معمولا زمانی که خبر قتلهای وحشتناک و جنایتهای دردناک را میخوانیم، اولین سؤالی که به ذهنمان میرسد، علت قتل است. سریال «شکارچی ذهن» دقیقا دست روی همین چرایی گذاشته و به انگیزههای بعضی قاتلان قتلهای وحشتناک تاریخ آمریکا میپردازد. دیوید فینچر، کارگردانی چهار قسمت از فصل اول و سه قسمت از فصل دوم سریال را برعهده داشته است. ماجرا از این قرار است که دو مامور ویژه افبیآی، هولدن فورد و بیل تنچ، در واحد علوم رفتاری، با قاتلان سریالی گفتوگو میکنند تا متوجه شوند چه انگیزهها و دلایلی باعث میشود آنها دست به کشتن فجیع آدمها بزنند. به بهانه انتشار فصل دوم سریال، درباره چگونگی ایجاد حس ترس و دلهره با استفاده از دیالوگ در سریال و جذابیتهای آن نوشتهایم.
حذف تصویر قتل
در سریال «شکارچی ذهن» برخلاف بسیاری از فیلم ها و سریالهایی که در ژانر جنایی دیدهایم، هیچ تصویری از چگونگی انجام قتل یا جنازه مقتولان نمایش داده نمیشود. بنابراین، مخاطب هرچه از قتلها و قاتلان میداند، صرفا بر اساس اطلاعاتی است که توسط ماموران در سریال شنیده است. وقتی نمایش قتل و صحنههای تکان دهندهای که به این واسطه به وجود میآید، حذف شود، بار ایجاد حس ترس و دلهره، روی دوش کلمات و دیالوگها میافتد. یکی از ویژگیهای جذاب سریال «شکارچی ذهن»، همین است که تنها با روایت ماجرا، میتواند دلهرهآور باشد.
آمادگی برای دیدن قاتل
قبل از دیدن هرکدام از قاتلان سریالی، ماموران درباره او صحبت میکنند و از سابقه قتلهایی که تا به حال انجام داده است، اطلاعات مختصری به تماشاگر می دهند تا بتواند خود را برای دیدن ادامه سریال آماده کند. از همان لحظهای که مخاطب متوجه میشود قرار است چه شخصیت جانی و ترسناکی را ببیند، کنجکاویهایش درباره دیدن او آغاز میشود. قطعا برای تماشاگر، جالب است بداند کسی که چندین نفر را به روشهای دردناکی به قتل رسانده، چه شکلی است؟ جوان است یا مسن و از همه مهمتر اینکه چرا دست به چنین اعمالی زده است؟
لحظه نفسگیر رویارویی با قاتل
جلسات مصاحبه با قاتلان زنجیرهای، مهمترین و جذابترین بخش سریال است. این جلسات زمان پاسخ گویی به همان چرای بزرگی است که در ذهن تماشاگر وجود دارد؛ علاوه بر این، طبیعتاً فردی که قتلهای وحشتناکی انجام داده است، شخصیتی غیرقابل پیش بینی دارد و هر لحظه ممکن است کار عجیبی انجام دهد. همین غیرقابل پیشبینی بودن، لحظات نفسگیری را در سریال به وجود میآورد. مثلا، در یکی از سکانسهای سریال، قاتلی که هشت پرستار زن را به قتل رسانده است، از هولدن فورد میخواهد آستین اش را بالا بزند تا خالکوبیاش را ببیند. یا یکی دیگر از قاتلان سریال، به نام ادموند کمپر که حتی مادر خودرا هم به قتل رسانده است و جثه بزرگی دارد، در اتاق بیمارستان قصد دارد آرام آرام به هولدن نزدیک شود.
روایت مستند
معمولا وقتی نوشته «این داستان بر اساس واقعیت است» در ابتدا یا انتهای فیلم یا سریال روی صفحه نقش میبندد، مخاطب برای تماشای آن کنجکاوتر میشود و بیشتر تحت تاثیر آن قرار میگیرد. «شکارچی ذهن» که بر اساس کتابی به همین نام ساخته شده است، روایتی مستند و واقعی از قاتلان دارد. همه قتلهای سریالی که در سریال درباره آنها صحبت میشود، در حقیقت اتفاق افتاده و این خودش سریال را جذابتر میکند. گریم قاتلان هم شباهت بسیار زیادی با شخصیت واقعی آنها دارد.
مائده کاشیان
ثبت نظر