سیدرضا محمدی که در بخش بزرگسال جشنواره شعر فجر برگزیده شده است، میگوید: امروزه شاعران مثل رسولان در میان مردم مرجع و مهم هستند. برای همین با همه کمامکاناتی و مشکلات، شاعران رشد داشتهاند. اما با این حال، در ایران که مرکز زبان فارسی است، هیچکدام از این شاعران را کسی نمیشناسد.
این شاعر افغان درباره وضعیت استقبال از شعر فارسی در افغاستان، اظهار کرد: شعر در خون همه مردم منطقه ما، بهخصوص افغانستان است. در قریه به قریه و خانه به خانه افغانستان، کتابهای سعدی، حافظ و فردوسی و بیدل را میتوان پیدا کرد. اما مردم در ایران نه مثلاً قهار عاصی، که شاعر ملی ما است و نه ملکالشعرا قاری عبدالله و نه استاد واصف باختری و نه البته شاعران جوان فوقالعاده ما مثلاً شهیر داریوش را بلکه دیگر شاعران را هم نمیشناسند.
محمدی سپس با بیان اینکه جشنوارهها وقتی میتوانند سبب ارتباط بهتر شوند که شاعران از همه جهان فارسیزبان در آنها حضور داشته باشند، گفت: بهخاطر مسائل سیاسی گاهی دو کشور فارسیزبان با هم ناسازگار هستند. نباید ادبیات هم سیاسی شود. ما چه گناهی کردهایم که مثلاً یک سیاستمدار یک اشتباهی میکند و بعد رابطه دو کشور خراب میشود و کتابهای ما هم ممنوع میشود، دیدار ما از هم ممنوع میشود و در رسانههای ما، همدیگر را دیو و بلا و شیطان و سرزمین هم را جهنم و زمهریر مینامیم. این سیاستمدار فکر نمیکند که فرزندان این ملت برای سالها برای یک اشتباه او باید تنها بمانند.
او افزود: مثلاً مخالف دولت تاجیکستان را که یک شبه طالبان است، بیهیچ دلیلی دعوت میکنیم یا میکنند. برای مثال هرچه دولت تاجیکستان که همخون، همخوان و هممان ما است میگوید این کار ناروا است، ما میگوییم «نه، تو نمیفهمی». آنها هم سفارت ما و خود را میبندند. راه قطع میشود و در نتیجه ما از نیمه جانمان به خاطر تصمیم یک سیاستمدار دور و مهجور میشویم. اینها جفا در حق زبان و ملت است. بعد راه جشنوارههای مشترک بسته میشود. پارسال ما به تاجیکستان رفتیم و از همه جای جهان شاعرانی آمده بودند، جز شاعران ایرانی. چرا؟ برای یک اشتباه سیاسی. یک نفر برای تحقیر یک کشور دیگر که اصلاً دیگر نیست و خود ما است اشتباهی میکند که زبان و فرهنگ ما تحقیر میشود.
شاعر «روح اندوهگین یک شاعر» سپس درباره این مجموعه شعرش که در جشنواره شعر فجر برگزیده شد بیان کرد: این مجموعه یکی از سه مجموعه شعری است که بعد از سالها از من در ایران منتشر شد. در سالهایی که شعرهای من در جشنوارههای مختلف اروپایی و غیره ترجمه و نقد میشد، دوستان ناشر از ایران لطف میکردند که کتاب را برای چاپ به آنها بدهم و از بدعهدی زمانه نمیشد. سال گذشته شعرهای نو خود را که در کشورهای مختلف ترجمه شده، با نام «سفرنامه باد» به نشر کولهپشتی، کتاب «شهر غلغله» را به نشر نیماژ و کتاب «روح اندوهگین یک شاعر» را به نشر شهرستان ادب دادم. این کتاب، سومین مجموعه شعر اجتماعی من بود که جایزه انجمن نقد ادبی (در جایزه الوند) و جایزه شعر فجر را گرفت.
محمدی در ادامه درباره کیفیت جشنواره شعر فجر امسال نیز گفت: خیلی خوب بود. بهخصوص با سیستمی که دوستان طراحی کردهاند که در هر جشنواره شاعران برگزیده جوان از همه کشور میتوانند در آن شرکت کنند؛ این فوقالعاده است.
این شاعر افغانستانی در پایان با بیان اینکه به شعر فارسی تنها بی شناسنامه شدنش ضربه میزند، اظهار کرد: ما سنت شعری کهنسالی داشتهایم و نیاز به تقلید شعر گفتن از اروپاییها و آمریکاییها نداریم. آنها باید شعر را از ما تقلید کنند. البته این بهمعنی نو نشدن شعر نیست. شعر در عین همراهی با جهان نو میبایستی بر ریشههای خودش استوار باشد. اینگونه است که رابطه شعر با مردم و بعد درخشش در سطح جهان اتفاق میافتد.
انتهای پیام
ثبت نظر