یکی از نقشآفرینیهای به یادماندنی لیلا بلوکات در سریال «یوسف پیامبر» بود، سریالی که این بازیگر نقش نفرتیتی که یک ملکه و همسر پادشاه بود را در آن بازی میکرد. بلوکات تا چند سال پیش از بازیگران پرکار تلویزیون بود اما حدود ۵ سال است که حضورش در سینما و تلویزیون کمرنگ شده است، همین مسئله شائبه ممنوعالکاری او را هم به وجود آورد اما او با رد این قضیه میگوید هیچ وقت ممنوعالکار نبوده است. بلوکات اما بعد از این دوری در سریال «هشتگ خاله سوسکه» به کارگردانی محمد مسلمی و تهیهکنندگی حسن مصطفوی بازی کرده است، سریالی فانتزی و موزیکال که از هفته آینده به شبکه نمایش خانگی میآید. به همین بهانه گفتوگویی با او داشتیم و درباره سالهای دوریاش هم از او پرسیدیم.
این اتفاق برای خیلی از بازیگران میافتد که در دورهای حضور بیشتری در فیلمها و سریالها دارند و بعد از مدتی این حضور کمرنگ میشود. درباره شما هم در چند سال اخیر این اتفاق افتاد و وقفهای بین فعالیت هایتان در عرصه بازیگری افتاد.
من کاملا خودخواسته ۵ سال خواستم که کار نکنم.
چرا؟
چون احساس کردم در ۵ سال گذشته یکسری انتخابهای اشتباه داشتم و خودم به این نتیجه رسیدم که مسیر اشتباهی را میروم. خودم خودم را تنبیه کردم و هر پیشنهادی که شد را نپذیرفتم چون قبل از آن هر پیشنهادی که حتی سلیقه من هم نبود را قبول میکردم و فکر میکردم باید کار کنم و باشم. من بعد از سریال «حضرت یوسف» دو سال کار نکردم و احساس کردم مشاورههای اشتباهی گرفته بودم. بعد از دو سال چند انتخاب اشتباره در کارنامه کاریام داشتم. اما از یک جایی به بعد خودم متوجه شدم که مسیر را اشتباه میروم. برخی کارها سلیقه و ایدهال من نبود. خودم میدانستم هدفم چه بود اما از آن فاصله گرفته بودم برای همین خودم را متوقف کردم. در این سال فقط تئاتر کار کردم و اتفاقا احساس کردم به آموختههایم اضافه کردم و بازیگریم را به بلوغ بیشتری رساندم، گرچه هنوز هم نیاز دارم یاد بگیرم.
پس از حضور در عرصه تئاتر رضایت بیشتری داشتید؟
کاملا همینطور است، در تئاتر بهتر و بیشتر توانستم خودم را روی صحنه نشان دهم. همین تجربهای شد تا از این به بعد هم حساب شدهتر انتخاب کنم و الان میتوانم با تجربه بیشتری انتخاب کنم و از مسیری هم که در حال حاضر در آن قرار گرفتن رضایت بیشتری دارم.
در تلویزیون هم کاری نداشتید و این مسئله شائبه ممنوعالکاریتان را به وجود آورد. چنین مسئلهای هم بود؟
هیچ وقت چنین چیزی نبود و حتی من به دلیل اینکه مخاطبان و فکر میکردند من ممنوعالکار هستم در این مدت در دو برنامه تلویزیونی حضور پیدا کردم. یکی برنامه «دورهمی» و یکی هم «حالا خورشید» که هرگونه حاشیه و شایعهای از بین برود و مخاطبان بدانند من با تلویزیون هم مشکلی ندارم.
بعد از این دوری چند ساله شاید برای مخاطبان کارهای شما کمی عجیب باشد که لیلا بلوکات در سریالی که برای کودک و خانواده ساخته شده بازی کرده. از این سریال برایمان بگویید.
چرا عجیب باشد؟
معمولا از طرف تهیهکنندگان و کارگردانها میشنویم خیلی از بازیگران در مقابل پیشنهاد بازی در سریالهایی که برای کودکان و نوجوانان و یا کودک و خانواده ساخته میشوند گارد میگیرند و شاید چندان علاقهای به بازی در این کارها ندارند. اما شما ظاهرا این حساسیت را ندارید؟
من ابتدا این نکته را بگویم که سریال «هشتگ خاله سوسکه» صرفا یک کار کودک نیست و برای خانوادهها و بچهها ساخته شده است. این سریال دومین کاری است که من انجام میدهم و بچهها هم قطعا آن را دوست خواهند داشت. اما اگر کسی کارهای من را دنبال کند قطعا به این نتیجه میرسد که من خیلی متفاوت کار کردم و نقشهایم همیشه با کار قبلی فرق داشته است.
وقتی این سریال به شما پیشنهاد شد ابتدا چه برداشتی از آن داشتید؟
من خیریه دارم، هزار بچه دارم، وقتی من در یک فیلم فانتزی بازی میکنم و وقتی آنها من را در سینما میبینند و ذوق میکنند برای خودم مشخص میکنم که حتی سالی یکبار هم که شده اگر به من یک کار فانتزی و موزیکال این سبکی که از هر لحاظ خوب است پیشنهاد شود حتما بازی خواهم کرد. کاری که تماشاچیاش هم بزرگسال است و هم کودک، پس چرا نباید چنین کاری را قبول کنم آن هم در حالیکه خودم هزاران بچه دارم که دلم میخواهد آنها هم چنین کارهایی را ببینند.
در واقع این موضوع الان دغدغه شخصیتان شده است؟
قطعا، مطمئن باشید من در آینده تهیهکننده هم بشوم برای بچهها هم کار خواهم کرد. البته که سلیقه من کارهای جدی، ملودرام است، حتی سلیقه من کار طنز هم نیست ولی گاردی نسبت به کار فانتزی ندارم. البته طنز هم ردههای مختلف و متفاوتی دارد، همه طنزها بد نیستند، کار سخیف و همراه با لودگی هم وجود دارد که البته اسمش را نمیشود طنز گذاشت.
همه سریالهای شبکه نمایش خانگی ما همه یا در ژانرهای کمدیاند یا خیلی عاشقانهاند و یا اجتماعیاند ولی سریال «هشتگ خاله سوسکه» بسیار فضای متفاوتی دارد و تنها سریال موزیکال نمایش خانگی است و این نکته کلیت کار را متمایز میکند.
از نقش خودتان هم کمی برایمان میگویید؟
من در این سریال نقش شهرزاد قصهگو را بازی میکنم و جدیترین حضور را دارم. البته جدی بودن نه به معنای تلخ بودن، اتفاقا همه مردم شهر شهرزاد را دوست دارند اما این شخصیت تفاوتهای با بقیه شخصیتها دارد که باید مخاطبان ببینند. همه ما شهرزاد قصه گو را در افسانهها می شناسیم که کتاب هزار و یک شب را برای حاکم میخواند و قرار است بعد از هزار و یک شب کشته شود، من راوی ماجرا هستم، ماجراهای افسانهای که حرف روز جامعه را میزند و همین نکته یکی از متفاوتترین ویژگیهای این سریال است.
خبرآنلاین
این اتفاق برای خیلی از بازیگران میافتد که در دورهای حضور بیشتری در فیلمها و سریالها دارند و بعد از مدتی این حضور کمرنگ میشود. درباره شما هم در چند سال اخیر این اتفاق افتاد و وقفهای بین فعالیت هایتان در عرصه بازیگری افتاد.
من کاملا خودخواسته ۵ سال خواستم که کار نکنم.
چرا؟
چون احساس کردم در ۵ سال گذشته یکسری انتخابهای اشتباه داشتم و خودم به این نتیجه رسیدم که مسیر اشتباهی را میروم. خودم خودم را تنبیه کردم و هر پیشنهادی که شد را نپذیرفتم چون قبل از آن هر پیشنهادی که حتی سلیقه من هم نبود را قبول میکردم و فکر میکردم باید کار کنم و باشم. من بعد از سریال «حضرت یوسف» دو سال کار نکردم و احساس کردم مشاورههای اشتباهی گرفته بودم. بعد از دو سال چند انتخاب اشتباره در کارنامه کاریام داشتم. اما از یک جایی به بعد خودم متوجه شدم که مسیر را اشتباه میروم. برخی کارها سلیقه و ایدهال من نبود. خودم میدانستم هدفم چه بود اما از آن فاصله گرفته بودم برای همین خودم را متوقف کردم. در این سال فقط تئاتر کار کردم و اتفاقا احساس کردم به آموختههایم اضافه کردم و بازیگریم را به بلوغ بیشتری رساندم، گرچه هنوز هم نیاز دارم یاد بگیرم.
پس از حضور در عرصه تئاتر رضایت بیشتری داشتید؟
کاملا همینطور است، در تئاتر بهتر و بیشتر توانستم خودم را روی صحنه نشان دهم. همین تجربهای شد تا از این به بعد هم حساب شدهتر انتخاب کنم و الان میتوانم با تجربه بیشتری انتخاب کنم و از مسیری هم که در حال حاضر در آن قرار گرفتن رضایت بیشتری دارم.
در تلویزیون هم کاری نداشتید و این مسئله شائبه ممنوعالکاریتان را به وجود آورد. چنین مسئلهای هم بود؟
هیچ وقت چنین چیزی نبود و حتی من به دلیل اینکه مخاطبان و فکر میکردند من ممنوعالکار هستم در این مدت در دو برنامه تلویزیونی حضور پیدا کردم. یکی برنامه «دورهمی» و یکی هم «حالا خورشید» که هرگونه حاشیه و شایعهای از بین برود و مخاطبان بدانند من با تلویزیون هم مشکلی ندارم.
بعد از این دوری چند ساله شاید برای مخاطبان کارهای شما کمی عجیب باشد که لیلا بلوکات در سریالی که برای کودک و خانواده ساخته شده بازی کرده. از این سریال برایمان بگویید.
چرا عجیب باشد؟
معمولا از طرف تهیهکنندگان و کارگردانها میشنویم خیلی از بازیگران در مقابل پیشنهاد بازی در سریالهایی که برای کودکان و نوجوانان و یا کودک و خانواده ساخته میشوند گارد میگیرند و شاید چندان علاقهای به بازی در این کارها ندارند. اما شما ظاهرا این حساسیت را ندارید؟
من ابتدا این نکته را بگویم که سریال «هشتگ خاله سوسکه» صرفا یک کار کودک نیست و برای خانوادهها و بچهها ساخته شده است. این سریال دومین کاری است که من انجام میدهم و بچهها هم قطعا آن را دوست خواهند داشت. اما اگر کسی کارهای من را دنبال کند قطعا به این نتیجه میرسد که من خیلی متفاوت کار کردم و نقشهایم همیشه با کار قبلی فرق داشته است.
وقتی این سریال به شما پیشنهاد شد ابتدا چه برداشتی از آن داشتید؟
من خیریه دارم، هزار بچه دارم، وقتی من در یک فیلم فانتزی بازی میکنم و وقتی آنها من را در سینما میبینند و ذوق میکنند برای خودم مشخص میکنم که حتی سالی یکبار هم که شده اگر به من یک کار فانتزی و موزیکال این سبکی که از هر لحاظ خوب است پیشنهاد شود حتما بازی خواهم کرد. کاری که تماشاچیاش هم بزرگسال است و هم کودک، پس چرا نباید چنین کاری را قبول کنم آن هم در حالیکه خودم هزاران بچه دارم که دلم میخواهد آنها هم چنین کارهایی را ببینند.
در واقع این موضوع الان دغدغه شخصیتان شده است؟
قطعا، مطمئن باشید من در آینده تهیهکننده هم بشوم برای بچهها هم کار خواهم کرد. البته که سلیقه من کارهای جدی، ملودرام است، حتی سلیقه من کار طنز هم نیست ولی گاردی نسبت به کار فانتزی ندارم. البته طنز هم ردههای مختلف و متفاوتی دارد، همه طنزها بد نیستند، کار سخیف و همراه با لودگی هم وجود دارد که البته اسمش را نمیشود طنز گذاشت.
همه سریالهای شبکه نمایش خانگی ما همه یا در ژانرهای کمدیاند یا خیلی عاشقانهاند و یا اجتماعیاند ولی سریال «هشتگ خاله سوسکه» بسیار فضای متفاوتی دارد و تنها سریال موزیکال نمایش خانگی است و این نکته کلیت کار را متمایز میکند.
از نقش خودتان هم کمی برایمان میگویید؟
من در این سریال نقش شهرزاد قصهگو را بازی میکنم و جدیترین حضور را دارم. البته جدی بودن نه به معنای تلخ بودن، اتفاقا همه مردم شهر شهرزاد را دوست دارند اما این شخصیت تفاوتهای با بقیه شخصیتها دارد که باید مخاطبان ببینند. همه ما شهرزاد قصه گو را در افسانهها می شناسیم که کتاب هزار و یک شب را برای حاکم میخواند و قرار است بعد از هزار و یک شب کشته شود، من راوی ماجرا هستم، ماجراهای افسانهای که حرف روز جامعه را میزند و همین نکته یکی از متفاوتترین ویژگیهای این سریال است.
خبرآنلاین
ثبت نظر