پل شریدر با انتقاد از دولت ترامپ اقدامات رئیس جمهور امریکا را مایه خجالت دانست و هدف از اقدامات ترامپ علیه ایران را دستیابی به منابع طبیعی عنوان کرد.
به گزارش خبرنگار گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا، نشست پرسش و پاسخ اهالی رسانه با پل ژوزف شریدر کارگردان و فیلمنامهنویس امریکایی که مهمان سی و هفتمین جشنواره جهانی فیلم فجر است صبح امروز چهارشنبه 4 اردیبهشت 98 در مجموعه سینمایی چارسو برگزار شد.
امیر اسفندیاری با خوشامدگویی به اهالی رسانه بیان کرد: خوشحالم که در خدمت یکی از مهم ترین شخصیت های سینمایی جهان هستیم. پل شریدر با نقد کار خود را شروع کرد و در ادامه فیلمنامههای خوبی نوشت که جایگاهش را در جهان تثبیت کرد. چهار فیلمنامه «راننده تاکسی»، «گاو خشمگین»،«آخرین وسوسه مسیح» و «احیای مردگان» از آثار بسیار مطرح او است. او در عین حال کارگردانی را آغاز کرد و با «میشیما: یک زندگی در چهار فصل» ادامه داد.
اسفندیاری تاکید کرد: همچنین «آرامش بیگانگان» را ساخت که فیلمنامه این اثر را هارولد پینتر نوشته است. وی از نظر سبک فیلم نوآر و استعلایی در سینما نیز بسیار شناخته شده و کتاب های متعددی نوشته است.
مدیر امور بین الملل جشنواره جهانی فیلم فجر افزود: مسترکلاس آقای شریدر در «دارالفنون» مورد استقبال زیادی قرار گرفت و دانشجویان خواستار تکرار آن بودند.
این نشست در همان ابتدا با پرسش خبرنگاران آغاز شد و شریدر در پاسخ به این پرسش که به نظر شما جشنواره جهانی فیلم فجر تا چه اندازه استاندارد است و در مقایسه با جشنواره های معتبر جهان چه جایگاهی دارد، گفت: چند جشنوارهای مثل جشنواره فیلم تورنتو و نیویورک هستند که میتوانم با این جشنواره مقایسه کنم. آنقدر تعداد جشنوارههای سینمایی در جهان زیاد است که از تعداد روزهای سال بیشتر هستند. چند جشنواره در شرق اروپا و ترکیه دیده بودم که میتوانم با این جشنواره مقایسه کنم ولی انرژی برگزارکنندگان و جمعیت حاضر مرا به وجد آورد. انتظار داشتم با جشنواره کوچکتری مواجه بشوم ولی این جشنواره بسیار پرشور است.
برای ما سینمای ایران با عباس کیارستمی شروع شد
فیملنامهنویس «راننده تاکسی» در پاسخ به اینکه چقدر با فیلمهای ایرانی آشنایی دارد، گفت: در پاسخ به شما بگویم در مورد جایگاه سینمای ایران تردیدی نیست. در طول ده، پانزده سال گذشته سه نهضت سینمایی شکل گرفت که هر سه سرشار از زندگی هستند؛ نهضت سینمایی ایران، رومانی و آرژانتین.
وی افزود: امروزه در هر فستیوال معتبری انتظار میرود که حداقل یک فیلم ایرانی وجود داشته باشد. برای بیشتر ما در غرب سینمای ایران با عباس کیارستمی شروع شد و بعد به اصغر فرهادی رسیدیم. من دوستی دارم که در مورد سینمای ایران کتاب مینویسد. در طول چندسال گذشته چند فیلم ایرانی به من توصیه کرده که من آنها را دیدهام.
«آخرین وسوسه مسیح» درباره درگیری یک فرد با دین خود است
شریدر در پاسخ به این که چرا با وجود اینکه شما و اسکورسیزی افرادی مذهبی هستید فیلمی نظیر «آخرین وسوسه مسیح» را ساخته اید که به گونه ای ضد مذهب است، بیان کرد: رمان این فیلم نوشته یک ارتدوکس یونانی مسیحی است. من نیز پروتستان هلندی هستم. خانم ماریک نیز کاتولیک رومی هستند و با ترکیبی از این فرهنگ های مختلف دین مسیح را در فیلم به تصویر کشیده ایم.
وی افزود: باید بین انواع فیلمهای سینمای دینی تفکیکی قائل شویم. نوعی از آن پروپاگاندا است. نوع دوم به چالش های روان شناختی میپردازند و بقیه حس و حال دینی و مذهبی را در مخاطب برانگیخته میکنند. «آخرین وسوسه مسیح» جزو فیلم های نوع دوم و درباره درگیری یک فرد با دین خود است و سومین برداشت نوعی مدیتیشن است که برای من عزیز است.
هر آنچه در 100 سال گذشته آموختهایم دیگر در سینما به کارمان نمیآید
وی در پاسخ به این که با ورود و گسترش شبکه هایی نظیر نتفلیکس آینده سینما را چطور ارزیابی می کنید، عنوان کرد: در 100 سال گذشته هر آنچه درباره سینما آموخته ایم به کارمان در آینده سینما نخواهد آمد. همه چیز تغییر کرده و در حال تغییر است. مدت زمان یک فیلم چقدر است، کجا باید فیلم را ببینیم و اقتصاد سینما و چگونگی پخش و عرضه فیلم چطور باشد دچار تغییر و تحول شده اند و هیچ چیز مثل گذشته نیست. در حال حاضر در مقطع گذر دائمی هستیم.
شریدر ادامه داد: مثلا کارتونهای آمریکایی ولی در حال حاضر هدف بازار دیگر آمریکا نیست ما برای چینیها میسازیم. مثلا فیلم «انتقامجویان» نمایشش با 27 میلیون دلار فروش شروع شد. ایده استودیوهای هالیوودی، ایده گذشته هستند و دیگر به کار نمیآیند. نت فلیکس استودیوی بزرگی در کالفرنیا دارد. یک عامل جدید در رابطه با فناوری جدید وجود دارد، فیلمها منحصر به کلاس خاصی از فیلمسازان بودند. باشگاه اختصاصی و گرانی بود که دیگران را در آن راه نمیدادند. در حال حاضر تکنولوژی این مرزها را شکسته است، هرکسی دیگر میتواند فیلمساز باشد، همانطور که هرکسی میتواند نویسنده و شاعر باشد.
شریدر بیان کرد: خبر خوب این است که هر کسی میتواند فیلم بسازد اما هیچ کسی نمیتواند از این طریق امرار معاش کند.
جعفر پناهی و اصغر فرهادی را فیلمساز سیاسی نمیدانم
وی در پاسخ به این که شناخت وی از سینماگران ایرانی به جز چهره هایی که در سینمای بین المللی بعضاً به خاطر وجهه سیاسیشان مطرح هستند چقدر است، گفت: تا جایی که من میدانم دو نوع فیلم ایرانی داریم. نوعی که برای بازار داخلی و دیگری برای بازار خارجی ساخته میشود. مثلا فیلم هایی که درباره جنگ ایران و عراق ساخته شده به دلیل این که صادر نشده تاکنون ندیده ام. ایران هم مثل بسیاری از کشورها سینمای داخلی و بین المللی دارد و شاید به همین دلیل جشنواره اش نیز در دو بخش ملی و جهانی برگزار می شود.
نویسنده «راننده تاکسی» ادامه داد: عباس کیارستمی را هیچ وقت به عنوان شخصیت سیاسی نشناختهام و جعفر پناهی و اصغر فرهادی را نیز سیاسی نمیدانم به نظرم میتوان فیلمهای سیاسی جالبی در ایران ساخت که اجازه ساخته شدن ندارند. این نکته بسیار جالبی است چون با وجود فناوری جدید ممکن است بسیاری از فیلمها ساخته بشوند بدون اینکه ما خبر داشته باشیم و آنها از جشنوارهها سر دربیاورند.
حقیقت را وقتی میتوانید بیان کنید که از زیر بار تاریخ رها باشید
شریدر در پاسخ به این سوال که آیا علاقهمند هستید در مورد شخصیتهای سیاسی و مذهبی ایران مانند امام خمینی(ره) پژوهش داشته باشید و فیلمنامه بنویسید، گفت: این نوع سوژهها برایم جالب نیستند، چون باید به شکل رسمی به آنها بپردازیم و این اصلا ساده نیست. در مسیحیت ما نوعی از سینمای رسمی داریم که خستهکننده میشود مثل روایتهایی که در مورد حضرت مسیح به شکل رسمی ساخته شده ولی جذابیت ندارند. در مورد امام خمینی(ره) هم فکر نمیکنم بشود فیلمی به غیر از ساختار رسمی ساخت.
او ادامه داد: واقعا درباره این سوژهها فیلم ساختن بسیار سخت است زیرا بین دو نوع قضاوت شدن به معنای طرفدار بودن و مخالف بودن گیر میکنید. حقیقت را وقتی میتوانید بیان کنید که از زیر بار تاریخ رها شده باشید.
امیر اسفندیاری به مصطفی عقاد اشاره کرده که ضمن مطالعه درباره شخصیت امام خمینی (ره) علاقمند بوده درباره این شخصیت مذهبی سیاسی فیلم بسازد.
دیگر نمیشود به آمریکایی بودن افتخار کرد
شریدر در پاسخ به این پرسش درباره تحریمهای اخیر ترامپ و دولت امریکا علیه ایران و آسیبی که از این رهگذار متوجه سینماگران ایرانی و ارتباط متقابل سینمای ایران و دنیا خواهد شد گفت: امروز شرایط به نحوی شده که دیگر نمیشود به امریکایی بودن افتخار کرد. من همیشه به امریکایی بودن افتخار کردم حتی در دوره جنگ ویتنام؛ ولی امروز دیگر نمیشود به این افتخار کنم که یک امریکایی هستم. دولت امروز امریکا به دنبال تغییر حکومتهاست. او میخواهد حکومت شما را عوض کند. البته تغییر رژیم بهانه است و هدف اصلی دسترسی به منابع طبیعی شماست. شاید هم این همان معمای اگزیستانسیالیستی است که میخواهد شما جور دیگری باشید.
وی افزود: در برابر تاثیر ماشین عظیم پروپاگاندا و حکومتها تاثیر یک هنرمند خیلی کوچک است؛ ولی ما باید هرکاری که در توانمان هست انجام دهیم؛ هرچند وضعیت سخت و عذابآوری شده است.
سینمای ایران راه خود را به درون هالیوود پیدا کرده است
شریدر در پاسخ به این که در دوران گذار سینما و با وجود فعالیت شرکتهای نتفیلیکس و آمازون آیا نهضت های سینمایی ایران، آرژانتین و رمانی همچنان فرصت ساخت فیلم های خوب و عرضه و اکران را دارند، بیان کرد: در محله سکونت من در نیویورک که منطقه یهودی نشین است فستیوال سه هفته ای نمایش فیلمهای یهودی را داریم اما یک هفته سینمای ایران را به نمایش گذاشت و بنابراین سینمای ایران راه خود را به درون هالیوود پیدا کرده است.
این فیلمساز در پاسخ به این که در نتیجه سفر به ایران در ادامه آیا فرصتی برای هم اندیشی و همکاری با فیلمسازان ایرانی و آمریکایی فراهم می کند، بیان کرد: در جهان سیاست آمریکا جریانی همواره وجود داشته که به دنبال تغییر رژیم در ایران بوده اما همیشه کنترل شده بود. متاسفانه در چنین شرایطی هستیم بنابراین امکان طرح فرصت همکاری با آنسوی اقیانوس فراهم نیست.
شریدر در پاسخ این که آیا مسیر منتقد بودن به سمت فیلمسازی مسیری یک طرفه است، گفت: من از نقد فیلم به سمت کار مستند و بعد داستانی آمدم به این دلیل که یکسری دغدغه شخصی داشتم که جز با کار داستانی نمیتوانستم به آنها بپردازم ولی وقتی از این پل عبور میکنید و از یک منتقد به یک فیلمساز تبدیل میشوید دیگر نمیتوانید برگردید.
این فیلمنامه نویس آمریکایی ادامه داد: میدانید فیلمسازان به لطف کسانی که قبول میکنند با آنها کار کنند رشد میکنند و اصلا نمیدانید که چه زمانی لازم است با فلان بازیگر همکاری کنید، بنابراین چطور میتوانید کار او را نقد کنید؟ من همچنان به نوشتن ادامه میدهم اما نه به شکل نقد بلکه جسته گریخته خواهم نوشت زیرا ممکن است هر آنچه درباره کسی بنویسید بعدا گریبانگیرتان شود.
شریدر در جواب به سوالی درباره مساله سانسور و این که چطور رابرت دنیرو درباره رییس جمهوری آمریکا به راحتی صحبت می کند اما حرف زدن درباره سینمای ایران ممکن است یک سینماگر را با سختی مواجه کند، عنوان کرد: منظورم در سطح دولت با دولت بود که نمی توان مساله همکاری با سینمای ایران را مطرح کرد.
وی ادامه داد: بین هنرمندان مشکلی برای همکاری نیست اما مقوله سانسور مساله حساسی است و انواع مختلفی دارد. شما بدترین نوع آن را که نوع رسمی است تجربه می کنید اما سانسور دیگری مربوط به بازار است یا دیگری خودسانسوری است مثلا فیلمی را نمی سازید زیرا ممکن است همسرتان از دیدنش روی پرده ناراحت شود. آنچه دردسرساز است این است افرادی در یک اتاق تصمیماتی میگیرند که نمی دانید برای چه است! البته سانسور در دنیا رو به افزایش است.
شریدر خاطر نشان کرد: نیروهایی در کشورهای مختلف سعی در محدود کردن آزادی بیان دارند و منحصر به خاورمیانه نیست و وقتی کلیسا و حکومت ترکیب می شوند معمولا چنین مشکلی ایجاد می شود.
احترامی برای اسکار و جایزه اسکار قائل نیستم
شریدر در پاسخ به اینکه آیا شما فکر میکنید در سالهای اخیر آکادمی اسکار بیشتر به فیلمهای مستقل توجه میکند، گفت: من احترام زیادی برای اسکار و جایزه اسکار قائل نیستم و به نظرم رقابت شایستهسالاری نیست. درست است که امسال من نامزد بودم ولی واقعا نمیدانم اگر جایزه میبردم از دست کسانی که قبولشان ندارم و جایزهای که برایش ارزشی قائلی نیستم چه احساسی داشتم. اسکار نوعی از اولویتبندی کاذب است و در این سالها کمتر شاهد انتخاب درست بودیم و در اکثر مواقع مردم انتخابهای اسکار را فراموش میکنند.
بدون بودجه تبلیغاتی نمیتوانید دیده شوید
او ادامه داد: در مورد سینمای مستقل در بازار سینمای غرب بدین شکل است که هر سال حدود 10، 12 فیلم مستقل در سال عرضه میشوند یعنی هر ماه حدود یک فیلم ولی توجه داشته باشید این فیلمها از بین 10 هزار تا 15 هزار فیلمی است که ساخته میشوند. برای همین جشنوارههای بسیاری ساخته شدهاند تا این فیلمها کشف شوند ولی باید بدانید که اگر انتظار دارید بدون اینکه بودجه تبلیغاتی در نظر گرفته باشید فیلم موفقی بسازید، احتمال آن بسیار کم است.
وی خاطر نشان کرد: نمی توانم بگویم شاهد تغییر نگاه در اسکار هستیم. جمعیت رای دهندگان در حال تغییر است مثلا امسال فیلمی آلمانی کاندید دریافت جایزه فیلمبرداری شد اما جایی که 15 هزار جمعیت رای دهنده داشته باشد همیشه نازل ترین ها انتخاب می شوند.
او در پاسخ به اینکه آیا به نظر شما یک فیلم جنگی خوب و منطبق بر واقعیت باید چه ویژگی هایی داشته باشد تا در مجامع بینالمللی دیده شود، تصریح کرد: من مطلبی که در مورد فیلمهای جنگی گفتم مبتنی بر حرفهایی است که شنیدم که انواع و اقسام از فیلمهای جنگی در ایران وجود دارد ولی در مورد فیلم جنگی بحث بسیار خوبی وجود دارد. ما به هیچ عنوان فیلم ضدجنگ به معنای واقعی نداریم چون شما هر فیلمی جنگی که بسازید به محض اینکه تصویری از آن بگذارید در واقع جنگ را باشکوه نشان دادهاید. مانند فیلم نجات سرباز رایان که بسیار فیلم خوبی است ولی فیلم جنگی است. ولی من نمیدانم که چقدر ما میتوانیم با دیدن فیلمهای جنگی از آن تاثیر بگیریم.
اسفندیاری درباره فیلم های جنگی در سینمای ایران توضیح داد: بسیاری از فیلم های جنگی ما متفاوت از فیلم های دیگر دنیاست.نظیر «دیده بان» که در بخش «فیلم های مرمتشده» جشنواره نمایش داده می شود. همچنین فیلم «لیلی با من است» نیز در دنیا دیده شد.
وی ادامه داد: همچنین درباره جشنواره های جهانی فیلم فجر باید بگویم که هیچ یک از فیلمسازان ایرانی و خارجی نمی توانند درباره سازوکار جشنوارهها صحبت کنند زیرا آنها مهمان جشنواره هستند و باید از مسئولان جشنوارهها چنین سوالی را بپرسید.
شریدر درباره هشتگ MeToo که جریان سینمای هالیوود را هم تحتتاثیر قرار داده است، گفت: سوال بسیار بزرگی به عنوان سوال آخر پرسیدید. باید عرض کنم که این اتفاقی که افتاده و موجی که ایجاد شده مانند پاندولی است که فعلا دارد میرود و بازمیگردد. فعلا باید صبور باشیم و بعد قضاوت کنیم ولی مساله سوءاستفاده از بانوان چیزی است که از ابتدای خلقت بشر وجود داشته است. این هشتگ، اتفاق خوبی است که باعث میشود تعادل موجود را بهم بزند.
او در پایان بیان کرد: قبل از اینکه به ایران بیایم در فیسبوکم یک پست گذاشتم و نوشتم که دارم به ایران میآییم. میخواستم هر روز مطلبی درباره تجربه حضورم در ایران منتشر کنم، ولی متوجه شدم نظرم هر روز در حال تغییر است بنابراین تصمیم گرفتم وقتی بازمی گردم نظراتم را درباره این سفر بنویسم.
ثبت نظر