شهید پیری با آشنا کردن مردم با انقلاب اسلامی و آرمانهای انقلاب بر تعداد یاران انقلاب میافزود، تا اینکه توانست در زادگاهش دلمرز که حدود ۱۰۰ خانوار بودند حدود ۹۰ نفر را به عضویت رسمی سپاه و بسیج درآورد، تا مرز عراق را پاکسازی کنند و کمتر جایی را میتوان نام برد که شهید پیری و یارانش در پاکسازی آنجا نقش نداشته باشند.
، «پیشمرگ مسلمان کُرد» شهید کیکاوس پیری در سال ۱۳۲۶ در روستای دلهمرز از توابع شهرستان سروآبا د متولد شد پدرش غفار و مادرش بانو لاله نام داشت. کاک غفار از بزرگان روستا بود که به سخاوتمندی شهرت داشت و انسانی معتقد به اسلام و فردی دانا و آگاه و بسیار شیرین سخن بود.
کیکاووس، فرزند دوم خانواده و تنها فرزند ذکور خانوادهاش بود. کیکاووس دوران کودکی را در همان روستا سپری کرد و زمانی که به سن تحصیل رسید به دلیل نبود مدرسه در روستا از نعمت سواد محروم شد.
کیکاوس دوران نوجوانی در تمام زمینهها الگو و سرآمد دیگران بود و بزرگان روستا در امورات روستا همواره با ایشان مشورت میکردند تا جایی که نظر ایشان قابل قبول و رضایت همگان قرار میگرفت. نبوغ، جوانمردی، دانایی و استعدادهای خدادادی کیکاوس از ایشان مردی شاخص و نامدار ساخته بود.
سفر و دیدار با اهالی سایر روستاها و شهرها ایشان را روز به روز تواناتر و پختهتر کرده بود؛ تا آنجا که علاوه بر مسئولیت امور زادگاهش، مردم سایر روستاها برای آشتی کردن و پایان دادن به جنگ و خونریزی ناشی از اختلاف قبیلهای نزد وی میآمدند. شهید پیری در تمام امور به خدا توکل میکرد و یار و یاور مستمندان و مستضعفان بود. اولین مدرسه را در روستا بنا کرد و بازسازی و تعمیر پلها، احداث و بازسازی راهها، مساجد، خانقاهها و مراکز دینی از کارهای روزمره و عادی ایشان بود، شوخ طبعی، دلیری، سخاوتمندی، دانایی و مردانگی از خصوصیات بارزش بود.
از آنجا که ظلم و ستم رژیم پهلوی از بالاترین رده مملکتی تا پایینترین رده بر ملت روز به روز آشکارتر میشد و عمال رژیم به جای خدمت به مردم، خود را ارباب مطلق مردم میدانستند و در شرایطی که این ظلم و ستمها در روستاها بیشتر نمایان بود، شهید پیری در همان دوران جوانی چندین بار با عمال رژیم درگیر میشود.
با پیروزی انقلاب، شهید پیری طی جلساتی که با تنی چند از یاران انقلابی از سایر روستاها داشت به تشکیل گروهی انقلابی همت گماشت. هر چند کار بسیار خطرناکی بود و چنین اقداماتی از کمتر کسی بر میآمد اما هدف شهید والاتر از آن بود که به عواقب آن بیندیشد. با ورود سپاه به شهر کرمانشاه، شهید پیری تصمیم میگیرد به سپاه ملحق شود و به عضویت رسمی سپاه درآید.
وی با آشنا کردن مردم با انقلاب اسلامی و آرمانهای انقلاب بر تعداد یاران انقلاب میافزود، تا اینکه توانست در زادگاهش دلمرز که حدود ۱۰۰ خانوار بودند حدود ۹۰ نفر را به عضویت رسمی سپاه و بسیج درآورد، تا مرز عراق را پاکسازی کنند و کمتر جایی را میتوان نام برد که شهید پیری و یارانش در پاکسازی آنجا نقش نداشته باشند.
اولین گروهی که به پاکسازی روستای دزلی و منطقه اورامانات اعزام شدند، گروه ایشان بود که به نقل از همسنگرانش و تا رسیدن نیروهای کمکی سپاه از مریوان یک شبانه روز به تنهایی در مقابل نیروهای دشمن ایستادگی کردند و حماسه دیگر ایشان در روستای ژنین که فرمانده پایگاه بودند و شب حدود ۸۰ نفر ضدانقلاب به پایگاه حمله میکنند که به تنهایی تا صبح دفاع میکند و پایگاه را تسلیم دشمن نمیکند و دشمن یک بار دیگر ناکام میماند.
شهید پیری در هر عملیاتی جزو اولین پیشگامان بود و یکی از بزرگترین سنگرسازان بیسنگر بود و سرانجام بیست و ششم فروردین ماه سال ۱۳۶۴ در حالی که فرماندهی روستاهای دل و دلمرز و زوم و رودبار و دیوزنا و جولانده را برعهده داشت در حین مأموریت ما بین روستای دلمرز و دشته قلبی، با کمین منافقان ضدانقلاب از پشت سر مورد حمله قرار میگیرد و به درجه رفیع شهادت نائل میآید.
انتهای پیام
ثبت نظر