Fa En جمعه 25 آبان 1403 ساعت 12 و 49 دقیقه

روایت زندگی یکی از شهدای هفتم تیر

روایت زندگی یکی از شهدای هفتم تیر

حسن عضدی راهی آمریکا شد و در رشته مدیریت بازرگانی با تخصص مدیریت بین‌الملل از دانشگاه دالاس موفق به اخذ درجه کارشناسی ارشد شد و به علت کسب درجه ممتازی به عضویت افتخاری انجمن مدیران درآمد و بعد از آن تحصیلات عالیه خود را تا مرحله دکترای اقتصاد سیاسی در دانشگاه تگزاس ادامه داد.

دوشنبه 10 تیر 1398 ساعت 8:39

، دکتر حسن عضدی فرزند محمدعلی دوم شهریور ماه سال ۱۳۲۵ در شهر رشت متولد شد. او در اوایل جوانی ابتدا مادر و سپس پدرش را از دست داد و در نتیجه کفالت برادران و خواهران کوچکترش را نیز بر عهده گرفت. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در زادگاهش به پایان رساند و در طول تحصیل از شاگردان ممتاز به شمار می‌رفت.

از کودکی به اسلام عشق می‌ورزید و در مساجد به گفتن اذان می‌پرداخت. از همان دوران جوانی شیفته معارف اسلامی بود و با وجود مشکلات فراوان کتاب‌های مرحوم دکتر شریعتی و هم چنین استاد شهید آیت‌الله مطهری را به دست می‌آورد و مطالعه می‌کرد. حسن پس از اخذ مدرک تحصیلی دیپلم، داوطلبانه برای آشنایی بیشتر با زندگی اقشار مستضعف و محروم جامعه، تحت عنوان سپاهی دانش، به مناطق محروم و دور افتاده کشور رفت.

سپس برای ادامه تحصیل عازم تهران شد و در دانشکده علوم ارتباطات اجتماعی به تحصیلات خود ادامه داد و موفق به اخذ دانشنامه لیسانس در دو رشته روزنامه‌نگاری و روابط عمومی و تبلیغات شد. پس از آن با علاقه‌ای که به مسائل سیاسی داشت وارد دانشکده علوم سیاسی شد و تحصیلات خود را تا مقطع کارشناسی ارشد این رشته دنبال کرد. سپس راهی آمریکا شد و در رشته مدیریت بازرگانی با تخصص مدیریت بین‌الملل از دانشگاه دالاس موفق به اخذ درجه کارشناسی ارشد شد و به علت کسب درجه ممتازی به عضویت افتخاری انجمن مدیران درآمد و بعد از آن تحصیلات عالیه خود را تا مرحله دکترای اقتصاد سیاسی در دانشگاه تگزاس ادامه داد.

او هیچ‌گاه از زیر بار مسئولیت‌ها شانه خالی نمی‌کرد و با توانمندی که داشت همه امور را به بهترین شکل ممکن انجام می‌داد. او از زمان تحصیل در دانشکده علوم ارتباطات اجتماعی با الهام از اندیشه‌های امام راحل به مبارزه با مظاهر ظلم و ستم رژیم پهلوی پرداخت و به طرق مختلف حمایت خود را از آرمان‌های والای انقلاب اسلامی نشان داد. طی مدتی که در آمریکا به سر می‌برد با انجمن‌های اسلامی دانشجویان آمریکا و کانادا همکاری می‌کرد. با شدت یافتن مبارزات مردم انقلابی به رهبری امام خمینی، او نیز به وطن بازگشت.


عضدی در تظاهرات و تهیه اعلامیه‌های ضد رژیم پهلوی شرکت می‌کرد و با سخنرانی و پخش اعلامیه، راه را برای جوانان نشان می‌داد. او هفتم دی‌ماه سال ۱۳۵۷ قبل از شرکت در راهپیمایی ضد رژیم در وصیت‌نامه‌ای به فرزندان خردسالش چنین نوشته است: «… فرزندان من… هم اکنون عازم یک اعتراض و راهپیمایی بزرگ هستم. می‌خواهم همچون باریکه آبی و قطره‌ای به دریا به پیوندم تا حرکت و هستی را لمس کنم. عجله و شتاب برای پیوستن به دریا مجال نمی‌دهد تا با فرصت برایتان نامه بنویسم و آنچه را که دلم می‌خواهد برایتان بازگو کنم. اکنون تاریخ میهن ما لحظات بسیار حساسی را می‌گذراند. انقلاب امت ما یعنی امت پیغمبر (ص) و علی (ع) به قله نزدیک می‌شود و پرتگاه‌ها نیز مخوف و وحشتناک و دشمنان یعنی صاحبان زر و زور و تزویر فراوان و در کمین هستند. گفتن درباره انقلاب ما، نامه را به درازا می‌کشاند … و آن را به تاریخ واگذار می‌کنم که خود خواهید خواند و خواهید شنید....»

او پس از پیروزی انقلاب اسلامی به عنوان یکی از نمایندگان مردم استان گیلان به مجلس خبرگان قانون اساسی راه یافت و در آن مجلس نیز به عضویت هیئت رئیسه درآمد و در کنار شهید بهشتی همه همت خود را برای تدوین قانونی بر اساس اسلام ناب محمدی (ص) و عدالت به کار گرفت.


با آغاز فعالیت‌های حزب جمهوری اسلامی، به عنوان یکی از یاران نزدیک بنیانگذاران حزب درآمد و با تلاش پی‌گیر شاخه این تشکیلات را در گیلان پایه‌گذاری کرد. و به عضویت ستاد انقلاب اسلامی استان گیلان نیز نائل شد. دکتر عضدی به تقاضای دانشجویان مدرسه عالی ترجمه، سرپرستی آن مدرسه را به عهده گرفت و هم‌زمان در دانشکده انقلاب اسلامی دانشگاه ملّی به طور رایگان به تدریس پرداخت. پس از اجرای طرح ادغام دانشگاه‌ها، سرپرستی مجتمع دانشگاهی ادبیات و علوم انسانی را عهده‌دار شد و فعالیت مستمر خود را در کمیته‌های مختلف ستاد انقلاب فرهنگی آغاز کرد و یکی از اعضای کمیته پنج نفره ادغام دانشگاه‌ها و مؤسسات عالی شد.

عضدی یکی از بنیانگذاران جامعه دانشگاهیان ایران و یکی از اعضای فعال شورای وحدت حوزه و دانشگاه بود. همسرش چنین می‌گوید: «حسن به دنبال عدالت می‌گشت، تمام وجودش مملو از عشق پاک بود که او را به مدینه فاضله علی بن ابیطالب (ع) می‌رساند، از کودکی تصمیم گرفته بود، روزی درد و رنج مردم کشورش را کاهش دهد، دلش نمی‌خواست در حکومت جمهوری اسلامی اشکی بر گونه‌ای از ظلم بریزد. ابتدا فعالیتش را با آموزش در دانشگاه گیلان آغاز کرد، و شاخه حزب جمهوری اسلامی را در گیلان پایه گذاری نمود، مدتی بعد مردم گیلان او را به خاطر صداقتش به عنوان نماینده مجلس خبرگان برگزیدند، در همین زمان با اصرار دانشجویان مدرسه عالی ترجمه، مسئولیت مدرسه عالی را بر عهده گرفت و همزمان در دانشکده انقلاب اسلامی دانشگاه ملی به تدریس پرداخت. پس از ادغام دانشگاه‌ها او را به عنوان سرپرست مجتمع دانشگاهی ادبیات و علوم انسانی برگزیدند.

عضدی هیچ گاه فعالیت خود را در کمیته‌های مختلف ستاد انقلاب فرهنگی ترک نکرد، حتی یکی از اعضای کمیته پنج نفری ادغام دانشگاه‌ها و مؤسسات آموزش عالی نیز بود. حسن با تمام توان خود کار می‌کرد. سعی داشت، کشورش پله‌های ترقی را طی کند، و به مدارج عالی دست یابد. مدتی بعد او به عضویت شورای وحدت حوزه و دانشگاه درآمد، و علاوه بر مسئولیت‌های فوق معاونت وزیر فرهنگ و آموزش عالی و ریاست سازمان‌های امور دانشجویان و سنجش آموزش کشور را بر عهده گرفت، عضدی همیشه می‌گفت: «من باید برای آینده بهتر تمام بچه‌های جامعه زحمت بکشم، ما باید بی‌عدالتی را در اجتماع از بین ببریم». او شبانه روز ۲۰ ساعت کار می‌کرد، تا هموطنانش در اوج قله‌های سربلندی باشند.»


آخرین مسئولیت وی در کنار مسئولیت‌های پیش گفته، معاونت وزارت فرهنگ و آموزش عالی و رئیس سازمان امور دانشجویان و سازمان سنجش آموزش کشور بود. او در طول روز ۱۶ ساعت در راه انقلاب و میهن اسلامی‌مان جان فشانی می‌کرد. دکتر حسن عضدی سرانجام در هفتم تیر سال ۱۳۶۰ به همراه ۷۲ یار صدیق حضرت امام خمینی (ره) به دست مناقین بدسرشت، در انفجار دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی به شهادت رسید و با خون خود استمرار حیات انقلاب را امضا نمود. از شهید دو فرزند به نام‌های لادن (۱۳۵۵)و علی (۱۳۵۷) به یادگار مانده است.

انتهای پیام

تعداد بازدید : 209

ثبت نظر

ارسال