فرهنگسازی کتابخوانی در بین مردم فقط بدین معنی نیست که بگوییم «کتاب بخوانید» بلکه باید با تمام ابزارها و امکانات در اختیار این حرف را غیرمستقیم به مخاطب بزنیم.
، امیرعباس صادقی فعال رسانهای و مدیر روابط عمومی فرهنگسرای رسانه به مناسبت هفته کتاب و کتابخوانی در یادداشتی نوشته است: با فرارسیدن هفته کتاب در آبانماه، موضوع کتابخوانی در کشورمان و اهمیت فرهنگسازی برای مطالعه رنگ و بوی ویژهای میگیرد و بسیاری از فعالان و پیشکسوتان عرصه ادبیات از این موضوع صحبت میکنند. نباید فراموش کنیم آن چیزی که باعث ارتقای فرهنگ جامعه میشود و آداب و رسوم فرهنگی را نسل به نسل منتقل میکند، کتاب است. آنچه واضح است و در بسیاری از آمارهای کتابخوانی مورد اشاره قرار میگیرد این است که سرانه مطالعه کتاب در بین مردم ایران اوضاع خوبی ندارد و دقایق مطالعه کتاب در کشورمان پایین است. سوالی که در این بین مطرح میشود این است که دلیل اصلی این موضوع چیست؟ چرا علیرغم اینکه در چند دهه اخیر شاهد رشد تحصیلات در بین مردم کشورمان هستیم، آمار مطالعه کتابهای غیردرسی پایین است؟
پاسخ به این سوال را شاید بتوان در چند نظرگاه کلی مورد بررسی قرار داد؛ مواردی که تاکنون کمتر مورد توجه قرار گرفته و شاید یادآوری آن بتواند راه جدیدی را برای مسئولان، مدیران فرهنگی و دستاندرکاران عرصه ادبیات نشان دهد.
وقتی از سرانه پایین مطالعه در کشور صحبت میشود، اولین انگشتها به سمت خوانندگان کتاب میرود؛ بدین معنی که میگوییم آمار مطالعه پایین است به این دلیل که کتابخوانهای کمی داریم. این اظهارنظر اگرچه درست است اما دقیق نیست. باید دقت داشت که کتابخوانی و مطالعه یک موضوع دوطرفه است یعنی باید کتاب خوب به دست خواننده برسد تا او مطالعه کند. بنابراین همزمان که این ایراد را متوجه خوانندگان میکنیم باید این سوال را بپرسم که تا چه اندازه کتاب خوب و متناسب با علاقه مخاطبان تولید کردهایم که توقع داریم تمایل به کتابخوانی بالاتر رود. برای نمونه بارها دیدهایم که کتابهای خوبی نگارش شده و همزمان با استقبال بسیار چشمگیر مخاطبان همراه شده است. بنابراین نباید فراموش کنیم که تهیه خوراک خوب مطالعاتی یک امر بسیار مهم است.
این روزها با ظهور شبکههای مجازی همه چیز به سمت کوتاه و مختصر شدن میرود؛ دنیای مجازی دنیای مختصر و مفیدی است و شاید دلیل استقبال از آن هم به همین مساله برگردد. چه خوب است که عرصه کتاب و ادبیات نیز همراه با تکنولوژی بهروز شده و همگام با آن جلو بیاید. اصرار بر نشر کتابهای چاپی یکی از عواملی است که ممکن است باعث زدگی مخاطب از کتاب شود. چند ده سال است که از ظهور اینترنت گذشته و شبکههای مجازی در حال نزدیک شدن به دهسالگی هستند اما هنوز هم اصرار داریم که کتاب باید چاپی باشد یا کتابخوانی یعنی اینکه یک بسته کاغذ را در دست بگیریم و مطالعه کنیم. به نظر میرسد باید کمی فراتر از اینها فکر کنیم و باید به سراغ تکنیکهای جدیدی در این زمینه برویم. یکی از این روشها تهیه کتابهای صوتی و کتابهای مبتنی بر پادکست است. اگر قیمت کاغذ بالا رفته و هزینه تمامشده کتاب نسبت به قبل بالاتر رفته است میتوان با تولید کتابهای صوتی که بهمراتب هزینه کمتری دارد مخاطبان را به استفاده از کتاب تشویق کرد.
استفاده از راههای تبلیغاتی متناسب برای تشویق گروههای مختلف سنی به کتابخوانی یکی از مسائل مهمی است که نباید از آن غافل شد. برای مثال، آموزش و پرورش و مدارس گزینه ایدهآلی برای تشویق نونهالان و نوجوانان به کتابخوانی هستند. تمام فرزندان ما به مدت 12 سال در این سیستم حضور مستمر دارند و تشویق معلمان آنان به کتابخوانی با روشهای درست مطمئنا اثرات خوبی خواهد داشت. صداوسیما انتخاب خوبی برای تبلیغ کتابخوانی برای خانمهای خانهدار و بازنشستهها است. برای مثال راهاندازی یک پویش مطالعاتی در برنامه پربیننده خندوانه باعث شد تا بسیاری از مردم ما با کتاب آشتی کنند. یا به عنوان مثال دیگر، برنامه کتابباز کمک زیادی کرد تا مخاطبان با نویسندهها بیشتر آشنا شوند و انس بگیرند. همچنین استفاده از تبلیغات محیطی در مکانهای پرتردد گزینه مناسبی برای افراد شاغل است. یکی از نمونه کارهای خوبی که در سطح شهر تهران راهاندازی شد، طرح کتابخوانی در مترو بود؛ بدین صورت که هر کس با حضور در مترو در مجاورت ایستگاههای مربوطه و نصب یک اپلیکیشن میتوانست به صورت رایگان در طول مسیر خود کتاب بخواند. در همان روزهای ابتدایی نصب این دستگاه صفهای طولانی در کنار آن شکل میگرفت و نقطه امیدی برای بسیاری از علاقهمندان به ادبیات بود. با این حال با کمرنگ شدن تبلیغات این طرح بسیار خوب شاهد خلوتشدنش هستیم. یک طرح بسیار خوب که به نظر میرسد توجه بسیاری را به خود جلب کرده است، به دلیل ضعف در تبلیغات و تکرار نداشتن اثرگذاری خود را از دست داد.
در بسیاری از کشورهای دنیا برای ترغیب ردههای سنی برای کتابخواندن از فنون جالبی استفاده میشود؛ فنونی که الگوبرداری از آنها در کشورمان نیز میتواند راهگشا باشد. برای مثال، ممکن است که بر روی صندلی یک پارک یا مترو و یا در امکان عمومی یک کتاب جیبی کوچک را رهاشده ببینید. در این صورت نیاز نیست که به دنبال صاحب آن کتاب بگردید چرا که او آن را برای نفر بعدی به یادگارگذاشته است. در صفحه اول کتاب نوشته است که «این کتاب متعلق به شما است، آن را بخوانید و در همین جا برای نفر بعدی به یادگار بگذارید». این روش جالب بسیار کمک میکند تا هرکس به خواندن کتاب با کمترین هزینه ممکن تشویق شود و البته از این دست راهکارها بسیار زیاد وجود دارد.
در پایان باید اشاره کرد که فرهنگسازی کتابخوانی بدین معنی نیست که بگوییم «کتاب بخوانید» بلکه باید با تمام ابزارها و امکانات در اختیار این حرف را غیرمستقیم به مخاطب بزنیم. بسیاری از ارگانهای فرهنگی در اساسنامه خود ردیف بودجهای برای سرمایهگذاری در زمینه کتابخوانی دارند. حال باید این سوال را پرسید که تا چه اندازه به این ردیف بودجه توجه شده و پولی برای خرید کتاب صرف شده است؟ در کنار همه اینها تبلیغات عنصر مهمی است که باید تکرار شود. اگر در فلان برنامه تلویزیونی پویش کتابخوانی راهاندازی شد نباید منحصر به همان برنامه باشد و بقیه برنامههای پرمخاطب نیز باید از آن الگوبرداری کنند تا این زنجیره اصلا قطع نشود. چه خوب است که معلمها با تعدادی کتاب غیردرسی وارد کلاس خود شوند و زمانی بسیار اندک حتی در حد پنج دقیقه از کلاسشان را برای کتابخوان کردن فرزندانمان اختصاص بدهند. فراموش نکنیم که رمز کتابخوان کردن مردم تامین آسان کتاب خوب، بهروز بودن و استفاده از تکنولوژی، تبلیغات و اصرار بر تکرار روشهای تبلیغی است.
انتهای پیام
ثبت نظر