دورانی که امام کاظم(ع) در آن زندگی می کرد، مصادف با نخستین مرحله استبداد و ستمگری حکّام عباسی بود. این اعمال فشار از زمان امام صادق(ع) آغاز شد و تا زمان امام رضا(ع) که دوره خلافت مأمون بود با شدت هر چه تمامتر ادامه یافت؛ مردم در زمان مأمون اندکی احساس امنیت سیاسی کردند، ولی دیری نپایید که دستگاه خلافت بدرفتاری و اعمال فشار بر مردم را دوباره از سر گرفت.
، فشار سیاسی عباسیان در دورهای آغاز شد که پیش از آن امام باقر(ع) و امام صادق (ع) با تربیت شاگردان فراوان، بنیه علمی و حدیثی شیعه را تقویت کرده بودند و جنبشی عظیم در میان شیعه پدید آورده بودند. رسالت امام موسی کاظم (ع) آن بود تا در این حرکت علمی، توازن و تعادل فکری را میان شیعیان برقرار کنند.
امام موسی کاظم(ع) در ابوا که محلی بین مکه و مدینه بود از بانوی مکرمه ای به نام حمیده به دنیا آمد. آن امام بزرگوار سال های زیادی در زندان هارون الرشید قرار گرفته بود و در نهایت هم به دستور او به شهادت رسیدند.
یکی از نکاتی که در زندگی امام موسی کاظم (ع) پدیدار است به وجود آمدن فرقه های مختلفی که بعد از شهادت امام صادق(ع) دسته ها و فرقه های مختلفی در تشیع پدید آمد و شرایط را در دوران امامت امام کاظم(ع) دشوار می کرد. از طرفی زندان های مکرری که امام کاظم(ع)داشتند باعث می شد که ارتباط ایشان با شیعیان کمتر باشد و از همین جهت مردم مقداری در تنگنای معنوی قرار می گرفتند.
آن طور که نقل شده پس از شهادت امام صادق(ع) شش فرقه به وجود آمد. دسته اول کسانی بودند که به مهدویت امام صادق(ع) قائل شدند و گفتند امام از دنیا نرفته و همان مهدی موعودی است که پیامبر (ص)نوید داده و بنابراین بر امام صادق(ع) توقف کردند و امام بعدی را نپذیرفتند.
گروه دیگری که تشکیل شد بر مهدویت اسماعیل اصرار داشتند. اسماعیل یکی از فرزندان بسیار با فضیلت و عالم امام صادق(ع) بود که هیچ ادعایی بر امامت نداشت اما پس از اینکه از دنیا رفت عده ای جمع شدند و گفتند اسماعیل از دنیا نرفته و زنده بوده و بعد از امام صادق(ع) اوست که امام ماست و مهدی موعود هم اوست. لذا فرقه اسماعیلیه را تشکیل دادند در صورتی که وقتی اسماعیل از دنیا رفت، خود امام صادق(ع) مردم را به تشییع جنازه دعوت کرد و تشییع جنازه مفصلی برگزار شد و امام چنین بار دستور داد که تابوت اسماعیل را بر زمین بگذارند و حضرت کفن را از صورت اسماعیل کنار می زد و می فرمود مردم ببینید که این اسماعیل است و از مردم اعتراف می گرفت. بارها این کار را انجام داد که مردم بدانند که اسماعیل از دنیا رفته و زنده نیست.
فرقه دیگری که در زمان امام کاظم(ع) به وجود امد عده ای بودند که به مرگ اسماعیل اعتراف کردند اما پسر او یعنی محمد را به عنوان مهدی موعود نام نهادند.
فرقه دیگر گروهی بودند که عبدالله ابن جعفر که یکی از فرزندان امام صادق بود و به عبدالله افطح معروف بود، جانشین امام صادق (ع)میدانستند. لذا آنها فرقه فتحیه را تشکیل دادند و به این عنوان هم مشهور شدند.
فرقه دیگر معتقد بودند محمد ابن جعفر که از فرزندان دیگر امام صادق بود و بسیار زیبا رو و با فضیلت و دانشمند بود و به محمد دیباج معروف بود، او را پیشوای خود قرار دادند و فرقه دیگری را علم کردند. گروه آخر که اکثریت هم بودند، کسانی بودند که به امامت امام موسی ابن جعفر قائل شدند و به هیچ فرقه دیگری گرایش پیدا نکردند.
بنابراین خود این مسئله که در دوران امام کاظم(ع) شش فرقه در بین شیعیان تشکیل شده بود نشان می دهد که آن عصر، بسیار حساس بوده است، ضمن اینکه از آن طرف دشمنان امام از جمله مهدی و یا هادی عباسی و خصوصا هارون الرشید بر علیه امام دندان تیز کرده بودند و امام را دشمن درجه یک خود می دانستند و بارها آن حضرت را به زندان انداختند.
یکی از دلایلی که باعث می شد هارون نسبت به شیعیان امام کاظم (ع) واکنش نشان دهد، موقعیت اجتماعی و نفوذ معنوی موسی ابن جعفر (ع) بود.
طبیعی است که امام با اخلاق و رفتار و علم خود، هر چه مردم بیشتر با امام مانوس می شدند و از فضایل امام(ع) بیشتر برخوردار می شدند و برای آنها این سوال ایجاد می شد که تا وقتی چنین امامی که نظیر ندارد در بین ماست، چرا باید کنار باشد و هارون مسند خلافت را عهده دار باشد. لذا وجود امام از این جهت برای هارون خطر ایجاد می کرد.
تاریخ ولادت امام موسی کاظم(ع)
در منابع دست اول تاریخی، راجع به تاریخ ولادت امام کاظم(ع)، تصریحی نسبت به روز و ماه ولادت یافت نمیشود و تنها سال ولادت ذکر شده که سال ۱۲۸ هجری است و به نقلی ۱۲۹ هجری.
تا پیش از قرن پنجم و ششم هجری، همان طور که علامه شوشتری -صاحب قاموس الرجال- گفته است: «لَمْ یُعیّن أحدٌ شَهرَه»، هیچ یک از مورخان ماهِ ولادت امام کاظم(ع) را تعیین نکرده، پس چه رسد به روز ولادت!
قول هفتم صفر به عنوان ولادت امام کاظم(ع) برمیگردد به دو تن از علمای قرن پنجم و ششم؛ شیخ طبرسی در دو کتاب «إعلام الوری» و «تاج الموالید»، و ابن شهر آشوب مازندرانی در کتاب «مناقب آل أبی طالب».البته منابع قرن پنجم و ششم، منابع میانی شمرده میشود، نه دست اول.
در منابع کهن و دست اول هیچ روایتی نیست که مؤید این قولِ هفتم صفر باشد. یعنی مثلاً شیخ کلینی در «کافی» یا شیخ مفید در «إرشاد»، هیچ روز یا حتی ماهی را برای میلاد امام کاظم(علیه السلام) معیّن نکردهاند.
آنچه در این منابع آمده تنها سال ولادت امام کاظم(علیه السلام) است. از مرحوم کلینی در کافی اینطور آمده: «سال ۱۲۸، و به نقلی ۱۲۹». و مرحوم مفید در ارشاد میگوید: «سال ۱۲۸».
استخراج روز و ماه ولادت امام کاظم(ع)
اما احمد البرقی، از علمای بنام شیعه در قرن سوم هجری و از یاران امام جواد و امام هادی(علیهما السلام)، در کتابش «المحاسن»، خبری از أبی بصیر نقل کرده که میگوید:
«در سالی که همراه امام صادق(علیه السلام) به حج مشرف شدیم، وقتی از حج برگشتیم و به شهرک أبْوَاء (بین مکه و مدینه) رسیدیم، مادر امام کاظم(علیه السلام) درد زایمانشان گرفت و حضرت، آنجا به دنیا آمد.»
از این خبر -که اتفاقاً در کهن ترین و دست اول ترین منابع آمده- به راحتی میتوان ماه ولادت و نیز روز تقریبی آن را استخراج کرد؛
با این توضیح که با معلوم بودن زمان و محل ولادت امام موسی کاظم(علیه السلام) که بعد از پایان مناسک حج و در راه بازگشت به مدینه بوده، پس بسیار بعید است که این ولادت در ماه صفر بوده باشد.
بلکه در یک برگشت طبیعی از مکه به مدینه، باید گفت تاریخ ولادت ایشان در نیمۀ دوم ماه ذی الحجۀ سال ۱۲۸ هجری بوده است.
انتهای پیام
ثبت نظر