خبرگزاری مهر- گروه هنر- عطیه موذن: یکی از کارکردهای تلویزیون در کنار ساخت سریالهای الف و فاخر که هزینههای زیادی را هم میطلبد سرمایهگذاری روی تولیدات کم هزینه تری است که باز هم در ردیف سریالهای تاریخی و با محوریت یک شخصیت یا رویداد تاریخی قرار دارد. هرچند تولید این سریالها حتی در قالب مینی سریال باز هم بودجهای چند برابر یک سریال آپارتمانی نیاز دارد با این حال هزینه هایشان بسیار کمتر از تولیدات فاخر است.
سریال «بانوی سردار» در ۱۲ قسمت به کارگردانی پرویز شیخطادی و تهیه کنندگی سعید مرادی ساخته و از شبکه سه سیما پخش شد. همزمان با پایان پخش این سریال، پرویز شیخ طادی کارگردان به همراه حمیدرضا نعیمی، پانتهآ سیروس و فرزین محدث بازیگران سریال در خبرگزاری مهر حضور یافتند و درباره شخصیت بیبی مریم و تجربه ساخت این سریال سخن گفتند که قسمت نخست آن پیش از این منتشر شده بود.
قسمت سوم و پایانی گفتگوی خبرگزاری مهر با عوامل مجموعه تلویزیون «بانوی سردار» را در زیر میخوانید:
* جناب نعیمی پرداختن به شخصیتهای یک قوم یا منطقه چه ضرورتهایی را ایجاب میکند که در کار تصویر باید مراقب آنها بود؟
حمیدرضا نعیمی: این دومینباری است که من این شانس را داشتهام که در کاری درباره قوم بختیاریهای غیور حضور داشته باشم. این قوم نه فقط برای من که در تاریخ کشورم بسیار قابل احترام، ارزشمند و تاثیرگذار است. اولینبار در یک نمایش به نام «حضرت والا» به کارگردانی آقای حسین پاکدل نقش «سردار اسعد بختیاری» را بازی کردم که بسیار مجذوب نگاه، تفکر و سواد او شدم. طراحی گریم استادانه جناب آقای عبدالله اسکندری من را به شکلی غیرقابل تصور به این شخصیت نزدیک کرد. یک شب پس از اجرای نمایش که از تئاتر خارج شدم، چند نفر جوان و میانسال مرا صدا زدند. یکی از آنها گفت که از نوهها و نتیجههای سردار اسعد است.
دیگری گفت که خیلی خوب نقش سردار اسعد را بازی کردم. یکی دیگر با خونسردی و اعتماد به نفس گفت ما امشب آمدیم ببینیم چطور این شخصیت را نشان دادهاید. اگر آن را بد ترسیم میکردید، امشب آخرین شب اجرای نمایشتان بود. خوشبختانه خوششان آمده بود و الا معلوم نبود سرنوشت اجرای آن نمایش به کجا میانجامید. بعد از آن، سریال «بانوی سردار» دومینباری بود که باعث شد فرهنگ و تاریخ قوم بختیاری را اینچنین از نزدیک درک کنم و این پروژه یکی از افتخارات زندگی من باشد.
من درباره بیبی مریم از پیش مطالعاتی داشتم اما این سریال باعث شد خیلی دقیقتر سراغ او بروم. خوشبختانه آقای شیخطادی، اشراف زیادی به تاریخ و زندگی بیبی مریم داشتند و به هر سوالی که در این زمینه داشتیم پاسخ میدادند. این که عزیزانی نقد داشتند که ایشان منابع زیادی در اختیار نداشتند و یا نسبت به موضوع کم اطلاع بودند اصلا درست ومنصفانه نیست.
گاهی بخشهایی از برخوردها و گفتههای بیبیمریم را نقل میکردند که اصلا نمیشد آنها را در سریال مطرح کرد، چون یا مجوز نمیگرفت و یا گاه به عزیزانِ بختیاری برخورنده بود. در یکی از پستهای مجازی، عزیزی نوشته بود در این سریال نشان داده شده که کسانی از خود بختیاریها به مردم بختیاری و یا به بیبی مریم خیانت کردهاند، در حالیکه در قوم و ایل بختیاری هیچ خائنی وجود نداشته است. خب این یک تعصبِ پاک قومی است، اما واقعیت این است که در همه جا خوب و بد وجود دارد. مطلقگرایی و مطلق نگاه کردن که یک عده را قدیس و عاری از خطا و گناه بدانیم کار را سخت میکند.
به همین دلیل باید مدام مراقب باشیم که در ترسیم چهرههایی از این دست احساسات جمعی و قومی جریحهدار نشود. در حالیکه درامنویس و فیلمنامهنویس، تاریخنگار نیست. او هنرمندی است که تأویلِ خویش را از تاریخ ارائه میدهد. ذهنِ هنرمند، ذهنی خیالپرداز و شاعرانه است که میتواند با واقعیت همخوان نباشد. شاعر، درامنویس، رماننویس، داستاننویس، فیلمنامهنویس کارشان به هم ریختنِ واقعیت است، دستکاری کردن و جابهجا کردن دادههاست، آنها تاریخ را نه میتوانند و نه میخواهند که عوض کنند، بلکه تخیل را وارد ماجرا میکنند تا گستره و چشماندازی وسیعتر را پیش روی مخاطب قرار دهند.
تا به حال فیلمهای زیادی درباره شخصیت حضرت مسیح (ع) ساخته شده است. کدام یک از آنها به هم شبیه هستند؟ مسیحِ فرانکو زفیرهلی هیچ ربطی به مسیحِ مارتین اسکورسیزی یا مسیحِ مل گیبسون ندارد. اما همگی یک فصلِ مشترک دارند و آن زیبا نشان دادن شخصیت و تفکر حضرت مسیح است. در سریال بیبیمریم هم نویسنده و کارگردان در اوج دوست داشتن و زیبا نشان دادن این شخصیت، شخصیتی را میآفریند که از صافی ذهنِ او گذشته، قطعاً بعضی دوست دارند و بعضی هم نه.
* ساخت سریالهای تاریخی در دهه اخیر با مشکلات بسیاری مواجه شده است و کمتر میتوانیم شاهد سریالهای فاخر و آثار تاریخی براساس شخصیتهای مذهبی یا مشاهیر باشیم چرا اینگونه شده است؟
پرویز شیخ طادی: نکتهای درباره مشاهیر مناطق مختلف کشور لازم است توجه داشته باشیم که خوب است نوعی مراقبت از طرف این مناطق مختلف صورت بگیرد تا هنرمندان را برای ساختن از تاریخ شان نگران نکنند. خود ما برای سریال «بانوی سردار» به بسیاری از کسانیکه اهل تحقیق و نگارش بودند مراجعه کردیم اما نگرانیها مانع شد که بخواهند به ما مشورت ارائه کنند اما همین الان بسیاری از آنها میگویند چرا به ما نگفتید.
سریالهایی مثل «هزاردستان»، «سربداران»، «امام علی(ع)» و یا برخی دیگر از سریالهای دهه ۶۰ و ۷۰ در زمان مدیرانی ساخته شدند که بر حمایت از آنها پافشاری کردندفرزین محدث: خدا را شکر سریال پخش شد و بازخورد خوبی گرفت. برخی مدیران هم زمان تولید سر صحنه آمدند و عکس هایشان را گرفتند اما درخواست ما این است که مدیران اگر بنا دارند از سریال سازی حمایت کنند پشت این آثار بایستید. در همین ماه محرم برخی از سریالهای قدیمی دوباره بازپخش میشوند سریالهایی که آن زمان مدیران پشت آنها ایستادند و آثار حرفهای هم شدند.
سریالهایی مثل «هزاردستان»، «سربداران»، «امام علی(ع)» و یا برخی دیگر از سریالهای دهه ۶۰ و ۷۰ در زمان مدیرانی ساخته شدند که بر حمایت از آنها پافشاری کردند.
نکته دیگر این است که ما باید به اقوام مختلف احترام بگذاریم اگر کوچکترین خللی به هر یک از این اقوام وارد شود میتوانند ثبات کشور را به هم بزنند. من خودم کرمانشاهی هستم و به یکی از این قومیتها تعلق دارم و «بانوی سردار» هم نشان داد کسانیکه در مرکز کشور زندگی میکنند به بختیاریها ایمان دارند.
شاید ما نسبت به کارهایی که مربوط به قومیت هاست کمی نگرانی داشته باشیم که مشکلی بوجود نیاید اما سوال من این است که نسبت به شخصیتها چطور به ویژه شخصیتهای مذهبی که علاقه به آنها در خون ماست آیا این ایستادگی برای ساخت آن سریالها وجود دارد؟
به طور مثال امام حسین (ع) و حضرت ابوالفضل و حتی تمام یاران امام حسین(ع) ویژگیهایی دارند که باعث میشوند زندگی خود را تغییر دهیم اما چرا از زندگی آنها سریال نمیسازیم؟ چرا زندگی بانویی مثل حضرت زینب(س) را به تصویر نمیکشیم و جدال او با یزید را نمایش نمیدهیم. اینها شخصیتها و سوژه هایی مذهبی هستند که ما درباره آنها ادعا داریم.
حضرت زینب (س) بانویی است که در مقابل یک قدرت ایستاده است اما تا به حال در هیچ اثر نمایشی به سخنان او و رفتار او بعد از واقعه عاشورا پرداخته نشده است و بسیاری فقط جمله «ما رایت الا جمیلا» را شنیده اند.
از طرف دیگر در تاریخ بانوانی داریم که هم در منزل و زندگی شخصی و خانوادگی بزرگ بودهاند و کار انجام دادهاند و هم در سیاست و امور دیگر و تاثیرگذار هم بودهاند اما کسی اینها را معرفی نمیکند و ما آنها را نمیشناسیم. رسانه باید داستان زندگی این افراد را بسازد نباید از هزینههای ساخت این سریالها نگران شود و یا محافظه کاری کند و بگوید به صلاح نیست و یا فکر کند که مردم نباید بفهمند.
پانتهآ سیروس: مهمتر از همه این سوال مطرح میشود که به صلاح چه کسی نیست؟ مگر غیر از این است که اگر سریالهایی مثل «بانوی سردار» ساخته میشود برای این است که به ما آگاهی و غرور بدهد. احساس سربلندی دهد و اتفاقا از این مسیر است که ما میتوانیم کشورمان را بسازیم.
من بازخوردهای خوبی از پخش همین سریال گرفتم و حداقلش این بود که برای دختر خودم تعریف کردم که بی بی مریم کیست؟ دختر من دوستانی داشت که از خارج از کشور به ایران آمده بودند و در یک جلسه چند قسمت از سریال را دیدند. تماشای این شخصیت برایشان آنقدر حیرت آور بود که دائم از ویژگیهای زندگی او سوال میکردند و اینکه واقعا چنین شخصیتی در ایران زندگی میکرده است؟
* جناب شیخطادی یکی از مشکلاتی که معمولا برای ساخت سریالهای تاریخی آنها را با موانع رو به رو میکند نبود بودجههای لازم برای دسترسی به امکانات و تجهیزات مورد نیاز است شما در این پروژه با چه مسائلی رو به رو بودید؟
شیخ طادی: در همین سریال «بانوی سردار» برخی ایراداتی میگرفتند به تجهیزات که استفاده از آنها با هزینههای فراوانی همراه بود. به طور مثال برخی به اسلحهها انتقاد داشتند که به آن زمان تعلق نداشته است اما نمیدانند وقتی از صد سال بیشتر میگذرد برخی ملزومات و ابزار آلات حکم عتیغه را دارد و نمیتوان از آنها استفاده کرد یا استفاده از آن با خطر و همچنین سختی همراه است مثلا تفنگ سرپر که به آن زمان تعلق دارد و نتوانستیم در سریال استفاده کنیم تا زمانی که پر شود، سنبه و ساچمه بزنید وقت زیادی میگیرد و اگر آلیاژ آن پوسیده باشد بازیگر را منهدم میکند.
انتقادهایی هم نسبت به لباسها مطرح میشد، لباسهای اقوام مختلف از ترکمن و کرد تا بختیاریها بسیار گران است. یک دست لباس بیشتر از ۱۰ میلیون تومان است. این لباسها لایه به لایه است، پولک دوزی دارد و قیمتشان از سر تا پایین گران تمام میشود. زمانی هم که میخواهید برای یک پروژه لباس انتخاب کنید نمیتوان برای هر بازیگر به یک دست لباس اکتفا کرد.
هر روز هم لباسها به خشکشویی میرود و بازیگر اگر در طول کار چهار دست لباس داشته باشد به طور عادی از هر کدام هم یک دست اضافه تر داشته باشد هشت دست لباس میشود. لباس مردانه بختیاری هم حدود ۱۰ تا ۱۲ میلیون هزینه اش میشود. مثلا «چوقا» لباس بختیاریهاست که به راحتی به هرکسی نمیدهند این لباس بافته میشود و حداقل یک ماه بافتن آن طول میکشد.
سیروس: در صحنه گرگها من گلیمی را به حرکت میآورم که کل آن گلیم آتش گرفت و حتی لباس بختیاری که بر تن من بود سر تا پایین آب شد.
من منکر سرگرمیسازی تلویزیون نیستم و میدانم که بخش اعظمی از کار تلویزیون همین است اما باید ببینیم که چطور شبکههای خصوصی و ملی دیگر کشورهای، بیشترین سرمایهها را برای تولید آثار فاخر ملی-میهنیشان اختصاص میدهند* جناب نعیمی چه بخشی از پرداخت به این سوژهها به هنرمندان و چه بخشی به حمایت و سفارش از طرف مدیران بازمیگردد؟
نعیمی: «شترسواری دولا دولا نمیشود» مسئولان ما نباید اینقدر روی عشق و اشتیاق هنرمندان حساب کنند. از یک جایی به بعد عشق به پایان میرسد و همه بیتفاوت میشویم؛ و وای به حال ملتی که نسبت به تاریخ و فرهنگ و گذشتهاش بیتفاوت یا ناامید شود. یعنی درست همان چیزی که اکنون در جامعه ما اتفاق افتاده است؛ مردم مطالعه نمیکنند، نسبت به گذشته خود خنثی و بی احساس هستند. خود را طلبکار اجداد و نیاکانشان میدانند نه بدهکار.
برای جوان امروز مهم نیست که آب و خاک سرزمینش به چه حال و روزی افتاده یا برای محیط زیستش چه اتفاقاتی رخ داده است، و یا بزرگان سرزمینش چه کسانی هستند. هزار افسان و شاهنامه و پنج گنج و حافظ و بوستان و گلستان و منطقالطیر و مثنوی معنوی و سمک عیار و هزاران سند فرهیختگی و بافرهنگی ما در این سالها مردند و از بین رفتند. در چنین شرایطی مسئولان رادیو و تلویزیون و تمام ارگانها و نهادهای فرهنگی نقش مهم و به سزایی دارند.
من منکر سرگرمیسازی تلویزیون نیستم و میدانم که بخش اعظمی از کار تلویزیون همین است اما باید ببینیم که چطور شبکههای خصوصی و ملی دیگر کشورهای، بیشترین سرمایهها را برای تولید آثار فاخر ملی-میهنیشان اختصاص میدهند.
* سریالهای تاریخی چقدر میتوانند برای شناخت فرهنگ و مفاخر ملی ما سودمند باشند؟
نعیمی: ما وقت زیادی نداریم. خداوند و کائنات فرصت کوتاهی در اختیارمان قرار داده که باید چند کار مفید انجام دهیم تا شاید دین خود را ادا کرده باشیم. من اعتقاد دارم تا این لحظه مسؤلان جز فرصتسوزی کار خاصی نکردهاند. همه کشورهای دنیا در حال ساخت تاریخ جعلی، رسم و رسوم و خلق شخصیتهای دروغین و یا دزدی از دیگر اقوام و کشورها هستند.
نگاه کنید که ساز «تار» ما را کشور آذربایجان به نام خود ثبت کرد، ورزش «چوگان» را کشور ارمنستان به نام خود سند زد، «مولوی» را با نام جعلی «رومی» کشور ترکیه به افتخار به نام خویش ثبت کرد. شنیدهام از آنجایی که «ابوعلیسینا» آثارش را به عربی نوشته است کشورهای گوگولی مگولی خلیج فارس او را هم متعلق به ما نمیدانند. «سیدجمالالدین اسدآبادی» را «سیدجمال افغانی» نام گذاشتهاند. سهلانگاریِ عمدی یا غیرعمدی مسؤلان و برنامهریزان در طول این سالها به اندازه فاجعه و حمله اعراب و مغول و افغانها به تاریخ و فرهنگمان ضربه زده است. «پارسی میانه» که هیچ، «پارسی سَره» هم به گونهای از زبان ما رخت بربست و رفت.
سریال بیبی مریم قطعاً ضعفها و کاستیهایی دارد که نیازمند نقد و تحلیل است، و قطعاً ما خود را علامهدهر نمیدانیم. پذیرای شنیدن انتقادها هستیم. قصد توجیه هم نداریم. صدها داستان و شخصیت وجود دارند که به آنها نپرداختهایم و باید شروع کنیم دربارهشان فیلم و سریال و نمایش بسازیم. فصل مشترک اقوام ایرانی، درک رویاهای مشترک آنهاست. قصهها ما را به هم نزدیک میکنند و ما باید این قصهها را برای یکدیگر و فرزندانمان تعریف کنیم.
ثبت نظر