مراسم بزرگداشت ابوالفضل زرویی نصرآباد با تمجید از این نویسنده و طنزپرداز فقید برگزار شد.
بر اساس خبر رسیده، مراسمی به یاد ابوالفضل زرویینصرآباد با حضور شاعران، طنزپردازان و دوستداران این چهره فقید دوشنبه (دوازدهم آذرماه) در خانه شاعران ایران برگزار شد.
علیاکبر کتابدار، شاعر و منتقد که اجرای این برنامه را بر عهده داشت، در ابتدا شعری از ابوالفضل زرویینصرآباد خواند و سپس خاطراتی از او نقل کرد.
در ادامه، اسماعیل امینی، شاعر و پژوهشگر با اشاره به اینکه از دست دادن بزرگان، ضایعهای بسیار سخت است، گفت: این بدان معنا نیست که دیگر جایگزینی وجود نخواهد داشت؛ مگر بعد از علامه دهخدا، زرویی و عمران صلاحی نیامدند؟
او با تاکید بر اینکه فقط با نام بردن، نمیتوان یاد این بزرگان را ماندگار کرد، ادامه داد: اگر حفظ آثار و یاد این شخصیتها را بر عهده زمانه بگذاریم، ابتذال از راه میرسد و آن را پایمال میکند و به زودی خواهیم دید که هر کس در هر گوشهای مشغول تفسیر مثنوی و تولید آثار موسیقی و... در سطحیترین حالت ممکن است.
امینی گفت: مدت زمان زیادی، طنز در معرض سوءتعبیر و در خدمت شوخی با اقوام و مقدسات و... بود و طنزپردازان از دهخدا تا زرویی تلاشهای بسیاری کردند تا بگویند که طنز بسیار جدی است.
سپس سهیل محمودی با ذکر خاطره اولین دیدار خود با ابوالفضل زرویینصرآباد، گفت: او از جمله افرادی بود که بزرگیشان در زمان حیات دیده میشد اما در عین حال به اندازه زحماتی که برای ادبیات کشیدند، از آنها سپاسگزاری نشد و این غفلت، یک غفلت تاریخی است.
علی موسوی گرمارودی نیز در این برنامه متنی را درباره طنز زرویینصرآباد و برخی آثار او خواند که در ادامه بخشهایی از آن میآید: «بی هیچ تعارف، زرویی از خوشقریحهترین طنزنویسان ایران بود. تا زمانی که روانشاد، عمران صلاحی زنده بود، فضل تقدم و حتی تقدم فضل در طنز با او بود. خاک بر آن «شکرپاره» خوش باد که تلخترین پدیدههای ناهنجار اجتماعی و سیاسی را با شیرینترین گفتار به نقد میکشید و سپس جای خالی او را زرویی پر کرد.
زرویی، چون شاخه نورس اما پربار در طنز، پیشِ رو و پیشرو بود.
پروردن قریحه شعر و قریحه طنز به مطالعه و کوشش فراوان نیاز دارد. همانگونه که قریحه شعر را اگر نپرورانی، کمکم میخشکد، قریحه طنز را هم اگر نپرورانی، میخشکد. زرویی هم قریحه طنز قوی داشت و هم به پرورش آن توجه و اعتنا میکرد.
برجستهترین نشانه قریحه والای او در طنز، کتاب «تذکرهالمقامات» اوست که در سال ۱۳۷۶ منتشر کرد و یکی از استوارترین و ماندنیترین نقیضههایی است که در تاریخ طنز کشور به وجود آمده است. اکنون و در اینجا اضافه کنم که تذکرهالمقامات، گرتهبرداری طنزآمیز و استادانهای از ساختار نثر شاهکارهای قرن ششم از تاریخ بیهقی تا کلیله و دمنه است.
در تاریخ طنز ما، اینگونه نقیضهسازی یعنی هم طنزآمیز و هم با گرتهبرداری از ساختار کتابهای مشهور، سابقه طولانی دارد.
زرویی در کتاب «اصل مطلب»، طنازی و شاعری را با هم جمع کرده است.
او هم شاعر است و هم شاعر خوبی است. همین که برای مثنوی بلند کتاب «اصل مطلب» خود، وزن خوشرکابی مثل بحر خفیف مخبون محذوف (فاعلاتٌ مفاعِلُن فَعَلُن) را انتخاب کرده، نشانه ذوق فطری اوست.
در مثنوی «اصل مطلب»، زرویی حدود ۵۰ مطلب اصلی را در بحر خفیف خطاب به تنها فرزند خود، حسامالدین، سروده و هر مطلب را هر روز خوراک ستون طنز در یک شماره روزنامه همشهری کرده بود.»
در ادامه و پیش از دعوت از ساعد باقری برای سخنرانی، علیاکبر کتابدار، خاطرهای از ابوالفضل زرویینصرآباد نقل کرد؛ «در سالهای جوانی (۱۳۶۸) شعری برای برنامه جُنگ جوان رادیو فرستادم و ساعد باقری به عنوان کارشناس شعر آن برنامه، با نقد و نظر اجمالی بر آن اثر، تاثیر جدی بر شکوفایی استعدادم گذاشت».
سپس ساعد باقری با اشاره به مراتب تواضع و حقگزاری زرویی، گفت: شاید اصلا ضرورتی نداشت که سالها بعد وقتی زرویی در حیطههای مختلف، ظهوری جدی و شهرتی تمام داشت و اساسا خود من هم ماجرا را با نام و نشان او به یاد نداشتم، چنین تواضعی به خرج دهد و از ماجرایی در سالهای جوانی خود با اغراق شاعرانه یاد کند.
این شاعر ادامه داد: آنگونه که برای من تعریف میکرد، در آن روز مشغول کشاورزی بوده و رادیو را هم بر درختی آویزان کرده بوده که من، با قرائت شعرش، از او به عنوان یک شاعر جوان آتیهدار یاد کردهام. سپس با هیجان رادیو را بغل میکند و تا خانه میدود و از اینکه من به شنوندگان گفتهام که «اسم آقای ابوالفضل زرویینصرآباد را من به خاطر میسپرم، شما هم فراموش نکنید، چون بعدها از او بسیار خواهیم شنید»، از ذوق و شوق تا سحر بیدار میماند.
باقری با تاکید بر اینکه زرویی با همت، توان، استعداد و صدق خود، زرویی شد، گفت: حالا موقع عکس یادگاری گرفتن خیلیها با مرگ اوست و اگر مجری به خاطره نقلشده اشاره نمیکرد، من هم نمیگفتم تا دستکم در شمار متهمان عکس یادگاری گرفتن با خاطره گذشتگان قرار نگیرم، اما این تواضعها و دچار نشدنها به «خودفراموشی» در این روزگار کیمیاست.
او افزود: زرویی در آن روزها بیستساله بوده و خیلی زود با استعداد و توان و همت خود، راه پیش رویش را گشود، به طوری که در همان سالها با «تذکرةالمقامات» چنان جایگاهی کسب میکند که مرحوم صابری (گلآقا) در مصاحبهای او را ادامه عبید و دهخدا میخواند.
ساعد باقری در پایان گفت: آفت شعر امروز این است که اغلب شاعران جوان به خواندن شعر یکدیگر، جُنگها یا منابع دست دوم قناعت میکنند در حالی که زرویی از ابتدا به سرچشمه متون کهن متصل بود و غور و تفحص او در تحول و تطور زبان فارسی در نوشتههایش پدیدار بود که اصل بود و بدل نبود، درست مثل خودش که اصل بود و اصیل بود.
از دیگر حاضران و مهمانهای این برنامه میتوان به محمدجواد حقشناس، ناصر فیض، علی انسانی، احمد صدرنیا، عبدالله مقدمی، سعیده موسویزاده، اکرم کِشایی، مهدی فرجاللهی، محمدحسن صادقی، رسول مرادی، روحالله احمدی و فرید فردوسی اشاره کرد. همچنین در خلال سخنرانی دوستان و دوستداران ابوالفضل زرویینصرآباد، مهران مهرنیا، احسان لیوانی و مجید عبداللهی به اجرای موسیقی پرداختند.
برخی شعرهای خواندهشده در این مراسم:
محمد سلمانی:
همیشه ماه خودت باش و آفتاب خودت
بتاب بر دل هر کس به انتخاب خودت
به هر کسی نه به اندازهای که لایق نیست
بتاب بر همه، البته با حساب خودت
به هیچ صاحب جاهی عریضهای ننویس
مگر به حضرت والای مستطاب خودت
تو را که خشت تو از خاک این خرابات است
کسی نمیکند آباد جز خراب خودت
به دست هر کس و ناکس مده زمام مراد
خودت خلیفه خود باش در غیاب خودت
اگر قرار به راه است، با دلالت دوست
اگر قرار به چاه است، با طناب خودت
اگر به آب رسیدی چه جای وعده به غیر؟
هنوز خوب نمیچرخد آسیاب خودت
شنیدهام که به دیدار تور آمدهای
خوش آمدی به تماشای بازتاب خودت
هنوز پرسشم این است؛ چیست راه نجات؟
مرا مجاب کن ای عشق با جواب خودت
صبور باش که تا ساعت سفر برسد
مرا به گریه نینداز با شتاب خودت
خلیل جوادی:
گفتید رفیقتان شما را نشناخت؟
شد مثل غریبه؟ آشنا را نشناخت؟
بگذار بگویمت یکی در جایی
وقتی که رییس شد، خدا را نشناخت
..
با انگ زدن به این و آن، میخوردیم
از نان بریده کسان میخوردیم
از نرخ جدید باکمان نیست که ما
یک عمر به نرخ روز نان میخوردیم
انتهای پیام
ثبت نظر