Fa En شنبه 3 آذر 1403 ساعت 22 و 16 دقیقه

دیگر به آمریکایی بودنم افتخار نمی‌کنم

دیگر به آمریکایی بودنم افتخار نمی‌کنم

پل ژوزف شریدر، فیلمنامه‌نویس و کارگردان مطرح سینمای آمریکا با اشاره به اینکه در جایگاه سینمای ایران تردیدی نیست، از تحریم‌های آمریکا بر ایران گفت و تاکید کرد که در این روزها دیگر نمی‌تواند به آمریکایی بودنش افتخار کند.

چهارشنبه 4 اردیبهشت 1398 ساعت 15:12

، شریدر که مهمان ویژه سی و هفتمین جشنواره جهانی فیلم فجر است، چهارشنبه (چهارم اردیبهشت‌ماه) در نشستی خبری در پردیس چارسو از سینمای ایران، آینده سینمای دنیا، سانسور، تحریم‌های آمریکا و موضوعات دیگری صحبت کرد.

او ابتدا درباره جشنواره جهانی فیلم فجر گفت: در دنیا چند فستیوال هستند که بتوانم این جشنواره را با آنها مقایسه کنم مثل جشنواره تورنتو. ولی از ابعاد این جشنواره و تعداد فیلم‌های حاضر در آن شگفت‌زده شده‌م.

او درباره آشنایی‌اش با سینمای ایران هم گفت: درباره جایگاه سینمای ایران که تردیدی نیست چون جایگاه ویژه‌ای دارد. در ۱۵ سال گذشته سه نهضت ملی سینمای ایران، رومانی و آرژانتین شکل گرفته و همیشه این انتظار می‌رود که در هر جشنواره‌ای از سینمای ایران فیلمی حضور داشته باشد.

شریدر افزود: برای بیشتر ما در غرب، سینمای ایران با کیارستمی شروع شد ولی بعد به فرهادی رسیدیم و حالا هم فیلم‌های دیگری هستند. یکی از دوستان من گادفری چیشایر (منتقد آمریکایی) است که فیلم‌های ایرانی زیادی دیده و کتابی درباره سینمای ایران می‌نویسد و به من فیلم‌های ایرانی پیشنهاد می‌دهد.
 

او همچنین درباره آینده سینما با وجود شبکه‌های مختلف و کمپانی‌هایی مثل نتفلیکس بیان کرد: من فکر می‌کنم در این صد سال هرچه آموختیم خیلی به کارمان نیاید چون همه چیز تغییر کرده، مدت زمان فیلم‌ها عوض شده و اینکه کجا فیلم ببینیم و چگونگی پخش و عرضه همگی تغییر کرده است. من قبلاً فکر می‌کردم در یک مقطع گذار هستیم ولی الان فکر می‌کنم در یک مقطع گذار دائم هستیم. الان دیگر بازار هدف، آمریکایی‌ها نیستند بلکه برای چینی‌ها می‌سازیم، مثل «انتقام‌جویان» که فروشش در چین با ۲۷ میلیون دلار شروع شد.

این فیلمنامه‌نویس با اشاره به استودیوهای نتفلیکس در کشورهای مختلف گفت: الان یک عامل دیگر در ارتباط با فناوری جدید وجود دارد و در حالی‌که فیلم‌ها منحصر به کلاس خاصی از فیلم‌سازان بودند، تکنولوژی این مرزها را شکسته و هر کسی می‌تواند فیلم بسازد. پس خبر خوب برای آینده سینما این است که هر کسی می‌تواند فیلم بسازد ولی خبر بد این است که دیگر نمی‌شود امرار معاش کرد.

او در بخشی دیگر درباره اینکه به نظر می‌رسد شناختش از سیمای ایران بیشتر با فیلم‌سازانی باشد که به نوعی سیاسی شناخته شده‌اند، بیان کرد: تا جایی که من می‌دانم دو نوع سینما در ایران وجود دارد؛ یکی برای مجامع عمومی است و یکی هم داخلی و من بیشتر فیلم‌هایی را دیده‌ام که بیرون نمایش داشته‌اند، اما فیلم‌هایی را که درباره جنگ بوده چون خارج از کشور چندان نمایشی نداشته مسلماً ندیده‌ام. شما مثل فیلیپین دو سینمای داخلی و خارجی دارید و به همین دلیل دو جشنواره فجر هم دارید. با این حال من هیچ‌کدام از کارگردان‌ها مثل کیارستمی، فرهادی و پناهی را سیاسی نمی‌دانم. ولی می‌دانم فیلم‌های سیاسی جذابی می‌شود اینجا ساخت که البته امکانش را ندارید.

این کارگردان درباره اینکه آیا علاقه‌مند است درباره شخصیت‌های مهم ایران مثل امام خمینی فیلم بسازد؟ گفت: خیر، چون امکان اینکه از چنین شخصیت‌هایی صرفاً آبژکتیو فیلم بسازیم وجود ندارد و در مسیحیت هم همین‌طور است و فیلمی با نگاه غیررسمی نمی‌توان ساخت.

فیلمنامه‌نویس «راننده تاکسی» در پاسخ به سوال دیگری درباره امکان مشارکت با ایران برای تولید فیلم گفت: سیمای ایران راه خود را پیدا کرده و به هالیوود نفوذ کرده است. متأسفانه در جهان سیاسی آمریکا جریانی برای تغییر رژیم ایران بوده ولی همیشه کنترل شده است، اما الان شرایط خیلی سخت شده که بخواهیم برای همکاری و مشارکت با آن سوی اقیانوس برنامه‌ریزی کنیم.
 

شریدر درباره تحریم‌های ترامپ علیه ایران و آسیب‌های آن به هنرمندان و سینما و میزان اثرگذاری این هنر با ابراز تأسف از تحریم‌ها اظهار کرد: الان دورانی است که نمی‌شود به آمریکایی بودن افتخار کرد در حالی که من همیشه و حتی زمان جنگ ویتنام به آمریکایی بودنم افتخار می‌کردم. در حال حاضر آنچه پیش آمده به بهانه تغییر رژیم ایران و در واقع برای دستیابی به نفت و منابع طبیعی شما است و این چیزی است که در ۱۰۰ سال گذشته وجود داشته و تأثیر یک هنرمند در مقایسه با ماشین پروپاگاندا خیلی اندک است. به همین دلیل به نظرم این وضعیت بسیار عذاب‌آور است.

او درباره اینکه شروع کارش در سینما با نقدنویسی بوده ولی دیگر سراغ آن نمی‌رود، گفت: من از نقد فیلم به سمت فیلمسازی رفتم چون دغدغه‌های شخصی داشتم که جز با فیلم داستانی نمی‌شد آن را دنبال کرد. اما نکته اینجاست که وقتی به این سمت می آیی دیگر برگشتن به آن سوی پل سخت است. چون چطور می‌شود درباره یک بازیگر نقد نوشت وقتی ممکن است همین فردا بخواهی در فیلمت بازی کند؟ با این حال هنوز به نوشتن ادامه می‌دهم ولی بیشتر در قالب مقاله.

این فیلم‌نامه‌نویس آمریکایی سپس درباره موضوع کلی سانسور و نیز آنچه در کشور خودش که مدعی آزادی است وجود دارد بیان کرد: سانسور انواع مختلفی دارد، اما بدترین نوعش سانسور رسمی است. البته سانسور در دنیا رو به فزونی است و شما منحصر به فرد نیستید. مثلاً الان نیروهایی در برزیل، ایالات متحده و فرانسه هستند که تلاش می‌کنند هر مسئله‌ای مطرح نشود و هر وقت کلیسا و حکومت با هم ترکیب می‌شوند این مشکلات پیش می‌آید.

شریدر در ادامه درباره جایزه اسکار اطهار کرد: من احترام زیادی برای مراسم اسکار قائل نیستم و درست است که امسال نامزد شده بودم ولی نمی‌دانم اگر جایزه می‌گرفتم چه حسی داشتم از اینکه جایزه‌ای بگیرم که اهدکنندگانش برایم ارزشی ندارند. اسکار نوعی از اولویت‌بندی کاذب است و مردم اغلب فراموش می‌کنند چه کسی برنده می‌شود.

او همچنین درباره سینمای مستقل توضیح داد: در هر سال ۱۲ فیلم از این سبک می‌تواند نمایش داده شود که اینها از بین ۱۵ هزار اثر به چنین موقعیتی می‌رسند ولی این را که با فیلم مستقل و بدون تبلیغات گسترده موفق باشید بعید می‌دانم.

این کاگردان آمریکایی اظهار کرد: من شنیده‌ام که فیلم‌های جنگی ایران به قصد صدور ساخته نمی‌شوند و یک نکته این است که ما به هیچ عنوان فیلم ضدجنگ نداریم و به محض اینکه هر تصویری از جنگ بیاورید آن را باشکوه نشان داده‌اید. پس نمی‌توان گفت این فیلم‌ها ضدجنگ است و نمی‌دانم چطور می‌توان از فیلم‌های جنگی درباره نجنگیدن آموخت.‌

انتهای پیام

تعداد بازدید : 142

ثبت نظر

ارسال