Fa En جمعه 2 آذر 1403 ساعت 1 و 53 دقیقه

رهایی در آخرین لحظه

رهایی در آخرین لحظه

هنگام دور شدن از محل انفجار پایم در باتلاق فرو رفت، هر کاری کردم پایم آزاد نشد. تا ثانیه‌هایی دیگر انفجار رخ می‌داد و ده‌ها تن خاک و دود به آسمان می‌رفت.

یکشنبه 12 اسفند 1397 ساعت 23:40

، شهید حاج سید محمد زین الحسینی فرمانده گردان تخریب لشکر ۱۰ سیدالشهدا (ع) در دوران دفاع مقدس روایت کرده است: در عملیات خیبر قرار بود دژی را بشکافیم. اطراف دژ باتلاقی بود، مواد منفجره را کار گذاشتیم. دشمن به شدت دژ را می‌کوبید و هر لحظه امکان داشت گلوله‌ای روی مواد اصابت کند و انفجار مهیبی رخ دهد.


باید سریع دژ منفجر می‌شد تا آب از پشت دژ رها شده و تانک‌های دشمن در آب و گل اسیر شوند تا جلوی پاتک تانک‌ها گرفته شود. چاشنی را داخل مواد منفجره گذاشتم و فیتیله آن را آتش زدم، هنگام دور شدن از محل انفجار پایم در باتلاق فرو رفت، هر کاری کردم پایم آزاد نشد. تا ثانیه‌هایی دیگر انفجار رخ می‌داد و ده‌ها تن خاک و دود به آسمان می‌رفت.

در این لحظه بود که با همه خطرات آن برگشتم سمت محل انفجار، ثانیه‌ای قبل از انفجار، چاشنی را از مواد جدا و در یک فرصت دیگر دژ را منهدم کردم.

انتهای پیام

تعداد بازدید : 249

ثبت نظر

ارسال