زهیر توکلی با انتقاد از سیستم آموزشی کنکورمحور میگوید: من تا جایی میتوانم با چنین سیستمی کنار بیایم و از آنجا به بعد حرف دل خودم را درباره متون که به کنکور هیچ ربطی ندارد اما بچهها از آن متن لذت میبرند، میزنم؛ برای همین هیچوقت در مدرسههای غیرانتفاعی تهران پیشرفت شایانی نداشتهام و مشهور شدهام به اینکه میگویند «یارو معلم تست نیست».
این شاعر و معلم زبان و ادبیات فارسی اظهار کرد که اگر معلمی از کنکورمحور بودن در کلاسهایش تخطی کند، پیشرفت شغلی نمیکند.
توکلی سپس درباره نحوه ایجاد علاقهمندی به درس ادبیات در دانشآموزان گفت: عملا کاری نمیشود کرد. بچهها اهل مطالعه نیستند و با دو ساعت در هفته که زنگ ادبیات است هم نمیشود آنها را اهل مطالعه کرد. آنها باید مطالعه کنند تا به ادبیات علاقهمند شوند در حالیکه متاسفانه دانشآموز کتابخوان خیلی کم داریم.
او در ادامه افزود: ساختار آموزش و پرورش طوری است که مبتنی بر کنکور است و حجم کتاب درسی هم بالا است. مطالبی هم که باید گفته شود تا بچهها برای کنکور آماده شوند زیاد است. برای همین اصلا فرصت نمیشود تا معلم بتواند خارج از کتاب حرفی بزند. شیوه تدریس خود درسهای کتاب را هم نمیشود مبنی بر این گذاشت که معلم ذوقی درس بدهد. پس باید مبتنی بر این باشد که مثلا به دانشآموزان بگوییم اینجا آرایه لفونشر دارد و صرفا به گفتن آرایهها و قواعد کتاب که مورد نیاز کنکور است اکتفا کنیم. اینها مطالبی است که به هیچ درد دانشآموز نمیخورد و حتی دانشآموزانی که بخواهند در رشته ادبیات فارسی ادامه تحصیل بدهند، این مباحث با این روش، اصلا و ابدا به دردشان نمیخورد و فقط باعث زدگی آنها از این درس میشود.
زهیر توکلی سپس با بیان اینکه دانشآموز به جای اینکه از ادبیات لذت ببرد باید چیزهایی را بخواند که نه باعث ایجاد علاقهمندی در او میشود و نه بعدا به کارش میآید، گفت: آموزش ادبیات ما آموزش ادبیات نیست بلکه آموزش کنکور است. در کنکور هم چیزهایی که از دانشآموز میخواهند هیچ ربطی به لذت بردن از ادبیات و زیباییشناسی ادبیات ندارد. از همه بدتر چیزی است به اسم قرابت معنایی و تناسب مفهومی، که گاهی وقتها هر چهار گزینه خارج از کتاب است و دانشآموز میپرسد «من چطور میتوانم این تستها را بزنم»؛ ما هم میگوییم که هیچ چارهای ندارد جز اینکه تستهای زیادی از آن بزند. مسخرهتر از آن این است که از یک بیت گاهی میشود چند معنای مختلف برداشت کرد و این باعث میشود که در واقع حتی بیش از یک گزینه درست باشد. اینها باعث میشود که نتوان در کلاس ادبیات چیزی به نام لذت بردن از ادبیات را با آنها تمرین کرد و پرورش ذوق ادبی دانشآموز در چنین کلاسهایی میسر نمیشود.
این شاعر و منتقد ادبی در ادامه درباره کیفیت کتابهای درسی ادبیات فارسی اظهار کرد: کسی که قرار است کتاب درسی تالیف کند، هم باید دانشآموزی را که در شمال شهر تهران ساکن است و تحصیل میکند و هم دانشآموزی را که دارد در سیستان و بلوچستان درس میخواند با هم، و بعد هم سطح تمامی معلمان را درنظر بگیرد.
او با اشاره به تفاوت میان رشته ادبیات و آموزش ادبیات، گفت: ما در رشتههای دیگر رشتههای آموزش آنها را داریم، مثلا آموزش ریاضی. اینکه یک نفر علمی را بلد باشد با اینکه بتواند آن را درس بدهد فرق دارد. اما متاسفانه برای ادبیات چنین رشتهای نداریم و خلأ اصلی از همینجا شروع میشود. تا وقتی چنین رشتهای بهوجود نیاید نه من صلاحیت دارم درباره کیفیت کتابهای درسی اظهارنظر کنم و نه کس دیگری.
توکلی با بیان اینکه کتاب درسی ادبیات باید جوری تالیف شود که وقتی یک دانشآموز با حداقل میزان علاقه آن را به دست میگیرد، زمین نگذاردش، ادامه داد: کتابهایی که الان هست خیلی از متنهایشان بر این اساس نیست که ما بگوییم اگر دانشآموزان آن را بخوانند، علاقهمند میشوند تا معلم بتواند دانشآموز را در متن سیر دهد و با ابعاد زیباییشناسی آن آشنا کند.
این معلم ادبیات در اینباره همچنین گفت که از معلمان به شکل سازماندهیشده و منسجم نظر نمیگیرند و برای همین است که این کتابها جذاب نیستند و دانشآموزان را علاقهمند نمیکنند.
او در پاسخ به این پرسش که آیا هنوز هم این تفکر وجود دارد که دانشآموزان ضعیف به رشته علوم انسانی میروند یا خیر، گفت: متاسفانه هنوز هم این تفکر وجود دارد؛ اما این سالها استقبال از رشته انسانی بیشتر شده چون رشتههای دیگر اشباع شده و یکسری فرصتهای شغلی جدید هم در این رشته فراهم شده است.
زهیر توکلی در ادامه با اشاره به کمبود مدرسه علوم انسانی خوب بیان کرد: یکی از مشکلات این است که ما مدرسه خوب علوم انسانی کم داریم. همه به دکتر حداد عادل انتقاد میکنند، اما من باید این خدمت او را بگویم؛ او کسی بود که برای اولینبار در این کشور مدرسه خاص علوم انسانی تاسیس کرد و این نیاز را زودتر از بقیه احساس کرد. هرچند که بعد از آن مدارس دیگری هم تاسیس شد. البته خود دولت هم باید برای بیشتر کردن این مدارس به فکر باشد و معلمان نخبه به این مدارس بیاورد و برای این مدارس برنامه داشته باشد. در مدارس فرهنگ دولتی که سالهاست بهوجود آمدهاند، فضای نخبهپروری و فرهنگی کم است، چون مجبور هستند که درِ مدرسه را باز کنند و از هرجا دانشآموز بگیرند، چون تعداد این مدارس کم است. آموزش و پرورش هم به فکر نیست چون نمیشود از مدارس علوم انسانی پول درآورد.
این معلم سپس با بیان اینکه اگر دانشآموز بداند میتواند از ادبیات پول دربیاورد، این رشته را با علاقه میخواند، گفت: این روزها هر کس دارد با هر رشته و تخصصی ویرایش متن انجام میدهد، در حالی که همین ویرایش فنی، زبانی و ادبی را اگر اجازه میدادند تا اتحادیهای برایش بهوجود بیاید و در دانشکدههای ادبیات گرایش علمی ویرایش تاسیس شود و گفته شود کسی میتواند ویرایش کند که این رشته را گذرانده باشد و آزمون عملی بدهد، آنوقت دانشآموز میدانست اگر رشته ادبیات را بخواند، میتواند از آن پول دربیاورد. امروزه برخی دانشجویان برای تامین خرج معاششان، آنقدر نرخهای ویراستاری را میشکنند که دیگر ویراستاری نه درآمد خوبی دارد و نه جایگاه اجتماعی خوب. مگر اینکه واقعا کسی باشد که عمرش را برای آن گذاشته باشد. این مسئله درباره تصحیح متن هم صدق میکند.
او افزود: در رشتههای علوم انسانی ما ظرفیتهای خیلی خوبی برای پولسازی داریم اما اینها صاحب ندارند در حالی که در دیگر رشتهها صاحب دارند.
انتهای پیام
ثبت نظر