بهادر باقری با بررسی اهمیت برگزاری کرسیهای زبان فارسی در جهان، از آسیبهایی که تعطیلی آنها به فرهنگ و هویت ایرانیان میزند میگوید.
این روزها زمزمه نگرانکننده تعطیلی کرسیهای زبان و ادبیات فارسی در کشورهای خارجی به گوش میرسد. بهادر باقری با انتشار فیلمی از دانشجویان فارسیآموز گرجستانی که اشتیاق دانشجویان خارجی به فراگیری زبان فارسی زیر نظر استادان اعزامی را نشان میدهد، درباره این موضوع هشدار میدهد.
دکتر بهادر باقری، معاون گسترش زبان فارسی و ایرانشناسی در دانشگاههای خارج از کشور مرکز همکاریهای علمی بینالمللی وزارت علوم درباره پیشینه کرسیهای زبان و فارسی و ضربههای جبرانناپذیری که تعطیل شدن آنها میزند، میگوید: خوشبختانه در کشورهای مختلف جهان، حدود ۲۰۰ کرسی زبان فارسی یا ایرانشناسی موجود است که خیلی از آنها مستقل هستند و سالهاست که با حضور استادان بومی و یا استادان ایرانی مقیم آن کشورها، زبان فارسی و فرهنگ ایرانی را گسترش میدهند. از این تعداد، پیش از این، بیش از ۶۰ کرسی با وزارت علوم ارتباط داشتند و برایشان استاد اعزام میشد و رونق و نشاطی ستودنی داشت. متأسفانه در اوضاع اقتصادی و ارزی فعلی و مشکلات تخصیص نیافتن بودجه و ارز لازم، تعداد این کرسیها به ۱۶ رسیده و اداره همین تعداد اندک نیز با مشکل مواجه شده است. سازمان برنامه و بودجه از مهرماه سال قبل تا کنون، بودجهای برای این کار اختصاص نداده و حال و بال این گستره بحرانی است.
او با تأکید بر اینکه کرسیهای زبان فارسی ارزش هویتی در عرصه بینالمللی برای ما دارند، میگوید: بیش از ۲۶۰ استادی که در ۴۰ سال گذشته برای تأسیس یا برپایی کرسیها اعزام شدهاند، نمایندگان زبان، ادبیات، فرهنگ و تمدن ما در آن کشورها بوده و علاوه بر تدریس زبان فارسی، در محافل علمی و فرهنگی جهان، درباره تاریخ و تمدن ایران سخنرانی کردهاند؛ کتابها تألیف یا ترجمه کرده و منشأ کارهای علمی و فرهنگی چشمگیری بودهاند. با شخصیتها و مراکز فرهنگی آن کشورها ارتباط برقرار کرده و سفرنامههای فراوان و کتابهای آموزش زبان فارسی برای آن زبانآموزان کشورها نوشتهاند. خاطرات و دستاوردهای این استادان گرانقدر بسیار ارزشمند است؛ ما مشغول گردآوری آنها هستیم و قرار است منتشر شوند.
باقری میافزاید: وقتی قرار است در یک کشور، کرسی زبان فارسی برپا شود، زمینهسازی، اعتمادسازی، پیگیریها و تلاش فراوانی لازم است. سفارت ایران در آن کشورها باید با دانشگاه آن کشور جلسه برگزار کند و اهمیت زبان فارسی را توضیح دهد تا اعتماد و انگیزه ایجاد شود. تصور بفرمایید با وجود همه موانع و مقررات پیچیدهای که در سیستمهای آموزشی دانشگاههای جهان هست، با چه دردسرها و خون دل خوردنهایی، این کرسیها در مقاطع کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری در رشتههای زبان و ادبیات فارسی و ایرانشناسی یا شرقشناسی ایجاد میشود.
دانشیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه خوارزمی تهران با اشاره به اینکه تعطیل شدن این کرسیها، ضربهها و لطمههای جبرانناپذیری به روابط علمی و فرهنگی ما با سایر کشورها میزند، ادامه میدهد: بیتردید تعطیلی این کرسیها به ضرر ماست؛ نخست به این علت که کشورهای دیگر فکر میکنند ما آنقدر مشکلات مالی داریم که نمیتوانیم حتی استاد برای گسترش زبانمان اعزام کنیم و این امر پیام منفی و آزاردهندهای دارد؛ دوم اینکه جایگاه زبان فارسی تضعیف میشود؛ چون اینگونه برداشت میشود که حتی زبان فارسی برای خود ایرانیها هم مهم نیست که کرسی زبان فارسیشان را تعطیل میکنند؛ و سوم اینکه آن اعتماد ایجادشده در کشورها هم از بین میرود و سفیر یا رایزن فرهنگی ما نمیتواند به مسئولان دانشگاهی آن کشور بگوید که یک بار دیگر پای میز مذاکره بنشینیم و دوباره میخواهیم کرسی را برپا کنیم. اعتماد از بینرفته به راحتی قابل برگشت و ترمیم نیست.
بهادر باقری با اعلام خطر جایگزین شدن زبانهای دیگر به جای زبان فارسی در پی تعطیل شدن کرسیهای زبان فارسی در جهان بیان میکند: بسیاری از کشورهای جهان مثل فرانسه، چین، کره، ژاپن، ترکیه و کشورهای عربی و همچنین اسرائیل، برای گسترش زبانشان تلاش فراوانی میکنند و بودجههای هنگفتی به آن اختصاص میدهند. وقتی زبان فارسی تضعیف شود و جا خالی کند، زبانهای دیگر مثل عربی، عبری، چینی و کرهای جایگزین آن میشوند؛ جایگزین زبانی که محمل یکی از بهترین شاهکارهای ادبی جهان و اصیلترین و والاترین فرهنگهای انسانی است. در شرایطی که تبلیغات مسموم علیه ما و در جهت «ایرانهراسی» روزافزون است، یکی از روزنهها و فرصتهایی که میتواند از هویت، اصالت، ارزشهای تاریخی و اخلاقی ما دفاع شایسته و بایسته کند، همین کرسیهاست که با کملطفی سازمان برنامه و بودجه، زبان شیرین و آهنگین فارسی در این کرسیها در حال خاموشی است. علیرغم تأکیدی که مسئولان بلندپایه کشور بر جایگاه رفیع زبان فارسی دارند، متأسفانه شاهد افول و تعطیلی این کرسیها هستیم و «گر سنگ از این حدیث بنالد، عجب مدار!»؛ درحالیکه هزینه برای انجام این کارِ کارستان و پرافتخار، نسبت به هزینههایی که در جاها و امور دیگر میشود، بسیار ناچیز است. «دیگران در هوای صحبت یار/ زر فشانند و ما سرافشانیم».
او در پاسخ به سؤالی درباره نتیجه پیگیریهایی که برای جلوگیری از تعطیلی این کرسیها با مسئولان انجام شده است، اظهار میکند: پیگیریهای فراوانی داشتهایم. به دلیل اهمیت و حساسیت موضوع، جلسه مهمی در دفتر معاون اول محترم رئیسجمهور، آقای دکتر جهانگیری با حضور چند تن از اعضای هیأت دولت تشکیل شده و ایشان دستور مستقیم و اکید برای پرداخت این بودجه دادهاند؛ بارها با معاونان و مشاوران آقای دکتر نوبخت جلساتی داشتهایم؛ به جاهای دیگر هم مراجعه کردهایم؛ اما متأسفانه هیچ پاسخ مثبتی نشنیدهایم و بهشدت نگران هستیم و داریم زمان را بهسرعت از دست میدهیم. به قول یکی از دوستان اهل دل و فضیلت، هریک از کرسیها که تعطیل میشود، انگار کاخ عالیقاپو یا چهلستون فرومیریزد، یا یکی از ستونهای تختجمشید فرومیافتد. وقتی میبینیم کاشی یک مسجد دیرین یا بنای تاریخی و میراث فرهنگی از بین میرود، یا خدشه میبیند، دلمان به درد میآید و اعتراض میکنیم و حق هم داریم؛ چطور برای تعطیلی کرسیهای زبان فارسی در جای جای جهان، کسی با ما همداستان و همدرد نمیشود و همراهی نمیکند و عمق فاجعه را نمیبیند و درنمییابد!؟ علاج واقعه قبل از وقوع باید کرد. فردا و فرداها دیر است و پشیمانی سودی ندارد. این کرسیها باعث میشوند دانشجویان خارجی با فرهنگ، تمدن، عرفان، خلق و خوی ما، و با بزرگان ادب و فرهنگمان سعدی، مولانا، عطار، خیام، حافظ و دیگر مفاخر بیبدیل سرزمین مهرآیین ما آشنا شوند. بارها دیدهایم که دانشجویی که فقط ترجمه یک بیت از مولانا را خوانده، شیفته او و زبان فارسی شده، به یکی از دانشگاههای ما آمده تا ادبیات عرفانی بخواند و همین دانشجو برای نمونه، در یکی از دانشگاههای آمریکا مشغول تحصیل در دوره دکتری است و یکی از آثار عطار را به شعر انگلیسی ترجمه و منتشر کرده است. چرا ما زمانی ادیبان و شرقشناسانی مثل ادوارد براون، هانری ماسه، هانری کُربَن، آن ماری شیمل، نولدکه و ... داشتیم؛ اما اکنون نداریم. آن سالها که ارتباطات ایران و جهان بسیار کمتر و محدودتر از حالا بود؛ اما آنها نمایندگان و مشتاقان و معرفان فرهنگ ما در دنیا بودند. الآن هم فراوانند جوانانی که اگر آنها را تربیت و حمایت کنیم، زمینه رشد و شکوفایی برایشان فراهم و بورسیهشان کنیم، فوقالعاده علاقهمند و بااستعداد و گاه به تمام معنا نابغهاند. یکی از دانشجویان من در کلمبیا، فقط و فقط، فیلم بسیار کوتاه مستند «خانه سیاه است» را دیده و جملات کوتاه و نوع بیان فروغ فرخزاد، او را شیفته و مشتاق آموختن زبان فارسی کرده بود. آیا انصاف است که این مشتاقان را به امان خدا رها کنیم و زبان فارسی در جهان را به بوته فراموشی بسپاریم؟
باقری میافزاید: هر هفته نامههای زیادی از وزارت امور خارجه به دستمان میرسد که نمایندگیهای ما در کشورهای مختلف با دانشگاههای آن کشورها صحبت کردهاند و آنها مشتاقانه میخواهند کرسیهای زبان فارسی در آن کشورها راهاندازی شود. بهراستی چرا وقتی این همه اقبال، توجه و عطش برای آشنایی با زبان و فرهنگ ما در سراسر جهان هست، ما کمکاری کنیم؟! به قول خواجه رندان «صد ملک دل به نیم نظر میتوان خرید/ خوبان در این معامله تقصیر میکنند». از جهت امکانات اعزام استاد، همین حالا استادان علاقهمند و آماده اعزام فراوانند و از سراسر جهان هم، مشتاقان و تشنگان فراوانی خواهان گشایش و گسترش این کرسیها هستند. هرچند مشکلات اقتصادی در کشور وجود دارد و انکارناپذیر است، اما ارزش این کار و بار فراوان است و نباید فراموش یا نادیده گرفته شود. اینها فرصتهایی است که بهسادگی بهدست نمیآید و ما نباید این کار ارزشمند و این ارتباط دوسویه علمی و ادبی را که در طول سالها ایجاد شده و بالیده است، به این راحتی از دست بدهیم. «حسنت به اتفاق ملاحت، جهان گرفت/ آری به اتفاق، جهان میتوان گرفت».
معاون گسترش زبان فارسی و ایرانشناسی در دانشگاههای خارج از کشور میپرسد چرا در حالی که بودجههای هنگفتی، صرف کارهای دیگر در خارج از کشور میشود، بودجه کمی به برپایی کرسیهای زبان فارسی اختصاص داده نمیشود، و بیان میکند: کرسی زبان فارسی در دانشگاههای ایران ۸۰ سال سابقه دارد؛ اما مثلاً در دانشگاههای پاکستان ۱۵۵ سال و در دانمارک، ایرانشناسی ۱۰۰ سال سابقه دارد! بسیاری از کشورها قبل از ما، گروه زبان فارسی و ایرانشناسی داشتهاند. اکنون در چین ۱۲ کرسی زبان فارسی و ۱۵ کرسی ایرانشناسی دایر است و از ما استاد میخواهند. در پاکستان ۱۵۰ هزار دانشآموز در مدارس خود درس زبان فارسی دارند. همین حالا دانستن زبان فارسی در شبه قاره هند، نشاندهنده سواد علمای دینی است و مردم آنجا دانستن این زبان را فضیلت میدانند.
باقری سپس خطاب به مسئول سازمان برنامه و بودجه اظهار میکند: من میخواهم از مسئولان، بهویژه از آقای دکتر نوبخت عزیز و دیگر دوستان بپرسم که چه چیزی ارزشمندتر از این است که استادی به یک دانشگاه مطرح جهان برود و زبان فارسی و فرهنگ و تمدن ما را معرفی کند و گسترش دهد؟ برای مثال، در یک ترم من ۱۵ جلسه سخنرانی در اروگوئه در آمریکای لاتین داشتم که در هر جسله آن، از یک کشور چهار میلیون نفری و کوچک، حدود ۴۰ یا ۵۰ نفر میآمدند و با حافظ، سعدی، «هزار و یک شب»، اخوان ثالث و شعر معاصر ما آشنا میشدند. برخی دوستان معتقدند که نیازی نیست برای این کار استاد به خارج از کشور اعزام شود؛ یک مدرس هم اگر برود یا حتی یک دانشجو، میتواند زبان فارسی تدریس کند؛ اما ما میگوییم فقط آموزش زبان فارسی نیست؛ استادی که اعزام میشود، باید شخصیتی فرهنگی، جاافتاده و شناختهشده باشد، و صاحب تألیفات باشد تا بتواند با استادان آنجا ارتباط برقرار کند و همکلام شود. در دانشگاههای هند، چین، روسیه و کشورهای بزرگ، استادی نیاز است که علاوه بر دانشجویان، به استادان آنجا هم درس بدهد. ما نمیتوانیم دانشجو بفرستیم تا به استاد پیشکسوت هند یا بنگلادش درس بدهد. دانشگاه استاد میخواهد و نباید شأن کار آکادمیک را به هیچ بهایی بکاهیم و کار را به نااهلان و ناواردان بسپاریم. موضوع روزآمد کردن دانش و اطلاعات استادان بومی بسیار اهمیت دارد. درست است که وزارت علوم در این سالها، استادان جوان بسیاری را تربیت کرده و به کشورهای مختلف فرستاده است؛ اما واقعیت این است که اعزام استاد زبان و ادبیات فارسی به این کشورها، پل ارتباطی وثیق و ارزشمندی بین ما و آنهاست و هیچ چیز نمیتواند جایگزین آن شود.
این استاد پیشین اعزامی وزارت علوم سپس با خواندن بیتی از سعدی «سنگی به چند سال شود لعل پارهای/ زنهار تا به یک نفسَش نشکنی به سنگ»، بیان میکند: ما نباید این گوهرهای ارزشمند و بیتکرار را به همین سادگی و تلخی از دست بدهیم. ویران کردن کار سادهای است. من تا جایی که فرصت و سعادت داشته باشم، از این موضوع دفاع میکنم و دلسوزانه و مسئولانه عرض میکنم که این کرسیها بخشی از تاریخ و تمدن و فرهنگ ماست، ویترین زیبای میراث فرهنگی ماست و حاشا و دریغا که برچیده شود. امروزیان و آیندگان فرهمند، دردآشنا و فرهنگدوست، ما را نخواهند بخشید و به ما خرده خواهند گرفت که فرصتهایی به این درخشش و والایی داشتید، اما آن را از دست دادید. با همه این درددلها امیدوارانه میگویم «من رشته محبت خود از تو میبرم/ شاید گره خورد به تو نزدیکتر شوم». یعنی امیدوارم این انفصال تلخ که ایجاد شده است، دوباره گره بخورد و شاهد اعزام افتخارآمیز استادان، این نمایندگان دانش و ادب و فرزانگی به کرسیهای زبان فارسی در جهان باشیم. تا ریشه در آب است، امید ثمری هست.
ایسنا پیگیر گفتوگو با مسئولان مربوط در این زمینه است.
انتهای پیام
ثبت نظر