباید درباره نقش رسانهها و مطبوعات برای پدیدههای فرهنگی مثل شعر اغراق کرد.
این شاعر و روزنامهنگار درباره رسانه نداشتن برخی شاعرانی که آثار خوبی دارند، اظهار کرد: اصل بحث را خیلی قبول ندارم. در واقع در دورههایی ممکن است بعضی شاعران به واسطه دسترسی به امکانات رسانهای یا امکانات تبلیغاتی چند صباحی مطرح شده باشند یا اسمشان به زبان افتاده باشد اما فرآیند قضاوت ادبی و رد و قبول جامعه در مورد شعر یا هر اثر هنری دیگر کمی پیچیدهتر از آن است که بتوان آن را دور زد و سر جامعه را کلاه گذاشت.
او افزود: زمانی که رادیو در کشور رسانه خیلی غالبی بود، چهرههایی در ادبیات ما بسیار مطرح بودند و کسانی که همدوره آنها میزیستند، فکر میکردند این شاعران دیگر آنقدر مطرح شدهاند که بعد از آنها شاعر بزرگتری نخواهد آمد. در حالیکه در یک یا دو نسل بعد به رده شاعران درجه سه یا چهار تنزل پیدا کردند و تا چند نسل بعد دیگر حتی در حد اسم هم نامی از آنها باقی نمانده است. بنابراین فکر میکنم این بحث که به صرف دسترسی به رسانه و امکانات تبلیغاتی، شاعری مطرح و به شاعری درجه یک تبدیل میشود، غلو و اغراق دارد و با واقعیت تطابق ندارد.
شفاعی با بیان اینکه امروزه به واسطه فناوری و شخصی شدن رسانهها و شبکههای اجتماعی عملا نقش پررنگ رسانههای رسمی از بین رفته است، گفت: دیگر نمیتوان گفت مطبوعات هستند که یک شاعر خاص را برمیکشند یا صداوسیماست که یک نفر را به شاعر درجه یک تبدیل میکند، چون همه شاعران امکاناتی مثل شبکههای اجتماعی را در اختیار دارند.
این شاعر که از سابقه کار رسانهای خود به فعالیت حدودا ۲۰ ساله در مطبوعات اشاره دارد، در پاسخ به سوالی درباره انتقاد برخی شاعران از دریافت هزینه برای چاپ آثارشان در مطبوعات و سوءاستفاده برخی رسانهها گفت: در هر حوزهای ممکن است سوء استفاده اتفاق بیفتد. اگر بخواهند کتاب شعر منتشر کنند آیا ناشران پول نمیگیرند؟ اینکه بعضی از ناشران پول میگیرند و کتاب چاپ میکنند آیا به این معنی است که باید کارکرد و نقش صنعت نشر را در ترویج شعر کتمان کرد؟ نکته اصلی این است که خود مطبوعات الان در بحران هویتی و وجودی غرق شدهاند، یعنی خواننده مطبوعات به شدت کاهش پیدا کرده است. نقش و اثرگذاری یک یا دو دهه اخیر مطبوعات از بین رفته است و این نقش دارد به رسانههای جدید سپرده میشود. حال و روز مطبوعات اینقدر خوش نیست که بتوانند تاثیرگذاری درجه یکی در سطح کشور داشته باشند اما به هر حال به عنوان شکلی از رسانههای جمعی همچنان حضور دارند و همچنان میتوانند به حوزههای مختلف فرهنگی از جمله شعر کمک کنند اما نباید درباره نقش رسانهها و مطبوعات برای پدیدههای فرهنگی مثل شعر اغراق کرد.
آرش شفاعی درحالی که معتقد است رسانهها نمیتوانند حداقل در این روزگار جریانها و سبکهای شعری بهوجود بیاورند، شاعران را بربکشند یا تنزل دهند، بیان کرد: حداکثر وظیفه و عملکردی که مطبوعات میتوانند داشته باشند این است که آینه درستی از فضای ادبی کشور بدهند. حال اینکه این کار را انجام میدهند یا نمیدهند بحث جدایی است که خود من هم به بخشهایی از آن انتقاد دارم. منتها این انتقادها باید شامل این هم بشود که مطبوعات در حال حاضر در چه وضعیتی به سر میبرند.
این روزنامهنگار سپس ادامه داد: به هر حال گزینشگری و دروازهبانی در تمام دورهها جزء ذات رسانهها بوده است؛ هم به دلیل الزامات کار و هم به دلیل ماهیت رسانه. رسانه به هر حال چهارچوبساز و انتخابگر است. این توقع که همه شاعران انتظار داشته باشند در مطبوعات مملکت بازتاب پیدا کنند و کارها و خبرهایشان چاپ شود، ممکن است از نظر خودشان توقع درستی باشد ولی از نظر کار حرفهای و مطبوعاتی چندان موجه نیست چون کسی که دارد در مطبوعات کار میکند، به گزینشگری و دروازهبانی دست میزند و از بین اتفاقات و رویدادهای پیرامون یک موضوع فقط تعدادی در این غربال باقی میمانند. اینکه متوقع باشیم رسانهها تمام چیزی را که در ادبیات ما اتفاق میافتد بازتاب دهند، توقع درستی نیست.
او در پایان درباره تاثیر مثبت و منفی کار روزنامهنگاری یک شاعر بر فعالیت ادبیاش نیز گفت: نمیتوانم حکم کلی صادر کنم اما در مورد شخص خودم، هم محاسن و هم معایبی را تجربه کردهام. حسنش این است که در جریان اتفاقات روزمره پیرامون خود هستید و اجتماع را بهتر میشناسید و با تحلیلهای مختلف راجع به اتفاقها و رویدادها برخورد میکنید و در هر حقیقت آنطور که راجع به روزنامهنگاران میگویند که از همه چیز باید مقداری بدانند، باعث میشود دایره اطلاعات روزنامهنگار به واسطه شغلش از افراد معمولی جامعه کمی بیشتر باشد؛ این در پدیدههای فرهنگی و هنری مثل شعر به کمک میآید. اما از طرفی غرق شدن در فضای خبری و مطبوعاتی که باید محصولی را تولید کنی که فردا از بین میرود، خیلی روزنامهنگار را درگیر و روزمره و فرسوده میکند. به همین دلیل مثلا خود من به واسطه شغلم خیلی کم فرصت میکنم به دلمشغولیهای ادبی و شعریام بپردازم و فکر میکنم تاثیر روزنامهنگاری برای شاعر همه جا مثبت نیست.
انتهای پیام
ثبت نظر