Fa En شنبه 3 آذر 1403 ساعت 7 و 0 دقیقه

نشستی برای دیدار و گفت‌وگو با "صمد طاهری"

نشستی برای دیدار و گفت‌وگو با "صمد طاهری"

صمد طاهری، ۳۰ خرداد ماه به شهر کتاب اصفهان آمده بود تا در حضور علی خدایی، سارا سالار، سیاوش گلشیری و جمعی دیگر از دوستداران ادبیات، درباره جهان داستانی خود بگوید.

جمعه 31 خرداد 1398 ساعت 13:55

، علی خدایی در نشست «دیدار و گفت‌وگو با صمد طاهری»، این نویسنده را یکی از موفق‌ترین نویسندگان داستان کوتاه دانست و با اشاره به آثار صمد طاهری، استفاده درست از واژگان در فضاسازی را ازجمله ویژگی‌های آثار او عنوان کرد.

در ادامه، سیاوش گلشیری، داستان‌نویس و منتقد ادبی، با اشاره به سبک رئالیستی و ناتورالیستی نوشته‌های طاهری، وی را به داستان‌نویسان مکتب جنوب منتسب کرد.

گلشیری، پس از خواندن بخشی از کتاب «برگ هیچ درختی» گفت: دقت نظر و جزئی‌نگری برآمده از اقلیم، پرداختن به فضایی رئالیستی که از طریق آن تمام تناقضات موجود در جامعه و طبیعت به تصویر کشیده می‌شود و برون‌گرایی، ازجمله ویژگی‌های مکتب جنوب است که در آثار طاهری نیز به‌وضوح دیده می‌شود.

وی با اشاره به ویژگی برون‌گرایی در داستان‌های مکتب جنوب، رمان «برگ هیچ درختی» را تا حدودی از این نظر متمایز دانست و اظهار کرد: نکته‌ای که در این رمان دیده می‌شود مسئله ذهنی‌گرایی و عذاب وجدانی است که شخصیت اصلی با آن درگیر می‌شود و این شخصیت را در تقابل با دیگر شخصیت‌ها قرار می‌دهد.

این منتقد، با مقایسه‌ای میان نویسندگان مکتب جنوب ادامه داد: به نظر می‌رسد نسل اول در به تصویر کشیدن تناقضات و خلق داستان اقلیمی موفق‌تر عمل کرده‌اند و نسل پسین کاملاً تحت تأثیر آن‌ها قرار دارند.

نویسنده «مثل کسی که از یادم می‌رود» با اشاره به ساختار نوشته‌های طاهری گفت: موقعیتی در داستان‌های این نویسنده ایجاد و تکرار می‌شود و این تکرار طولی و عرضی نیست، بلکه دایره‌وار است. چند عنصر در طول داستان تکرار و همین امر باعث می‌شود داستان شکل بگیرد.

گلشیری، همچنین زبان داستانی طاهری را ساده و فاقد هرگونه پیچیدگی دانست.

در ادامه این نشست، صمد طاهری، نویسنده باسابقه کشور، با تأکید بر دقت در نویسندگی گفت: در نویسندگی مهم‌تر از تجربه‌ها، داشتن دقت نظر است. دقت‌کردن به فضاسازی در داستان کمک می‌کند؛ مقصود من از دقت، توجه بیش از اندازه است، نه معمولی؛ دقت به پیرامون، آدم‌ها و اشیا و شناخت هرچه بیشتر آن‌ها. با دقت بیشتر در نوشتن و انتقال مفاهیم به مخاطب موفق‌تر خواهیم بود.

او با اشاره به کارنامه ادبی خود اظهار کرد: من از سال ۱۳۵۵ مطالبی می‌نوشتم. در سال ۱۳۵۸ به واسطه برخی دوستان، با ناصر زراعتی آشنا شدم و اولین نوشته‌هایم را به او دادم؛ ازجمله نوشته‌ای که داستان آن در کرمانشاه اتفاق می‌افتاد و به واسطه جزئی‌نگری، زراعتی مرا کُرد دانسته بود! زراعتی داستان «گلبونا» ی مرا هم در فرهنگ نوین چاپ کرد. سال ۱۳۶۰ یکی از داستان‌هایم در کارگاه قصه منتشر شد. از طریق زراعتی با هوشنگ گلشیری آشنا شدم و در جلسات «داستان‌خوانی پنجشنبه‌ها» شرکت کردم. گلشیری، در مجموعه «هشت داستان»، داستانی از من منتشر کرد و در ادامه، داستان‌های دیگرم نیز به صورت پراکنده در مجله‌های دیگر منتشر شد.

وی افزود: درنهایت سال ۱۳۶۸ نخستین مجموعه داستانم با نام «سنگ و سپر» و پس از آن، در سال ۱۳۷۰ مجموعه دوم به نام «شکار شبانه» زیر چاپ رفت. پس از ده سال «زخم شیر» را نیماژ منتشر کرد که جایزه احمد محمود و جلال آل احمد را هم برد و چندین بار تجدید چاپ شد. بالاخره در خردادماه ۱۳۹۸ رمان «برگ هیچ درختی» به بازار آمد؛ البته رمان «کلاغ» را نیز نوشته‌ام که قابل چاپ نیست!

نویسنده «سنگ و سپر»، با اشاره به سخنان گلشیری درباره مکتب جنوب گفت: به مکتب اعتقادی ندارم؛ طبیعتاً هرکس از بوم خود و دیده‌ها و شنیده‌ها و تجارب محیط پیرامون خویش می‌نویسد؛ ساعدی از آذربایجان، دولت‌آبادی از خراسان یا بهرام صادقی و دیگران. جنوب، جذابیت‌های زیادی برای نوشتن دارد؛ دریا، نخلستان، هوای گرم و شرجی که بر خلقیات ساکنان نیز تأثیر می‌گذارد. این ویژگی‌ها فضا را جذاب‌تر و متفاوت‌تر می‌کند.

وی با اشاره به مقایسه نویسندگان مکتب جنوب گفت: نسل اول برخی یا تمام عمرشان یا بخش زیادی از آن را در جنوب گذرانده بودند و طبیعی است که در فضاسازی و خلق داستان‌های خود موفق عمل کنند اما نویسندگان معاصر نیز فارغ از مکتب، پیشرفت بسیاری داشته‌اند؛ محمد طلوعی در «هفت گنبد»، نسترن مکارمی در «غبار صورتی»، میترا معینی در «آقای چنار…» و....

طاهری، روند تغییر زاویه دید در کتاب «برگ هیچ درختی» را چنین شرح داد: یک‌بار رمان را از دید عمو عباس نوشتم اما به نظرم او معصومیت آدم‌ها را منتقل نمی‌کرد و بی‌طرف‌بودن راوی رعایت نمی‌شد. به سراغ عمه کوکب رفتم اما او، هم پیر بود و هم زن و نمی‌توانست همه‌جا حضور داشته باشد و اثر موفقی نمی‌شد. درنهایت تصمیم گرفتم رمان را از دید سیامک بنویسم و به‌نوعی سیال.

این نویسنده، در پاسخ به پرسشی درباره مضمون «زخم شیر» گفت: برای من عمق حوادث بشری مهم است؛ زخم‌هایی که بر روح و روان انسان‌ها وارد می‌شود؛ به‌ویژه رنج و مظلومیت زنان و خشونت علیه حیوانات بی‌دفاع؛ امری برگرفته از واقعیت که در جامعه شاهد آن هستیم.

توصیه‌های طاهری، به کسانی که می‌خواهند نویسنده موفقی باشد، چنین بود: فضاسازی، لحن، نثر، شخصیت‌پردازی و …، همه و همه باید به گونه‌ای استفاده شوند که بیشترین تأثیر را بر خواننده بگذارند.

، صمد طاهری، نویسنده معاصر ایرانی در سبک رئالیسم است. مجموعه داستان‌های «سنگ و سپر» (۱۳۶۸)، «شکار شبانه» (۱۳۷۰)، «زخم شیر» (۱۳۹۶) برنده جایزه احمد محمود و جلال آل احمد، رمان «برگ هیچ درختی» (۱۳۹۸) و مجموعه شعر «قلب‌های کوچک شهر بزرگ» (۱۳۶۲) به همراه اکبر گودرزی طائمه و یحیی هاشمی، تاکنون از این نویسنده به چاپ رسیده است.

انتهای پیام

تعداد بازدید : 204

ثبت نظر

ارسال