Fa En جمعه 25 آبان 1403 ساعت 12 و 49 دقیقه

مقایسه کتاب قاچاق با مواد مخدر

مقایسه کتاب قاچاق با مواد مخدر

مهشید میرمعزی با بیان این‌که ضرر کتاب قاچاق از مواد مخدر بیشتر است و فروشش باید ممنوع باشد می‌گوید: وزارت ارشاد همان‌طور که برای انتشار کتاب‌های‌مان به ما سخت‌گیری می‌کند، باید یک‌جاهایی پشت ما بایستد و به عنوان نماینده ما برود و از قاچاقچیان شکایت کند.

پنجشنبه 22 آذر 1397 ساعت 11:28

این مترجم که ترجمه‌اش از «و نیچه گریه کرد» اروین یالوم قاچاقی منتشر می‌شود، درباره این موضوع اظهار کرد: هر بخش این ماجرا را که بگیریم، مجبور می‌شویم یک قدم عقب‌تر برویم. اولین‌بار که  این کتاب منتشر شد، اولین ترجمه‌ای بود که از آقای یالوم ترجمه می‌شد. در ایران  و تا قبل از آن، مردم یالوم را به صورت ترجمه نمی‌شناختند. بعد از ترجمه من ترجمه دیگری از این کتاب وارد بازار شد که این خود کاری غیرحرفه‌ای است. درست است که ما عضو کنوانسیون برن نیستیم، اما به نظرم این کار غیرحرفه‌ای است. من مترجمان بسیاری را می‌شناسم که حاضر نیستند این کار را انجام بدهند.

او افزود: به نظرم باید به صورت جدی قاچاق کتاب پیگیری شود و این‌که فقط بخواهند کسانی  را که در کنار خیابان کتاب می‌فروشند جمع کنند، کافی نیست زیرا قاچاق کتاب فراتر از یک کتاب و  دو کتاب و ۱۰ کتاب  و فروختن آن در کنار خیابان است. آن‌طور که من فهمیده‌ام سیستمی پشت این ماجرا وجود دارد که کتاب‌ها را در تیراژهای بالا منتشر می‌کند و کاملا موازی با سیستم نشر پیش می‌رود، باید سرچشمه آن پیدا شود؛ این‌که کدام چاپخانه‌  آن‌ها را چاپ می‌کند و سرمایه‌گذارش کیست و چه کسی پول می‌دهد تا این کتاب‌ها را چاپ و پخش کنند؟ چه کسی دستفروش‌های معمولی کنار میدان انقلاب را بیرون کرده و کتاب‌های قاچاق  را دسته ‌به دسته  و در روز روشن برای فروش می‌گذارد؟

میرمعزی خاطرنشان کرد: ادبیات به اندازه کافی مظلوم است، دیگر این‌قدر بدبختش نکنیم. با کتاب‌های قاچاقی که فروخته می‌شود، اعتماد خواننده‌ها را از بین می‌بریم. تا کتابی پرفروش می‌شود، کسی آن را برمی‌دارد و قاچاق می‌کند، یک ناشر می‌گفت غلط تایپی‌ای که در صفحه خاص کتاب اصلی بود در کتاب قاچاق هم بود؛یعنی به صورت رسمی دزدی می‌شود. آدمی و یا سیستمی که این کار را انجام می‌دهد به قدری پشتش گرم است که عین کتاب را چاپ می‌کند. منِ مترجم یا فلان ناشر هم که مخالف هستیم نمی‌توانیم کاری بکنیم، مسئله این است که چه کسی باید جلو این‌ها را بگیرد؟ منِ مترجم نمی‌توانم در خیابان راه بیفتم که  این کتابِ من است، من برای این کتاب ماه‌ها زحمت کشیده‌ام و کتاب من را نفروشید. بی‌گناه‌ترین فرد در این سیستم به نظرم دستفروش‌ها هستند زیرا اصلاً نمی‌دانند این کتاب‌ها چیست و فقط می‌فروشند.

او با بیان این‌که مسئله اصلی چاپ کتاب‌های قاچاق است، تصریح کرد: وزارت ارشاد چطور برای کتاب‌های ما بعد از هزار ایراد مجوز چاپ و پخش می‌دهد، اما کاری به این‌ها ندارد، این‌ها پشت‌شان به کجا گرم است که این‌قدر راحت  کتاب قاچاق می‌فروشند و کسی ‌هم نیست به آن‌ها چیزی بگوید؟ من به عنوان مترجم، اصلا زورم نمی‌رسد، کجا بروم یا اصلا چه چیزی بگویم؟ این موضوع فقط به چاپ غیرقانونی کتاب محدود نیست؛ در کانال‌های تلگرامی دانلود رایگان کتاب‌ها را می‌گذارند که این کار هم غیرقانونی است. امکان دانلود کتاب‌هایی که نویسنده‌ها و مترجمان با زحمت زیاد تهیه کرده‌اند به صورت مجانی وجود دارد.  

این مترجم در ادامه تأکید کرد: وزارت ارشاد همان‌طور که کارهای ما را  بررسی می‌کند و  به اصطلاح مو را از ماست بیرون می‌کشد، یک‌ جایی هم باید پشت ما بایستد، یک جایی باید بگوید من پدر این‌ها را درآورده‌ام، دو سال کتاب‌شان را نگه داشته‌ام، شش تا از کتاب‌های‌شان را رد کرده‌ام که الان شما نان این افراد را آجر می‌کنید. مترجمان ‌زندگی‌شان را از راه ترجمه می‌گذرانند، ماه‌ها وقت می‌گذارند تا کتابی آماده شود، خود من ۱۲ ماه سال مانند یک کارمند از خواب پا می‌شوم و  پشت میز کارم می‌نشینم و ترجمه می‌کنم و بعد کسی پیدا می‌شود از روی ترجمه من می‌نویسد و با نام خود چاپ می‌کند. چرا؟ چون ناشر فکر می‌کند این کتاب می‌فروشد.  

او سپس افزود: در این‌جا وزارت ارشاد باید پشت ما بایستد و تا تهش برود، زیرا ما  قدرت اجرایی نداریم. ما تنها قدرتی که داریم این است که در این‌باره حرف بزنیم؛ شما دلسوزید و به این موضوع می‌پردازید و با آدم‌ها مصاحبه می‌کنید. من مخالفتم را ابراز می‌کنم، اما بعدش چه می‌شود؟ من که نمی‌توانم چاپخانه را پیدا کنم، اصلا  فکر کنید پیدا کردم، چه کاری می‌توانم انجام بدهم؟ باید ریشه مسئله پیدا شود.

میرمعزی در ادامه با اشاره به قیمت پایین کتاب‌های قاچاق گفت: ناشر کتابی را منتشر می‌کند، پول  مؤلف و مترجم و پخش و هزارتا چیز دیگر را می‌دهد و آن کتاب را ۳۰ هزارتومان می‌فروشد اما کنار خیابان همان کتاب را ۲۰ هزار تومان می‌فروشند، زمانی که مخاطب این را می‌بیند، خب از کنار خیابان می‌خرد. این کتاب‌های ۲۰ هزار تومانی نباید باشد، زیرا غیرقانونی است. همچنان که فروختن مواد مخدر ممنوع است، فروختن کتاب قاچاق هم باید ممنوع باشد؛ اگر مواد مخدر برای جسم ضرر دارد، قاچاق کتاب ضرر روحی‌اش بیشتر است؛ فساد را در جامعه زیاد می‌کند، به مردم یاد می‌دهد تقلب کنند و جنس تقلبی بخرند، و این خیلی بدآموزی دارد. بعد غر هم می‌زنیم فرهنگ‌مان کم است. ما راجع‌به دزدی کتاب حرف می‌زنیم، ما اهالی فرهنگ هستیم اما چه کاری از دست‌مان برمی‌آید؟ مگر این‌که شما گزارش بنویسید و چهار نفر آدم هم حرف بزنند. فکر می‌کنید چه کسی باید وارد عمل شود؟ وزارت ارشاد باید وارد شود و به عنوان شاکی و نماینده ما شکایت کند، برود ریشه  این ماجرا را پیدا و آن را خشک کند.

 او سپس بیان کرد: در این‌که قاچاق کتاب در کشورمان زیاد است، تردیدی وجود ندارد و کسی نمی‌تواند بگوید نه این‌طور نیست؛ هست، خیلی هم زیاد است و روز به روز بدتر هم می‌شود. هر کتابی که فروشش بالا می‌رود و به چاپ چندم  می‌رسد به صورت قاچاق منتشرش می‌کنند، پس سیستمی پشتش است که خیلی قوی است زیرا کسانی بودند که تا ‌تهش رفتند اما زورشان نرسید. به نظر شما با گرفتن چند انبار ماجرا تمام می‌شود؟ ضبط یک‌ انبار و منهدم کردن کتاب‌هایش  مشکل ما را حل نمی‌کند. مشکل ما این است که این کار باید متوقف شود آن‌هم از نقطه شروعش نه از وسطش، نقطه شروع را باید پیدا کنند.


این مترجم با بیان این‌که نمی‌داند ترجمه او از «و نیچه گریه کرد»  به صورت قاچاق منتشر می‌شود یا ترجمه دیگر مترجمان، گفت: در هر صورت این کار غیر اخلاقی است. درست است که  ترجمه تکراری بوده اما نباید این کار را بکنند.  البته اگر قانون کپی‌رایت را رعایت کنیم این مسائل حل می‌شود و دیگر ترجمه  تکراری نخواهیم داشت، اگر من ناشر کپی‌رایت  کتابی را خریده‌ و ثبت کرده باشم، دیگر اجازه ثبت کتاب را به دیگران نمی‌دهند. ضعیف‌ترین حلقه این زنجیر تولیدکننده کتاب، شاعر و نویسنده و مترجم است، آن‌ها در خانه نشسته‌اند و کارشان را انجام می‌دهند. می‌دانید من چند کتاب می‌خوانم تا یکی از آن‌ها را برای ترجمه انتخاب کنم؟ شاید بیش از ۳۰ کتاب. من بابت این کتاب‌ها پول می‌دهم، چه بسا همان پول بعد از ترجمه دوباره برنگردد.

او در ادامه خاطرنشان کرد: آیا این انصاف است که من پول بدهم و کتابی را ترجمه کنم و بعد یکی بیاید همان را چاپ کند و در کنار خیابان بفروشد؟ غیراخلاقی‌ترین کاری که می‌شود با یکی از مظلوم‌ترین قشر جامعه انجام داد، همین است؛ به خاطر این‌که نه پول داریم که زرنگ‌بازی اقتصادی دربیاوریم و نه  به دنبال منفعت هستیم. اگر منفعت باشد که کسی کتاب چاپ نمی‌کند. آدم‌هایی را که درآمد کمی دارند و زحمت می‌کشند، بیش از این ضعیف‌تر کنیم تا بگویند ما دیگر کار نمی‌کنیم؟ تا این چند کتاب‌ هم ترجمه و یا نوشته نشود؟ به نظرم هدف دیگری به غیر از مسئله اقتصادی پشت این مسئله است. شخصاً انتظارم از وزارت ارشاد این است که خیلی محکم وارد ماجرا شود.

انتهای پیام

تعداد بازدید : 193

ثبت نظر

ارسال