هنگام دور شدن از محل انفجار پایم در باتلاق فرو رفت، هر کاری کردم پایم آزاد نشد. تا ثانیههایی دیگر انفجار رخ میداد و دهها تن خاک و دود به آسمان میرفت.
، شهید حاج سید محمد زین الحسینی فرمانده گردان تخریب لشکر ۱۰ سیدالشهدا (ع) در دوران دفاع مقدس روایت کرده است: در عملیات خیبر قرار بود دژی را بشکافیم. اطراف دژ باتلاقی بود، مواد منفجره را کار گذاشتیم. دشمن به شدت دژ را میکوبید و هر لحظه امکان داشت گلولهای روی مواد اصابت کند و انفجار مهیبی رخ دهد.
باید سریع دژ منفجر میشد تا آب از پشت دژ رها شده و تانکهای دشمن در آب و گل اسیر شوند تا جلوی پاتک تانکها گرفته شود. چاشنی را داخل مواد منفجره گذاشتم و فیتیله آن را آتش زدم، هنگام دور شدن از محل انفجار پایم در باتلاق فرو رفت، هر کاری کردم پایم آزاد نشد. تا ثانیههایی دیگر انفجار رخ میداد و دهها تن خاک و دود به آسمان میرفت.
در این لحظه بود که با همه خطرات آن برگشتم سمت محل انفجار، ثانیهای قبل از انفجار، چاشنی را از مواد جدا و در یک فرصت دیگر دژ را منهدم کردم.
انتهای پیام
ثبت نظر