Fa En سه شنبه 22 آبان 1403 ساعت 23 و 54 دقیقه

مروری بر ماجرای جنجالی نقش‌ رستم

مروری بر ماجرای جنجالی نقش‌ رستم

«سیب‌های رسیده از درخت روی سر همه می‌افتاد اما فقط نیوتن بود که "جاذبه زمین" را کشف کرد، بسیاری از افراد نیز در تخت‌جمشید و نقش رستم با دوربین‌های حرفه‌ای عکاسی کرده‌اند اما اصل کار شناسایی و معرفی کوچک‌ترین کتیبه‌ی نقش‌رستم بود.»

سه شنبه 23 بهمن 1397 ساعت 8:25

، داستان از ظاهر شدن ناگهانی که نه، بلکه ۱۸ ساله یک کوچک‌ترین کتیبه‌ی نقش‌رستم آن هم از دو ماه قبل آغاز شد؛ زمانی که یک تیم جوانِ دو نفر که دانش آموخته زبان‌های باستانی هم بودند، در جلسه‌ای در شیراز از وجود یک کتیبه‌ی کوچک در نقش رستم حرف زدند که تا آن روز هنوز کسی در ملأ عام نسبت به وجود آن اطلاعاتی نداده بود.

بعد از آن صحبت‌ها و نقل قول‌های متفاوتی مطرح شدند و این کتیبه را یک کشف چند باره توسط این تیم دو نفره خواندند، با این وجود به نظر می‌رسد اگر پایان نامه‌ی دکتری سهیل دلشاد - دانشجوی دکتری گروه ایران شناسی دانشگاه برلین - با عنوان - کتیبه‌های شاهی دوره هخامنشی – نبود، نه او و نه سایر پژوهشگران برای مدت نامعلوم دیگری از وجود این کتیبه‌ی کوچک و محتوای آن در نقش رستم مطلع نمی‌شدند!

این دانش‌آموخته‌ی کارشناس ارشد زبان‌های باستانی روایت خود از کار پژوهشی بر این کتیبه‌ی کوچک را این طور بیان می‌کند: برای بخشی از رساله‌ی دکتری خود که بررسی کتیبه‌های سه زبانه تخت‌جمشید و نقش رستم است از مجتبی درودی - دانش‌آموخته زبان‌های باستانی دانشگاه شیراز - خواستم از کتیبه‌های نقش رستم عکس‌های جدیدی بگیرد تا بتوانم وضعیت امروز با گذشته‌ی این کتیبه‌ها را مقایسه کنم تا یک ویرایش جدید روی آن‌ها داشته باشیم.

وی ادامه می‌دهد: در روز اول آبان درودی به همراه عکاس – مصلی‌نژاد - به نقش رستم می‌رود و از کتیبه‌ها عکسبرداری می‌کند، در آن زمان یک کتیبه در گوشه سمت راست آرامگاه نظر او را جلب می‌کند، بنابراین با زوم کردن‌های متعدد از زوایای مختلف از کتیبه عکس می‌گیرد و سپس بر اساس آن عکس، یک خوانش اولیه روی کتیبه انجام می‌شود. این روایت ماست از دیدن کتیبه که از ابتدای این واقعه تا امروز هیچ تغییری در آن نداده‌ایم.

تفاوت رفتاری در زمان کشف یک اثر ارزشمند تاریخی جدید

او یک تفاوت اساسی بین رفتار کاری تیم خودش و افراد دیگری که ادعا می‌کنند کتیبه را دو سال پیش یا پیش‌تر از آن پیدا کرده‌اند، می‌بیند و می‌گوید: شخصی دو سال است عکس کتیبه را گرفته و در این مدت دنبال باستان‌شناس - نه کتیبه‌شناس - می‌گردد و هیچ‌کس غیر از چند شخص غیر متخصص از این موضوع اطلاعی نداشته‌اند. یا دوستی می‌گوید دو سال پیش (حتی بسیار قبل‌تر) این کتیبه را تصویربرداری کرده و متن آن را در قالب یک مقاله بررسی کرده ولی هیچوقت این کشف مهم (یعنی کتیبه‌ی نویافته در نقش رستم) را علنی نکرده و اعلان عمومی نکرده است که او با همکاری این پژوهشگرانِ مشخص، در حال نگارش یک مقاله تخصصی در این زمینه هستند.

وی تاکید می‌کند: در واقع علاقمندان و پژوهشگران حوزه‌ی هخامنشی تا روز نهم بهمن ماه که ما متن کتیبه را در حضور پرتعداد هموطنان شیرازی خواندیم و در مورد ابعاد مختلف آن صحبت کردیم هیچ اطلاعی از وجود این کتیبه و متن آن و اهمیت آن نداشتند. ما هم البته می‌توانستیم تا مدت نامعلومی این مسئله را پنهان کنیم یا حتی تا پیش از انتشار مقاله در این مورد هیچ اطلاعاتی منتشر نکنیم، ولی با کمال میل و با علم به اینکه ممکن بود از توضیحات ما سوء‌استفاده شود برای علاقمندان در یک برنامه مفصل متن کتیبه را خواندیم و جزئیات آن را بیان کردیم.

تلاش‌مان برای شناسایی زمان دقیق کشف و رسوب‌زدایی کتیبه نتیجه نداد

وی ادامه می‌دهد: در همان شب (اول آبان ماه) درودی عکس را همراه با متنی که ترجمه کرده بود، برای من فرستاد. هر دوی ما بلافاصله متوجه اهمیت کتیبه شدیم. من نسخه‌های ایلامی و بابلی را به خوانش آقای درودی اضافه کردم. با اینکه به شدت درگیر مسائل و مشکلات روزمره بودیم، با علم به اهمیت این مسئله در اولین فرصت یک نسخه ابتدایی خوانش و تحلیل کتیبه را تهیه کردیم و با اساتید مربوطه در میان گذاشتیم. متن کتیبه بسیار دشوار بود و خوانش آن و نوشتن مقاله برای ما نزدیک به دو ماه طول کشید.

دلشاد با تاکید بر این‌که تلاش کردند در این مدت در سکوت کامل خبری روی متن و مقاله‌ی آن کار کنند، اظهار می‌کند: اگر این خبر به صورت عمومی منتشر می‌شد درگیر پاسخ دادن به افراد و اتهام‌های بی پایان‌شان می‌شدیم و البته پیش‌بینی ما هم درست از آب درآمد. به این دلیل از این احتیاط و سکوت اولیه بسیار خوشنودیم. در نهایت برای رفع ابهامات موجود در کتیبه و پی بردن به تاریخ دقیق رسوب‌زدایی از کتیبه یک ماه قبل از محل تحصیل خود به ایران و شیراز آمدم، همراه آقای درودی به بنیاد پارسه رفتیم، موارد مبهم مانند تاریخ دقیق کشف کتیبه را مشخص کردیم و نسخه‌ی نهایی مقاله را برای انتشار فرستادیم. ما مطلع بودیم که برای نخستین بار یک گروه این کتیبه را در دهه‌ی ۸۰ خورشیدی رسوب‌زدایی کرده، اما زمان دقیق و شخصی که این عملیات انجام داده را نمی‌دانستیم.

وی با اشاره به مکاتباتی که با بنیاد پارسه داشته و بررسی که روی اسناد و تصاویرِ این بنیاد برای به دست آوردن اطلاعات بیشتر از این کتیبه انجام داده تا مشخص شود پیش از این کسی متوجه وجود این کتیبه شده بوده یا خیر، اظهار می‌کند: با این اقدامات تلاش کردیم تا به بهترین و دقیق‌ترین شکل ممکن اطلاعات مرتبط با تاریخچه مطالعه این کتیبه را به دست آوریم و بدانیم که دقیقاً چه روزی و توسط چه کسی رسوب‌زدایی شده است. با کسب این اطلاعات نخستین ابهام را از بین می‌بردیم. جالب این است که دوستان بدون علم به اینکه یکی از اهداف ما روشن شدن زمان دقیق پدیدار شدن بود، به ما حمله کردند و مدعی شدند ما زحمات دست اندر کاران زحمتکش بنیاد پژوهشی پارسه در ۱۸ سال پیش را به نام خود ثبت کرده‌ایم.

وی حتی به حضور خودش در اردیبهشت ماه ۹۷ در نقش رستم اشاره می‌کند که با وجود ثبت عکس‌هایی از همان نقطه در نقش رستم، متوجه وجود کتیبه نمی‌شود و بعد از اعلام درودی با بررسی دوباره‌ی عکس‌های خود متوجه این کتیبه می‌شود، ادامه می‌دهد: اما آقای درودی با گرفتن عکس، متوجه این کتیبه شد و ما کار بررسی را آغاز کردیم. به این دلیل که مطلقاً هیچ اطلاعاتی در مورد این کتیبه نه در قالب مقاله و نه در قالب خبر منتشر نشده بود هیچ اطلاعی از افرادی که پیش از این متوجه وجود این کتیبه شده بودند نداشتیم.

دلشاد اضافه می‌کند: برخی از افراد حتی داستان ما را این‌طور تعبیر کرده‌اند که آقای مصلی‌نژاد - عکاسی که همراه آقای درودی ثبت تصاویر را به عهده داشت - بواسطه عکسبرداری دو سال پیش، می‌دانست که در این نقطه کتیبه است و عکس دو سال پیش را به وی داده‌اند. وقتی گفتیم که تاریخ گرفتن عکس در مشخصات آن درج شده و آن هم اول آبان ماه است، روایت را تغییر دادند و مدعی شدند مصلی‌نژاد در اول آبان ماه درودی را متوجه این کتیبه کرده است.

او با بیان این‌که این ادعا را درست نمی‌داند، می‌افزاید: هدف آقای درودی در عکسبرداری از نقش رستم در اول آبان ماه پوشش دادن همه‌ی کتیبه‌های آرامگاه داریوش بوده و آقای مصلی‌نژاد نیز بنا بر قولی که پیش‌تر داده به هیچ عنوان در مورد وجود آن کتیبه با درودی صحبتی نکرده، از سوی دیگر در ۱۴ دی که آقای درودی به همراه مصلی‌نژاد برای بار دوم با هدف عکسبرداری جهت روشن شدن برخی ابهامات کتیبه به نقش رستم رفته بودند، وی متوجه شد که درودی این بار به طور خاص می‌خواهد از این کتیبه عکسبرداری کند و داستان این کتیبه را شنید، بنابراین ادعای دوستان در این مورد بلا موضوع است. من نیز به صورت تلفنی به این افراد گوشزد کرده‌ام که این کتیبه در جایی قرار دارد که هر لحظه ممکن بود دیده بشود، همان‌طور که توسط خانم توتونچی هم دیده شد.

او همچنین با اشاره به صحبت‌های خدیجه توتونچی - یکی از کسانی که در طول دو سال گذشته این کتیبه را دیده است - اظهار می‌کند: در تماس با وی، به او توضیح دادم که در حدود دو هفته قبل که در نقش رستم بودیم، دوستان به ما گفتند که یک خانم از کتیبه‌های نقش رستم تصویربرداری کرده و گفته است که یک کتیبه جدید را دیده است، اما این اطلاعات کلی بود و چیز دیگری در این مورد نمی‌دانستند.

وی اضافه می‌کند: حتی از محوطه‌ی مسئولان نقش رستم پرسیدم که آیا کتیبه را دیده‌اند یا به آن‌ها عکسی از تصاویری که از کتیبه ثبت کرده‌اند، داده‌اند؟ که جواب‌شان منفی بود. این تمام اطلاعات ما بود، تا اینکه مصاحبه‌ی وی با این خبرگزاری را دیدیم.

اگر به‌دنبال احقاق حق کسی هستید، چرا در این دو سال او را راهنمایی نکردید

دلشاد با بیان این‌که رشته فرهنگ و زبان‌های باستانی ایران سالهاست در دانشگاه‌هایی مانند شیراز تدریس می‌شوند و خانم توتونچی می‌توانست به اساتید و پژوهشگران فعال در این دانشگاه‌ها در رابطه با این کتیبه مراجعه کند، ادامه می‌دهد: در پژوهشگاه میراث فرهنگی نیز پژوهشکده زبان‌شناسی و کتیبه شناسی وجود دارد. این که کسی کتیبه را ببیند و بگوید دنبال فردی می‌گردد تا کتیبه را برای بررسی بیشتر به او نشان دهد، و در این دو سال آن فرد مناسب را پیدا نکرده با توجه به وجود این مراکز تعجب برانگیز است. این که می‌گویند باستان‌شناسی پیدا نکردم که کتیبه را بخواند، نیز اشتباه است. چون باستان شناس اصولاً کتیبه را نمی‌خواند، بلکه کتیبه‌شناس و زبان‌شناس و کسی که تخصص‌اش زبان‌های شرق نزدیک باستان است، توانایی کار روی این کتیبه را دارد.

وی که مدتی دانشجوی میهمان در مؤسسه آشورشناسی دانشگاه آکسفورد بود، ادامه می‌دهد: دوستانی هم که به دنبال احقاق حق از این خانم هستند، باید جواب دهند که چرا در این دو سال وی را به درستی راهنمایی نکرده‌اند. در حقیقت مقصر این مسئله که خانم توتونچی دو سال در پی یک کارشناس برای خواندن کتیبه بوده این دست از افراد هستند نه بنده یا آقای درودی.

این دانش‌آموخته رشته زبان‌های باستانی تاکید می‌کند: اینکه افرادی پیش از این کتیبه را دیده‌اند یا حتی کار پژوهشی را روی آن آغاز کرده‌اند هیچ تقصیر و اتهامی را متوجه ما نمی‌کند. ما نمی‌دانستیم که قبلاً کسی کتیبه را دیده و روی آن کار پژوهشی می‌کند. نقل قول‌های مبهمی شنیده بودیم و هیچ سندی مانند چکیده، مقاله، سخنرانی یا خبری در این باره به هیچ وجه وجود نداشت که ما با استفاده از آن‌ها بتوانیم با این دوستان ارتباط برقرار کنیم.

او اضافه می‌کند: از دوستان دیگری که مدعی هستند کار پژوهشی این کتیبه انجام داده‌اند و آن کار هم در مرحله‌ی انتشار است، بارها و بارها در همین چند روز اخیر درخواست کرده‌ایم تا به جای اتهام‌زنی و فرافکنی مستندات خود مبنی بر وجود مقاله (اطلاعات کتاب‌شناسی مقاله از قبیل تعداد صفحات و شماره‌ی صفحات مندرج در کتاب مقالات همایش فارس تاریخی و نه اصل مقاله) را برای ما ارسال کنند تا پیش از انتشار مقاله خودمان، اصلاحیه‌ای برای درج در بخش پیشینه‌ی پژوهشی این کتیبه ارسال کنیم و حتماً و قطعاً و با افتخار به وجود یک کار پژوهشی دیگر اشاره کنیم. ولی متأسفانه باوجود درخواست‌های چندباره‌ی ما هیچ مدرک مستندی در این رابطه به ما داده نشد و هر چه بود کلیات شفاهی بود و پرسش از چند شاهد. در حالی‌که یک مقاله ارائه شده به همایش مستندات محکم‌تری از شهادت افراد مختلف مبنی بر وجودش دارد از جمله نامه پذیرش، چکیده مقاله پذیرفته شده و شماره‌ی صفحات مقاله در کتاب مجموعه مقالات همایش که دست چاپ است.

لحن‌ها می‌گویند ما یک سرقت علمی کرده‌ایم

دلشاد در ادامه تاکید می‌کند: در حال حاضر لحن‌ها به گونه‌ای است که گویا ما یک سرقت علمی انجام داده‌ایم. وقتی به یک پژوهشگر این نسبت‌ها داده شود انگار به ما گفته‌اید از دیوار مردم بالا رفته‌ایم، گویا از نتیجه زحمات دیگران استفاده تبلیغاتی کرده‌ایم، در حالی که ما در همه جا (چه در سخنرانی، چه در مقاله، چه در مصاحبه‌های مستقیم و چه در جوابیه‌های متعددی که برای سایت‌های مختلف ارسال کرده‌ایم) اعلام کرده‌ایم که این کتیبه را مرمتگران بنیاد پارسه در سال ۱۳۸۰ پاکسازی و مستندسازی کرده‌اند.

وی با بیان این‌که اگر سو تفاهمی بوده تنها مبتنی بر گزارش اشتباه درج شده در یک خبرگزاری به عنوان (موج اول خبری) بوده و ما هم در تدوین این گزارش (که چکیده آن برنامه بود) هیچ دخالت یا نظارتی نداشتیم، اظهار می‌کند: به خبرنگار هم اعتراض کردیم او قولی داد مبنی بر درج گزارش تکمیلی یا مصاحبه برای رفع ابهامات ولی متأسفانه واکنش به موقعی انجام ندادند. اگر هم از واژه‌ی «نخستین» در صحبت‌هایمان اشاره کردیم مبتنی بر «نخستین افرادی» است که خوانش و کار پژوهشی مناسب و در خور این کتیبه را نشر می‌دهند و حتی پیش از انتشار رسمی مقاله، محتویات کتیبه را برای عموم تشریح کرده‌اند.

او اضافه می‌کند: اگر شخصی یا اشخاصی مدعی هستند دو سال پیش این کتیبه را دیده‌اند باید پاسخگوی این پرسش باشند که چگونه است ما در فاصله‌ی زمانی حدود سه ماه متن کتیبه را خوانده‌ایم، تحلیل کرده و در قالب یک اثر پژوهشی برای انتشار آماده کرده‌ایم و تمام موارد مرتبط با کتیبه را برای حضار متعدد در شیراز تشریح کرده‌ایم و این دوستان در این دو سال هیچ اطلاعی از این کتیبه را انتشار نداده‌اند. این کتیبه به همراه همه‌ی کتیبه‌های تاریخی دیگر جز میراث بشری هستند و تعلل در انتشار آن مانع بزرگی برای پیشبرد پژوهش‌های مرتبط است.

وی با تاکید بر این‌که خوانش کتیبه و نوشتار مقاله مدتی پیش تمام شده و مقاله در انتظار چاپ به سر می‌برد، اظهار می‌کند: کتیبه بسیار دشوار است، تحلیل فعل به کار رفته در کتیبه که به هر سه زبان فارسی باستان، ایلامی هخامنشی و بابلی هخامنشی است، بسیار سخت بود. یکی از دلایل طول کشیدن خوانش کتیبه و تحلیل آن نیز همین بود.

وی که مدتی دانشجوی میهمان در مؤسسه آشورشناسی دانشگاه آکسفورد بود، تاکید می‌کند: فهم کتیبه به فهم عملی که پیکره سمت راست آرامگاه داریوش انجام می‌دهد، کمک زیادی می‌کند. رسیدن به نتیجه درست یک دانش گسترده و تمرکز بالایی می‌خواهد.

دشواری متن یکی از عوامل به درازا کشیدن خوانش آن بود

این دانش‌آموخته فرهنگ و زبان‌های باستانی توضیح می‌دهد: در بررسی و تحلیل کتیبه دو مرحله وجود دارد. یکی شناسایی نشانه‌ها و آماده کردن حرف نویسی و دومی تحلیل متن بر اساس خوانش. برخی مواقع یک متن را به سرعت می‌توان خواند، تحلیل کرد و گاهی اوقات خوانش و تحلیل کتیبه به درازا می‌کشد. ماهیت خط میخی به خصوص در ایلامی و بابلی هخامنشی با حروف الفبایی امروزی فرق دارد، بنابراین برخی نشانه‌ها به چندین شکل خوانده می‌شوند، باید دید این نشانه‌ها در متن مذکور به چه شکلی باید خوانده شوند و بر اساس این خوانش تحلیل‌ها را ارائه داد.

وی اشاره می‌کند: در کنار خوانش کتیبه مسائل حاشیه‌ای دیگر مانند تاریخچه‌ی این کتیبه نیز وجود دارد. این کتیبه قرن‌ها زیر رسوب و گل‌سنگ قرار داشت. باید ابتدا مشخص می‌شد به چه شکل و در چه سالی این کتیبه به وجود آمده است. پس از تحلیل مناسب متن باید در این مورد بحث می‌کردیم که حالت نقش برجسته چه ارتباطی با متن کتیبه دارد؟ این شخص چه کسی می‌تواند باشد و چه متونی از الواح باروی تخت جمشید و سایر متون می‌توانند ما را در شناسایی هرچه بهتر این شخصیت یاری کند. این بررسی‌ها نیاز به یک کار پژوهشی دقیق داشت که حدود سه ماه طول کشید.

گروهی از پژوهشگران ممتاز در تحلیل مناسب متن به ما کمک کردند

این دانش آموخته‌ی کارشناس ارشد زبان‌های باستانی درباره‌ی همکاری‌هایی که گفته می‌شود با وی و درودی برای خوانش کتیبه داشته‌اند، نیز توضیح می‌دهد: متأسفانه برخی خبرهای منتشر شده از همایش برگزار شده در شیراز نادرست بودند، در حالی که اقای هنکلمن در آن مراسم ۱۰ دقیقه از طریق اسکایپ در اهمیت این کشف حرف زد، اما این طور مطرح شد که او کتیبه را خوانده است.

دلشاد می‌گوید: این در حالی است که بعد از فرستادن عکس‌های مصلی‌نژاد، عکاس تصاویر و خوانش اولیه متن توسط درودی، من نیز روی نسخه‌ی اولیه یادداشتی نوشتم و کار بیشتر بر روی این کتیبه به صورت مشترک پیگیری شد. پس از مدتی، با آماده شدن نسخۀ اولیه مقاله با توجه به ابهامات پیش آمده در روند نگارش، آن را برای چند پژوهشگر ممتاز در حوزه‌ی مطالعات هخامنشی از جمله آقای هنکلمن فرستادیم تا این خوانش‌ها را به درستی و اطمینان بالاتری انجام دهیم. در واقع به دلیل دشواری متن باید پژوهشگران درجه اول رشته مطالعات کتیبه‌شناسی نیز در این کار دخیل می‌شدند تا در نهایت نسخه‌ی نهایی به بهترین شکلِ ممکن تکمیل و منتشر شود.

به‌دنبال یک کتیبه به زبان آرامی بودم، کتیبه جدید را دیدم

مجتبی درودی، دانش‌آموخته کارشناسی ارشد فرهنگ و زبان‌های باستانی دانشگاه شیراز، نخستین شخصی است که ثبت تصویر کوچک‌ترین و جدیدترین کتیبه کشف شده در نقش رستم درباره‌ی وجود آن صحبت می‌کند.

این پژوهشگر زبان و فرهنگ باستانی می‌گوید: بنا به درخواست آقای دلشاد از کتیبه‌های نقش‌رستم در کف آرامگاه که از مقابل دیده می‌شوند یعنی کتیبه‌های «DNA» ، «DNB»، «DNC»، «DNE» با یک دوربین خوب عکاسی کنم، من نیز بیش از دو ماه قبل شروع به این کار کردم.

او با بیان این‌که در زمان آغاز به کار عکاسی که توسط - مصلی‌نژاد – انجام می‌شود، از وجود یک یک کتیبه آرامی در نقش رستم مطلع بوده که در گزارش‌های «هرتسفلد» و «نیبرگ » نیز از آن نام برده شده بود، ادامه می‌دهد: دوست داشتم خودم این کتیبه را ببینم، پس توجهم به سمت راست جلب شد، به عکاس گفتم که دوربین را در آن سمت متمرکز کند، که در آن زمان به جای آن کتیبه‌ی آرامی، به این کتیبه برخورد کردم که امروز به «DNF» مشهور است.

وی با اشاره به این‌که حدود یک ماه عکس را پیش خود نگه داشته و حتی ان را به فارسی باستان ترجمه کرده است، بیان می‌کند: بعد از ترجمه فارسی باستان، آن را به آقای دلشاد دادم و قبل از آن تقریباً تمام منابع را زیر و رو کرده بودم، اما هیچ نشانی ازا ین کتیبه در منابع نبود، بنابراین از وی خواستم تا درباره‌ی گزارش‌های احتمالی در کشورهای دیگر درباره‌ی این کتیبه بررسی کند، که وی نیز هیچ اطلاعاتی به دست نیاورد. بنابراین ساختار مقاله‌ای را برای این کتیبه بستیم، او برای دو زبان بابلی و ایلامی از دانشمندان بزرگ جهان کمک گرفت و من نیز روی فارسی باستان کار کرده بودم.

واژه‌های جدیدی به فرهنگ زبان باستانی اضافه شد

درودی تاکید می‌کند: در این مسیر اتفاق جالبی که افتاد به واسطه‌ی این کتیبه در حوزه زبان‌شناسی با واژه‌های جدیدی آشنا شدیم. یعنی به واژه نامه فارسی باستان که تا امروز داشتیم واژه‌های جدیدی اضافه شد. اهمیت آن برای من به عنوان کسی که در حوزه زبان‌های دوره باستان پژوهش می‌کند، بسیار مهم است.

وی با تاکید بر این‌که پژوهشگر وظیفه دارد که بفهمد چرا در طول سال‌های گذشته افرادی مانند هرتسفلد و دکتر شهبازی کتیبه را ندیده یا درباره‌ی آن مطلبی در مانع خود منتشر نکرده‌اند، اظهار می‌کند: معتقدیم این کتیبه را ندیده‌اند، چون در منابع و کتاب‌هایی که انتشار داده‌اند در این زمینه هیچ چیزی منتشر نشده است. با این وجود به خواست خودمان به بنیاد پارسه رفتیم و دیدیم در مرمت‌هایی که انجام شده این کتیبه خود را زیر رسوبات بر اثر باران پنهان کرده است، بنابراین هرتسفلد، اشمیت و دیگر پژوهشگران آن را ندیده است و در مرمت‌ها خود را رو کرده است، اما تشخیص نداده‌اند که کتیبه‌ی جدیدی است.

وی با اشاره به این‌که با توجه به اهمیت موضوع، وی و دلشاد سراغ آرشیو تخت جمشید و بنیاد پارسه نیز رفته‌اند، ادامه می‌دهد: حتی این موارد را در مقاله‌ی خود نیز انعکاس دادیم و نوشتیم که علت این‌که هرتسفلد و اشمیت و دیگر بزرگان آن را ندیده‌اند.

به عنوان یک پژوهشگر گناه کردم چنین کتیبه‌ای را دیدم؟

او با بیان این‌که بعد از نوشتن مقاله و گرفتن تائیدیه ضمنی برای انتشارِ آن، وی ترجمه فارسی کتیبه به هر سه زبان و سهیل دلشاد مشغول ویرایش کتیبه به نسخه‌ی انگلیسی شد، اظهار می‌کند: در کنار این کارها فکر کردیم تا کتیبه را برای نخستین بار در زادگاه خودش یعنی شیراز معرفی کنیم، اما اکنون نیز این صحبت‌ها مطرح می‌شوند.

وی با اشاره به صحبت‌های مطرح شده بعد از انتشار گزارش آن‌ها، می‌گوید: لحنی که با ما مطرح می‌کردند، ما را دروغگو و سارق علمی معرفی می‌کنند. کسانی که این طور حرف می‌زنند، اصلاً در آن جلسه در شیراز حضور نداشتند. من به عنوان یک پژوهشگر گناه کردم چنین کتیبه‌ای را شناختم و آن معرفی کردم؟ یا با دانشمندان بزرگ دنیا صحبت کردیم و آن را در زادگاه‌اش معرفی کردیم.

درودی ادامه می‌دهد: سیب روی سر همه می‌افتاد، اما فقط نیوتن بود که گفت به خاطر جاذبه زمین افتاده است، بسیاری از افراد نیز در تخت‌جمشید و نقش رستم با دوربین‌های حرفه‌ای عکاسی کرده‌اند، اما اصل کار شناسایی و معرفی کتیبه است.

یک فراخوان برای مسابقه عکاسی از نقش رستم بگذارید

این دانش آموخته زبان و فرهنگ باستانی معتقد است: اگر یک فراخوان برای مسابقه گذاشته شود و از مردم بخواهند کسانی که از نقش رستم عکس گرفته‌اند، آن‌ها را تاریخ زمان عکاسی اعلام کنند، عکس‌های زیادی رو می‌شود، بنابراین مدعی‌های زیادی هم پیدا می‌شوند.

وی می‌گوید: اما من چون حوزه‌ی تخصصی‌ام زبان باستانی است، با دیدن آن متوجه اهمیت ماجرا شدم، آن را شناسایی کردم بعد به آقای دلشاد مطرح کردم و او نیز آن را تائید کرد.

انتهای پیام

تعداد بازدید : 206

ثبت نظر

ارسال