رنگ یکی از عناصر مهم و هویت بخش عرصههای شهری به شمار میرود که وجودش روح و جان تازهای به شهر می بخشد و منظر شهر را به طور کل تغییر میدهد. تغییری که شاید چشم خسته شهروندان را اندکی از ساختمانهای بلند،ترافیک و آلودگیها دور کند و برای ساکنان کلانشهرها محیطهایی شاد و آرام به ارمغان آورد.
، بیشک استفاده از رنگ مانند هر ابزار طراحانه دیگر نیازمند تخصص و تبحر در رعایت تناسبات آن است. زیرا این عنصر هویت بخش در عین مزایا میتواند در صورت کاربست غلط، اثرات منفی نیز برجای بگذارد که آحاد مردم را تحت تاثیر قرار دهد، به طور کل اما شاید بتوان گفت رنگ به عنوان ابزاری کمهزینه، مناسبتترین گزینه برای تغییر در چهره شهر در کوتاه مدت است. این موضوعی است که این روزها شهردار تهران نیز به آن اشاراتی داشته و بر لزوم استفاده از آن نیز تاکید کرده است.
"تاثیر و نقش رنگ در فضاهای شهری" موضوعی است که با سولماز حسینیون دارای دکترای تخصصی طراحی شهری از دانشگاه ملبورن استرالیا درباره آن به گفتوگو نشستیم.
او در این گفتوگو به نگاه و برداشت نادرست برخی مدیران شهری به مقوله رنگ در فضای شهری اشاره می کند و معتقد است که تا صحبت از رنگ آمیزی محلات و فضاهای شهری میشود، برخی مدیران متاسفانه تصور میکنند که شهر قرار است تبدیل به فضای رنگین مهدکودک شود، در حالی که هدف این نیست. رنگ مانند هر عنصر طراحانه دیگر باید با دقت ، مطالعه و حساسیت استفاده شود و راهنماهای طراحی شهری نیز باید برای این امر تهیه شوند. زیرا در صورت عدم استفاده درست از رنگ، ممکن است خود آن باعث افزایش اغتشاشات بصری شود.
وی همچنین بیان میکند که بایستی هر شهر پالت رنگی مختص به خود را داشته باشد و در تهیه این پالت نیز بایستی به اقلیم و منابع طبیعی هر منطقه توجه کرد.
مشروح گفتوگوی ایسنا با سولماز حسینیون در پی میآید:
*رنگ چه تاثیری بر فضاهای شهری میگذارد؟
خاصیتی که رنگ دارد این است که در همه عناصر شهری اعم ازثابت، نیمه ثابت و متحرک دیده میشود و از آنجا که مهمترین حس ما برای ادراک محیط شهری حس بینایی است خیلی سریع میتوانیم با رنگ ارتباط برقرار کنیم. از طرفی رنگ میتواند از نظر روانشناسی بر روحیه و ادارک انسانها تاثیر بگذارد و این دلیل اهمیت زیاد آن است. همچنین رنگ می تواند عامل وحدت بخشی باشد، از همین رو به مدیران و کارشناسان کمک میکند تا از آن به عنوان عامل هویت و وحدت استفاده کنند. ارزان بودن و سریع بودن رنگ آمیزی نسبت به اقدامات عمرانی دیگر از دلایل اهمیت و توجه به رنگ است.
ازسوی دیگر، رنگهایی هستند که میتوانند سرزندگی و نشاط در عرصههای شهری ایجاد کنند. اما این موضوع دلیل نمی شود که برای جبران ضعف های منظر شهری مان به سمت استفاده بی رویه از رنگ های تند در فضاهای شهری روی آوریم. به همین دلیل میتوان گفت، نیاز به شهر شاد، نباید باعث افزایش اغتشاشات بصری به وسیله رنگ شود.
*دلیل اهمیت استفاده از رنگ در شهر چیست؟
رنگ از جهات بسیاری اهمیت دارد که در این گفتگو امکان اشاره به همه آنها نیست. برای مثال بسیاری رنگها حالت نمادین داشته و در طول تاریخ کشورها ازجمله ایران، نمادهای رنگی برای معرفی گروهها و جنبشهای بسیاری داشته ایم برای مثال سیاه جامگان و سفید جامگان. در حال حاضر نیز بسیاری از رنگها به عنوان نماد و سمبل مطرح هستند. از سوی دیگر ترجیحات یا الزامات رنگی فرهنگ رنگی شهرها را می سازند. به طور نمونه یکی از دلایلی که جامعه ما به اندازه کافی شاد نیست این است که مردم به سمت استفاده از رنگهای تیره سوق یافتهاند و در برخی محیطهای رسمی و اداری نیز اجازه استفاده از رنگهای شاد داده نمیشود. میتوان شرایط روحی افراد و عکس العملهای افراد در عرصه شهر را با رنگ بهبود بخشید کما اینکه این اتفاق در طول تاریخ افتاده است و رنگ های شاد لباس های مردم هندوستان یکی از بهترین مثالها است.
*در کدام عناصر شهری امکان استفاده از رنگ وجود دارد؟
میتوان از رنگ در تمام عناصر شهری ثابت، نیمه ثابت و متحرک اعم از نماهای ساختمانی، مبلمان شهری و تابلوها و علائم شهری استفاده کرد؛ اما یکی از بحثهای که همیشه مطرح است و پاسخ درستی به آن داده نشده، این است که از چه رنگهایی میتوان استفاده کرد؟ حتی مصالح مشخص نیز دامنه رنگی متنوعی دارند، آجر، سیمان و مصالح دیگر طیفهای رنگی مختلفی دارند و طبیعتا این موضوع همواره به صورت چالش بوده است. در پاسخ به این سوال میتوان گفت رنگ عامل هویتی است. هر شهر برای خود، یک پالت رنگی و یک کاراکتر رنگی خاص دارد. بعضی از شهرها حتی به رنگشان مشهور هستند که مثالهای آن متعدد است. همچنین در داخل یک شهر، مناطق یا محلات و یا حتی ساختمانهای مختلف میتوانند رنگهای خاص خود را داشته باشند. به طور مثال دلیل استفاده از رنگ سرخ در میدان سرخ مسکو، نمادی از تفکر غالب در شوروی سابق بوده است. بنابراین اگر بتوانیم استفاده از رنگ را در نماهای ساختمانی کنترل کرده و آن را در قالب دستورالعمل ضابطهمند کنیم، میتوان به سرعت به نظم و هویت مورد نظر رسید.
*آیا میتوان از هر رنگی در شهرها استفاده کرد؟
خیر. نکته مورد تاکید این است که وقتی بحث رنگ مطرح میشود، تصور عمومی استفاده از رنگهای تند قرمز، آبی، زرد و به طور کل رنگهای خالص است. درحالی که رنگهای ملایمتری مانند سفید،کرم، طوسی هم وجود دارد که این رنگها برای به کارگیری گسترده در فضاهای شهری مناسبترند. حتی وقتی به تجربههای موفق دنیا نگاه میکنیم متوجه میشویم که معمولا طیف رنگهای اصلی و مورد استفاده آنها بسیارمحدود است و از هر رنگی برای رنگآمیزی فضاهای شهری استفاده نمیکنند و فقط از رنگهای خاص در نقاط خاص برای تاکیدات ویژه بهره میبرند. درحقیقت دلیل این امراین است که رنگهای خاص بیشتر برای کاربریهای خاص استفاده می شوند و یا از نظر ایمنی یا هدایتگری نقش و مفهوم خاصی دارند.
*رنگهای خاص چه مفاهیمی دارند؟
رنگها از نظر سمبلیک تبدیل به سواد بصری شدهاند.به طور مثال میدانیم رنگهای قرمز و زرد مفهوم هشدار دهنده دارند. رنگ سبز به دلیل همخوانی با رنگ طبیعت، تداعی کننده محیطهای طبیعی و آرامش روحی وروانی است و رنگهای دیگر نیز به همین صورت مفاهیم خاص خود را دارند. بنابراین باید به کارکرد خاص رنگها توجه شود و هر رنگ درجای خاصی و با تاکید خاصی مورد استفاده قرار گیرد. یعنی از رنگهای تند تنها برای یک مجموعه تفریحی و تجاری آنهم به صورت محدود استفاده شود و یا حتی در شهری مانند لاسوگاس که کلا شهری تفریحی است رنگها تندتر باشد؛ اما وقتی هدف ما استفاده از رنگ در مناطق مسکونی است قطعا باید رنگها بسیارد کنترل شده باشند تا آرامش و تعادل را برای ساکنان به ارمغان آورد.
*گفتید که باید استفاده از رنگ را در مناطق مسکونی کنترل کرد و از هررنگی برای این مناطق استفاده نکرد و تنها کاربری خاص و یا برای تاکیدات ویژه، اما آیا این موضوع برای عناصر نیمه متحرک شهری هم صادق است؟
در عناصر نیمه متحرک شهری دست مقداری بازتر است اما آنها نیز نیازمند ضوابط هستند. متاسفانه ما سنت های رنگی نادرستی هم داریم. درهیچ جای دنیا مثل ایران جداول کنار خیابان رنگ نمیشود، زیرا در ساخت این جداول از مصالحی استفاده میشود که خود رنگ هستند. حتی رنگآمیزی ایستگاهها و نیمکتها و کلا مبلمان شهری نیز طبق برنامه مشخص از پیش تعیین شده انجام می شود.
*نقش عناصر طبیعی در این میان چیست؟
نکتهای که وجود دارد این است که معمولا در انتخاب رنگ برای شهر، منطقه، محله و...عناصر طبیعی و حتی پس زمینه شهر مانند رنگ آسمان را نادیده میگیریم و اکثرا نیز به اقلیم شهرها توجهی نمیکنیم. پوشش گیاهی خصوصا پوشش گیاهی بومی نیز اهمیت بسیاری در این زمینه دارد. زیرا می تواند تشکیل دهنده پالت رنگی باشد؛ اما متاسفانه وقتی از رنگ در شهر صحبت میکنیم معمولا جایگاه عناصر طبیعی و تاثیر آنها را فراموش میکنیم. ازطرفی حتی اقلیم شهرها را نادیده میگیریم در حالی که اقلیم اهمیت بسیاری دارد. شهرهای بارانی یا شهرهایی که همیشه آفتابیاند و یا حتی پس زمینه آسمان و نحوه تابش نور در تعیین رنگها متفاوت است. زیرا نور و رنگ با یکدیگر در ارتباط بوده و نور گاهی اوقات باعث به وجود آمدن رنگ میشود.
*آیا رنگ میتواند به همان میزان که موجب افزایش روحیه و نشاط شهروندان میشود، آسیب زننده نیز باشد؟
قطعا اینگونه خواهد بود. اگر از رنگ به درستی استفاده نشود ممکن است منجر به بروز مشکلات روانی شود. بزرگترین خطری که وجود دارد این است که تصور رنگآمیزی در شهر در ذهن برخی مدیران و کارشناسان، رسیدن به شهری رنگی مانند مهدکودک باشد. در حالی که هدف این نیست. رنگ مانند هر عنصر طراحانه دیگر باید با دقت، مطالعه و حساسیت استفاده شود و راهنماهای طراحی شهری برای این امر باید تهیه شوند. زیرا در صورت عدم استفاده درست از رنگ، ممکن است خود آن باعث افزایش اغتشاشات بصری شود. همچنین رنگ با روانشناسی ارتباط بسیاری دارد و میتواند تاثیرات روانشناختی بگذارند که در بلند مدت نتیجه آن آشکار شود. پس باید به عنوان یک طراح، مدیر و کارشناس به دنبال ایجاد تعادل و زیبایی باشیم.
*آیا در ایران و کشورهای دیگر نمونههای موفق و تأثیرگذاری در این زمینه داریم؟
شهرهای گذشته ما تا وقتی که هنوز مداخلات جدید ساخت و ساز آنقدر پررنگ نشده بود، پالتهای رنگی مشخصی داشتند که کاملا هویت شهر را تعریف میکردند و متناسب با اقلیم و روحیه مردم بودند. اگر بخواهیم مثالی بزنیم که این موضوع را روشن کند میتوانیم به روستای ابیانه با رنگ سرخ خاص خود و یا شهر یزد و کلا شهرهای کویری با رنگ نخودی اشاره کنیم که شهرت جهانی دارند و شاید مهمترین کار ممنوعیت هر گونه ساخت و ساز بر خلاف سنت های رنگی هر شهر است. این رنگها در حقیقت پالت رنگی آن شهرها هستند. از طرفی استفاده از مصالح بومی و متناسب با اقلیم هر منطقه یکی از مهمترین شاخصهای تعیین پالت هر شهر است. میتوان گفت ما در زمینه رنگ در شهرهایمان از الگوهای موفق به سوی عدم موفقیت حرکت کردهایم. در مورد نمونههای جهانی آن هم اگر بخواهیم مثالی بزنیم میتوانیم به شهرهای زیادی در سراسر جهان اشاره کنیم که تجارب خوبی در این زمینه دارند.
*به نظر شما آیا میتوان این عدم موفقیت را معطوف به این دانست که با افزایش جمعیت نیاز به مسکن بالا رفته و در نهایت منجر به این شده که سازندگان بیشتر از کیفیت ساختمان به کمیت آن توجه کنند و اولویت آنها هم بیشتر توجه به مسائل کمی باشد؟
این موضوع درست نیست و افزایش نیاز به مسکن هم تنها مختص به کشور ما نیست. در بسیاری از شهرها ساختمانهای مدرن ترکیبی از معماری کهنه و نو هستند. یعنی تلاش کردند که روند قدیمی خود را حفظ کنند. به طور مثال در شهرکلن آلمان از قدیم در نمای ساختمانها از آجرهای قرمز رنگ استفاده می شد و این روند هنوز هم به شکل دیگر حفظ می شود. یعنی در نماهای جدید ساختمانهای مدرن که عمدتا سیمانی هم هستند دقیقا همان رنگ آجر قرمز استفاده می شود. حتی در شهرهای جدیدتر مانند شهر ملبورن نیز سنت رنگی در بناهای جدید هم با حفظ روند گذشته ادامه یافته است.
مثلا اگر در سنت شهری استفاده از یک مصالح خاص مرسوم بوده، وقتی که از مصالح نوین هم استفاده میکنند، همان سنت رنگی را به نوعی ادامه می دهند. اینگونه نیست که مانند کشور ما هرکس بر اساس سلیقه فردی خود عمل کند. مگر در ساختمانهایی با کاربریهای خاص.
از طرفی میتوان پاسخ دیگری هم به این سوال داد. در دوران گذشته شهرها به صورت ارگانیک و تدریجی با سرعت کندی رشد میکردند. ولی از یک دورهای به بعد که رشد جمعیت زیاد شد و هجوم مردم به شهرها افزایش یافت، نیاز به تخصصی بود که منظر شهری را ساماندهی کند. آنجا بود که دانش طراحی شهری به عنوان دانشی برای ساماندهی شهرها گسترش یافت.
موضوع رنگآمیزی در شهر موضوع جدیدی نیست؛ به طوری که اولین طرح رنگی در دنیا در شهر تورین ایتالیا و در سال 1800میلادی بود.یعنی آنها حدود 200 سال قبل برای رنگ آمیزی در شهر برنامه ریخته بودند، رنگهایی را نیز مشخص کرده بودند تا هرکسی قصد ساختوساز داشت از طیف رنگی مشخص استفاده کند. نتیجهاش این شد که وقتی به آن شهر پا می گذارید از هماهنگی میان بناهای کهنه و نو آن لذت میبرید.
*چه راهکارهایی برای ساماندهی رنگ آمیزی در شهر به مدیران شهری پیشنهاد می کنید؟
اولین توصیهام به مدیران شهری این است که شتاب زده، احساسی و سلیقهای رفتار نکنند، زیرا حتما با شکست مواجه می شوند. اکنون به دلیل دستور شهردار تهران همه به دنبال رنگ آمیزیهای عجیب هستند و رقابتی ناسالم ایجاد شده است و همه یک شبه متخصص رنگ شدهاند و حتما به زودی نتایج منفی این اقدامات غیر علمی را خواهیم دید. از طرفی رنگها، نمادها و سمبل هایی هستند که بر روی فرهنگ جامعه و مسایل اجتماعی و روح و روان افراد تاثیر میگذارند. بنابراین باید با دقت زیادی در این زمینه عمل کرد.
اما اگر بخواهم پیشنهاد دیگری به آنها بدهم. این پیشنهاد در سه دسته کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت جای میگیرد. در پیشنهاد کوتاه مدت میتوان گفت تقلید کورکورانه نکنند. اگر در شهری کار مشابه انجام شده، با سرعت و بدون مطالعه آن را بر روی شهر یا منطقه خود پیاده نکنند. بایستی سرزندگی در عین وحدت ایجاد شود. همچنین اگر میخواهند در کوتاه مدت تنوع رنگی ایجاد کنند در نقاط خاص این تغییرات انجام شود و عناصرطبیعی مانند درختان و گلها و گیاهان نیز در این رنگآمیزیها فراموش نشوند.
در میان مدت نیز اما می توان کارهای بیشتری انجام داد. یعنی کمیتههای نما و بخشهایی که می توانند در این زمینه تصمیمگیری کنند، تصمیمهای اصولی و کلی گرفته و اجازه ندهند اغتشاشات رنگی بیش از این شود. برای دراز مدت نیز بایستی تهیه «طرح جامع رنگی تهران و شهرهای دیگر» در دستور کار قرار گیرد و پالت رنگی تهیه شود. که براساس پالت رنگی ، چشمانداز، هویت شهر و منطقه یا محله به صورت ریزتر تهیه شود و از آن به بعد مانند پیوست طراحی شهری در کنار همه طرحها قرار گیرد و هر اقدامی که قرار است در زمینه ساخت و ساز انجام شود بایستی بر این اساس صورت گیرد تا در دراز مدت هویت رنگی داشته باشیم.
کلام آخر...
وقتی از رنگ صحبت می کنیم تنها منظور استفاده از رنگهای تند نیست. رنگ مانند داروست اگر بیش از حد مصرف شود کُشنده است. همانطور که رنگ آمیزی در هنر و نقاشی نیازمند رعایت تناسبات است در شهرها نیز نیازمند رعایت این تناسبات هستیم تا در شهرها به تعادل درعین سرزندگی برسیم.
انتهای پیام
خبرنگار: سپیده رشیدپورایی/دبیر خبر: منیره کربلایی
ثبت نظر