بهزاد فراهانی گفت:اگر صدرالدین شجره مهجور ماند، به این دلیل بود که او در زیر متن آثارش اندیشهای پویا را دنبال میکرد ولی چون ضرباهنگ آثارش با ضرباهنگ جامعه و گیشه همخوان نبود کمتر شناخته شد.
به نقل از روابط عمومی خانه تئاتر، شب گذشته ۱ تیرماه بزرگداشت صدرالدین شجره با حضور جمعی از اهالی رادیو و تئاتر با اجرای مونولوگ سریال «آواز در باران» توسط میکائیل شهرستانی و همراهی علی شجره و نیز اجرای بخشی از نمایش «بیرون جلوی در» نوشته ولف گانگ گوته به عنوان اولین کارگردانی صدرالدین شجره در دانشسرای عالی برگزار شد.
بهزاد فراهانی در این مراسم گفت: من از رفقای دهه چهل صدرالدین هستم، ما هر دو در رنسانسی که در رادیو به وجود آمد سهمی داشتیم. اینکه میگویم رنسانس رادیو از این نظر است که ما در دهه چهل کوشش کردیم که سقف رادیو را تغییر دهیم و به سمتی ببریم که دلبستگی زمانه را با خود داشت. زمانی که صدرالدین به رادیو آمد حس کردیم او کمی با همه ما فرق دارد. او یکی از خجالتیترین هنرمندان بود و شکسته نفسیاش سبب شد تا در فضای دیگری جز رادیو کمتر شناخته شود.
او افزود: زنده یاد اکبر رادی معلم صدرالدین بود و من فکر میکنم شجره تنها کسی بود که توانست دین خود را به او ادا کند، او از رادی بسیار آموخت و در نهایت کم از رادی نداشت. اگر مهجور ماند سبب این بود که او در زیر متن آثارش اندیشهای را دنبال میکرد که اندیشهای پویا بود ولی چون ضرباهنگ آثارش با ضرباهنگ جامعه و گیشه همخوان نبود کمتر شناخته شد. او همیشه از معرفی خود پرهیز داشت، وقتی نگاه میکرد به یک اثر محققی بسیار بسیار بزرگ بود، به ضرباهنگ فضا سازی و شخصیت سازی آنقدر اهمیت میداد که هیچ چیز جز آن برایش مهم نبود و من امیدوارم نهادهای مربوطه دست به دست هم دهند تا حداقل اکنون آثار و هنرش به شکلی شایسته به جامعه معرفی و عرضه شود.
عضو هیأت مدیره مرکزی خانه تئاتر در پایان صحبتهای خود شجره را اینگونه وصف کرد: شکوه تمام موجهای زیبای خزر در چشمان صدرالدین دیده میشد، خجالت کشی بود که خجالت کشیدنش مفهوم شخصیتی داشت و از آن رو بود که ارزان جاری نمیشد. هرگز خود را بزرگ نمیانگاشت و از دیگران بالاتر نمیدانست. با چشمهای مهربان و غمگیناش به همه آرامش میداد، او یکی از اخلاقیترین شخصیتهای عرصه بازیگری و درام نویسی بود. اگر روزی بپرسند چه کسی از دوستانت را دوستتر داری با احترام میگویم صدرالدین. ای کاش بیشتر میماند و در غصهمندی نمیرفت. صدرالدین از آن کسانی بود که بیضایی در سوگ جمیله شیخی گفت، او هم چون چون جمیله شیخی به هیچ عنوان تحت هیچ شرایطی هنرش را به هیچ کسی نفروخت. باید بدانیم که اگر دگرگونی در مدیریت هنریمان پیش نیاید صدرالدینها میآیند و بی صدا میروند.
همچنین شهرام گیل آبادی، مدیرعامل خانه تئاتر گفت: برگزاری یادمان یا یادبود برای برخیها بی معناست، چون بعضیها همیشه هستند و نیاز به یادآوری ندارند. صدرالدین شجره نیز از این دست است. او با آثارش چنان فضایی در ذهن ما ترسیم کرده که هیچ وقت نمیتوانیم فراموشش کنیم.
ایرج راد هم در یاد صدرالدین شجره گفت: من صدر الدین شجره را به عنوان یک انسان وارسته شناختم، کسی که خودش را کوچکتر از آنچه که بود نشان میداد، زمانهایی که با او گذراندم را هرگز فراموش نمیکنم و مسائل انسانی و وارستگی را از او آموختم.
ایرج راد، بهزاد فراهانی، مهین نثری، بهروز رضوی، محمد مهاجر، حسین فرضی، بهرام ابراهیمی، فریدون اسماعیلی، حبیب اسماعیلی، شهرام گیل آبادی، نادر برهانی مرند، ابوالقاسم معارفی، علی رضا درویش نژاد، میکائیل شهرستانی، کاظم هژیر آزاد، علی شجره و … از حاضران است.
انتهای پیام
برچسب ها
ثبت نظر