«انقراض گونهها: طبیعت و محیط زیست در شعر معاصر ایران» به انتخاب محمد درودگری منتشر شد.
، این کتاب در ۳۲۰ صفحه با شمارگان ۳۰۰ نسخه و قیمت ۴۰هزار تومان در نشر گاهان عرضه شده است.
در بخشی از مقدمه به قلم محمد درودگری میخوانیم: شعر هنر ملی ماست. ما ایرانیان در مقابل شعر بهراحتی مسحور می شویم. دست و دلمان میلرزد و میپذیرمش بیآنکه دلیل بخواهیم. شعر خطابه نیست، تحلیل نیست، دستورالعمل و مصوبه لازمالاجرا نیست که پشتِ گوش بیاندازیم. شعر حرف دل است، از دل برمیخیزد، لاجرم بر دل مینشیند. نظاره کردن یک لاکپشت در بیان نیما، شکل دیگر دیدن جهان است. وقتی سهراب میگوید آب را گل نکنید، نمیکنیم. قانون چمنها و سبزهها را شاعران پاسداری میکنند. شاعراناند که بایستی چشم بیدار جهان باشند؛ خطر را در دوردستها ببینند و عشق را در اجتماع منتشر کنند. از مردماند و زبان رسای مردم زمانه خویش. اهل طبیعتاند و ملتزم به رعایت آن، مانند فروغ که از سلاله درختان بود و تنفس این هوای مانده ملولش میکرد.
پیشگامان شعر فارسی از بوی جوی مولیان و سرو بستان و کرشمه بلبلان بسیار گفته بودند اما پس از انقلاب مشروطه اتفاقات تازهای در ایران افتاده بود. دیگر گرز و دشنه برای خاکمال پوزهها کفایت نمیکرد، حرف پیشرفت پیش کشیده شده بود.
زخم مدرن، درمان مدرن میخواهد و جهان تازه، زبانی تازه. این شد که دایره انتخابهای این دفتر به شعرِ نو محدود ماند، شعری که با بیان مردم زمانه پیوند داشت. زبان تازهای که نیما در دهان ما باز کرده بود، او گفت و شاگردان و دیگران گفتند و گفتند تا به این سالها رسید. همه شاعران سپیدسرا، از سنتگرا تا پسانوگرا از بیژن جلالی تا بیژن الهی، از نیمای کبیر تا بنده حقیر، با هر گرایش و مسلک و روشی، یکصدا از پاسداشت طبیعت گفتهاند و حفظ محیط زیست.
در نوشته پشت جلد کتاب هم شعری از بیژن جلالی آمده است:
من شعری از درخت زیباتر
نخواهم یافت
کاش درخت را نبریده بودند
و کاغذی از درخت
نساخته بودند
انتهای پیام
ثبت نظر