سال ۱۳۴۰ سعید پورصمیمی همراه با عباس یوسفیانی، پرویز پورحسینی، اسماعیل پورحسینی و پرویز فنیزاده گروهی تئاتری به نام «بازارگاه» تشکیل داد. فعالیت او در این گروه را باید سرآغاز کار جدیاش در عرصه تئاتر بهحساب آورد. پورصمیمی با گذراندن دورههای بازیگری و کارگردانی دانشکده هنرهای زیبا و گرفتن مدرک کارشناسی تئاتر در رشت، کارمند اداره تئاتر شد. بعدتر به واحد نمایش صداوسیما آمد و در کنار این شغل، کارگردانی نمایشهای صحنهای و تلویزیونی و نوشتن نمایشنامه را هم پیش گرفت.
«آندورا»، «پژوهشی ژرف و سترگ»، «استثناء و قاعده»، «ریچارد سوم»، «بازرسی»، «خسیس» و «هنر» از جمله مهمترین فعالیتهای تئاتری او به حساب میآید. حضور پورصمیمی در سینما، علیرغم دیگر بازیگران و شاید به دلیل وسواسی که او همچنان در انتخاب کارهایش دارد زود اتفاق نیفتاد اما اتفاقی درخشان و یگانه بود که همچنان بخش مهمی از خاطرههای ماندگار اهل سینماست. او سال ۱۳۶۵ در فیلم «ناخدا خورشید» به کارگردانی ناصر تقوایی آنچنان درخشید که گویی سینما به ورود پر جلال و جبروتش صمیمانه خوش آمد گفت. پس از فیلم تقوایی، او در بیش از سی فیلم سینمایی نقش آفرینی کرد و در تلویزیون نیز نقشهای ماندگاری از خود به جا گذاشت.
سعید پورصمیمی که به استاد بازی در نقشهای دوم معروف است در طول فعالیت حرفهای خود موفق به کسب سه سیمرغ بلورین برای «فیلمهای ناخدا خورشید»، «تحفهها» و «پرده آخر» برای بهترین بازیگر نقش دوم شده و با ۳ سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد رکورددار دریافت جایزه این بخش از جشنواره فیلم فجر است. کارگردان فیلم سینمایی «بوسیدن روی ماه» در گفتوگو با «ایران» از همکاریاش با سعید پورصمیمی در سینما و تلویزیون میگوید.
همایون اسعدیان، کارگردان سینما و تلویزیون
من و سعید پورصمیمی (زاده ۹ اسفند ۱۳۲۲تهران) چند کار مشترک با هم انجام دادهایم اما نمیتوانم همین ابتدای کار از کنار بازی درخشان او در فیلم «ناخدا خورشید» بگذرم که واقعاً شگفتآور و هیجان انگیز است. این شاهکار ناصر تقوایی با حضور کسی مانند پورصمیمی به درجه اعلای یک فیلم سینمایی تبدیل شده که تا همیشه در خاطره همه خواهد ماند و این شعف درباره دیدن بازی او همیشه با من ماند که پورصمیمی چقدر خوب در این فیلم از پس ارتباطها و درآوردن نقش، بیآنکه ذرهای بخواهد از نقش بیرون بزند، برآمد.
راستش هرگز فکر نمیکردم او دعوتم را برای بازی در سریال «بچههای خیابان» قبول کند اما این سعادت نصیب من شد و او آمد و بازی کرد. کسانی که با سعید پورصمیمی کار کردهاند میدانند او آدم وسواسی، سختگیر، بدقلقی است و وقتی هم برای همین کار آمد تا با هم صحبت کنیم به من گفت چرا من باید در این سریال بازی کنم؟ گفتم شما به من اعتماد کن. او هم اعتماد کرد و فکر میکنم نتیجه این اعتماد، اتفاق خوبی بود. یادم میآید اولین روز فیلمبرداری قرار بود او در حالی که رانندگی میکرد از لانگ شات بیرون بیاید و ما در نهایت تصویر واضح او را جلوی دوربین ببینیم. برق چشمهای او را من در همان نمای باز و دور، در حالی که میتوانست بازیاش را از جلوتر شروع کند دیدم و کیف کردم.فهمیدم این آدم چقدر برای کارش آماده است و ارزش میگذارد که پیش از بازی، بازی خودش را شروع کرده است.
این برای من کلاس درس بود واقعاً. من اصولاً با فیلمنامههای نصفه نیمه شروع به ساخت کار میکنم. برای کارهای بعدی هم از سعید خان دعوت کردم که بیاید و خودش به شوخی میگفت این بار هم باید اعتماد کنم؟ ما در کارهایی مثل «بوسیدن روی ماه»، تلهفیلم «آخرین گره خورشید»و «بچههای خیابان» با هم همکاری کردیم و به جرأت میتوانم بگویم او در سینمای ایران یک استثناست و اخلاق حرفهای و ارزشی که برای کارش قائل است در کنار تواناییهای خیرهکننده او، از پورصمیمی چهرهای درخشان ساخته که امیدوارم عمرش به عزت دراز باشد و باز هم از او نقشآفرینیهای درخشان ببینیم و لذت ببریم.
محسن بوالحسنی
ثبت نظر