جمعی از دانشجویان دانشگاه هنر دیدگاه خود را درباره برنامههای ماه رمضان تلویزیون مطرح کرده و برخی اینگونه عنوان میکنند که تمایل چندانی برای پیگیری این برنامهها به ویژه سریالهای تلویزیونی ندارند.
، ماه رمضان امسال نیز طبق سنوات گذشته و بر پایه یک سنت رسانهای، تلویزیون در زمینه تولید و پخش برنامههای مناسبتی تدارک دیده است؛ برنامههایی که سریالها و گفتوگوها (تاک شو) وجه غالب را به خود اختصاص میدهد.
اما در این میان، سریالهای تلویزیونی ماه رمضان که سابقهای بیش از دو دهه دارند، نسبت به سایر ساختارهای برنامهسازی از اقبال بیشتری در میان مخاطبان برخوردار بوده است. هر چند که برنامههایی همچون «ماه عسل» نیز در سالهای گذشته در جذب مخاطبان روزهدار توفیق نسبی داشتهاند. با این اوصاف مدتی است که پخش سریالهای ماه رمضان چندان نمیتواند در قیاس با سالهای گذشته موجی از رضایت نسبی را ایجاد کند که بخشی از آن به کیفیت کارها و بخش دیگر به تنوع رسانهها و بالا رفتن حق انتخاب تماشاگر برمیگردد.
این روزها سریال «از یادها رفته» از شبکه اول و «دلدار» و «برادر جان» به ترتیب از شبکههای دو و سه سیما پخش میشوند و قطعاً در میان مخاطبان تلویزیونی و جامعه هدفی که برای برنامهسازی مورد نظر صداوسیماست، طیفی را نیز دانشجو و دانشگاهیان به خود اختصاص میدهند؛ افرادی که از طبقه فرهیخته جامعه محسوب شده و نسبت به عامه مردم از بینش و دقت نظر بیشتری در تحلیل پدیدههای اجتماعی و فرهنگی برخوردارند و باز به شکلی جزئیتر دانشجویان رشتههای هنری میتوانند در اولویت برای طرح بحثی قرار گیرند که مورد نظر ماست.
به همین دلیل خبرنگار ایسنا در یک بررسی میدانی به سراغ تعدادی از دانشجویان هنری شاغل به تحصیل در دانشگاه هنر رفته است و از آنها خواسته تا به تحلیل شرایط موجود و حاکم در حوزه تولیدات فرهنگی و هنری تلویزیون در قالبهایی همچون سریال و برنامههای مناسبتی بپردازند.
فرزاد جنابزاده، دانشجوی رشته طراحی صنعتی در این زمینه میگوید: تماشای برنامههای تلویزیونی اولویت برنامه روزمره من نیست و من تلویزیون را تنها برای تماشا و پیگیری مسابقات فوتبال انتخاب میکنم؛ چرا که باقی برنامهها از سطح کیفی پایینی برخوردارند؛ در حالی که انتظار من و شاید بسیاری همچون من این است که تلویزیون سعی در تلقین یک ایدئولوژی خاص نداشته باشد و به من مخاطب حق انتخاب بدهد اما متأسفانه روند تولید و پخش در برنامههای تلویزیونی یکسویه است و جز انتشار اطلاعات و اخباری از یک منظر خاص نمیتوان از آن چیز دیگری را جستجو کرد.
وی ادامه میدهد: من نه تنها سریالهای ماه رمضان بلکه هیچ سریال دیگری را نیز از تلویزیون دنبال نمیکنم و ترجیحم این است که وقت خود را صرف کارهای مهمتری کنم. در مورد برنامهای همچون «ماه عسل» هم علیرغم همه صحبتها، عقیده من این است که جای این برنامه اصلاً خالی نیست چرا که یک نوع حس بدبختی را القا میکند که به نظر من در شرایط کنونی اصلاً مناسب نیست و به جای آن از آنجا که ما با مشکلات عدیدهای به ویژه در حوزه زیست محیطی مواجهیم لذا برنامههای خیلی بهتر و سازندهتری میتوانیم تولید و جایگزین آن کنیم که به درد جامعه بخورد.
مریم علوی، دیگر دانشجوی رشته طراحی صنعتی نیز با جنابزاده، دانشجوی همرشته خود موافق است و میگوید: سطح کیفی برنامههای تلویزیون بسیار نازل است و در شرایطی که باید رسانه ملی در آگاهیبخشی و افزایش سطح علمی جامعه پیشتاز باشد مشاهده میکنیم که نسبت به بسیاری از شبکههای اجتماعی و مطالب درج شده در فضای مجازی عقب است.
وی با اشاره به اینکه ممکن است دقایقی را با خانواده صرف تماشای سریالهای ماه رمضان کند، ادامه میدهد: این امر به معنای تأیید این سریالهای نیست چون در بسیاری از مواقع تصور میکنم که پخش این سریالها مروج نوعی بیعدالتی اجتماعی است که نمونه بارز آن «برادر جان» است که اساساً روابط منفعتطلبانه و غیرانسانی را رواج میدهد.
علوی در خاتمه میگوید: «ماه عسل» برنامه موفقی بود اما چه میشود گفت که در این اواخر به ورطه تکرار افتاد و چیز دندانگیری را نمیتوانست به بیننده ارائه کند و قطعاً با این روند دیگر نمیتوانست جوابگوی تنوعطلبی مخاطبان خود باشد.
مریم فیضی، دانشجوی طراحی پارچه و لباس شاغل در دانشگاه هنر معتقد به ساختار قدیمی و نخنمای برنامهسازی در تلویزیون است و میگوید: من اصلاً تلویزیون نگاه نمیکنم چرا که اغلب ژانرهای پرداخته شده در آن تکراری است و مثلاٌ چیز به دردبخوری برای من که در حوزه طراحی پارچه و لباس فعالیت میکنم ارائه نمیکند.
این دانشجو ادامه میدهد: با وجود آنکه اصلاً اهل سریال دیدن از تلویزیون ایران نبوده و قطعاً در جریان داستان آن نیز نیستم اما «ماه عسل» برایم بسیار جذاب بود و تأکید میکنم که باید ادامه پیدا میکرد.
آریا خجسته، دانشجوی شهرسازی دانشگاه هنر نیز از جمله اهالی فعال در عرصه هنری است که دلبسته تلویزیون و تماشای برنامههای آن نیست اما هر از چند گاهی اخبار و رویدادهای ورزشی را به واسطه آن پیگیری میکند. او میگوید خود را وابسته تلویزیون و تایمبندی آن نمیکنم؛ چرا که وقتگیر است و اختیار مرا در روند زندگی سلب میکند و نکتهای که در مورد سریالهای تلویزیونی باید به آن اشاره کنم اینکه اساساً آنچه که در این سریالها روایت میشود با وجه واقعی و حقیقی آن در جامعهای که در آن زندگی میکنیم متفاوت است؛ لذا چون ارتباطی با آنها برقرار نمیکنم لذا ترجیح میدهم وقتی هم برای دیدن آنها حتی در ماه رمضان اختصاص ندهم.
وی ادامه میدهد: در مورد برنامه «ماه عسل» که البته تنها چیزهایی از این برنامه شنیده و هرگز آن را ندیدم باید بگویم که شرح بدبختی و بیان مشکلات طیفی از مردم که به این برنامه دعوت میشوند موجب برانگخته شدن احساسات مردم شده و امید و نشاطی که لازمه جامعه امروز است را تبدیل به یأس و نومیدی میکند که البته شاید یکی از دلایل ادامه نیافتن آن هم طبق شنیدهها این باشد که جامعه در روزگار کنونی نیازمند امیدبخشی و دمیدن روحیه امید و نشاط است.
علی صالحی، دانشجوی رشته طراحی فرش دانشگاه هنر هم خود را با تلویزیون و پخش سریالهای آن بیگانه دانسته و میگوید: تنها در مقطعی بیننده فصل پنجم سریال «پایتخت» و سریال «وضعیت سفید» بودم. اصلاً چون من در خوابگاه دانشجویی ساکن هستم و آنجا تلویزیون وجود ندارد لذا ۹۰ درصد زمان من در طول روز به انجام کارهای دیگر صرف میشود و اما در مورد «ماه عسل» باید بگویم که با خانواده مقاطعی پراکنده بیننده این برنامه بودم و تصور میکنم برنامهای متفاوت از تلویزیون در حال پخش بود که برای شخص من جذابیت داشت. از حذف این برنامه و برنامه «نود» گلهمندم با این تفاوت که ما احسان علیخانی را همچنان در قالب برنامههای دیگر تلویزیونی داریم اما گویا برای همیشه عادل فردوسیپور و اجراهای او را از دست داده باشیم.
مینا مظفری، دانشجوی رشته ادبیات نمایشی دانشکده سینما و تئاتر هم با اشاره به اینکه بیننده برنامههای تلویزیونی نیست، میگوید: به ویژه سریالهای تلویزیونی در حد سلیقه عام و تأمین نظر این قشر از جامعه است و نمیتواند برای اقشار فرهیخته و مترقی جامعه جذابیت داشته باشد. ای کاش برنامهسازان به ویژه در حوزه سریالسازی از دانش و ایدههای دانشجویان مرتبط با هنرهای نمایشی که صاحب تفکر و نگاهی نو هستند نیز در این روند استفاده کنند.
وی اینگونه ادامه میدهد: در مورد «ماه عسل» باید بگویم که این برنامه نیز در همان حد تأمین سلیقه مخاطب عام پیش میرفت و به عنوان یک برنامه مترقی در جامعه جریانساز نبود.
چاوش اکبری دیگر دانشجوی شاغل در دانشگاه هنر با اشاره به اینکه فرصت چندانی برای پیگیری برنامههای تلویزیونی ندارد، میگوید: با این وجود اگر فرصتی پیش آید برنامههای شبکه چهار را میبینم. به اعتقاد من ۸۰ درصد برنامههای تلویزیون در حال ارائه یک سلسله اطلاعات و دانش و آگاهی کلی به جامعه هستند. برنامههای بی اثر و خنثی پخش شده در صداوسیما موجب شده سلیقه بصری و موسیقایی از مردم سلب شود؛ در حالی که صدا و سیما نهاد مهمی در جریان سازی فرهنگی است و باید به درستی هدایت شود.
وی در ادامه میگوید: به طور جد سریالهای ماه رمضان را نگاه نمیکنم چون اعتقادی به آنها ندارم. «ماه عسل» نیز صرفاً یک برنامه سرگرمکننده به جهت برانگیختن احساسات مردم بود و موضوعاتی که در آن مطرح میشد جنبه عمومی نداشت.
اکبری جای خالی افرادی هنرمند همچون حسین علیزاده و علیرضا قربانی را در برنامههای موسیقایی تلویزیون خالی دانسته و اضافه میکند: چنین خلأیی موجب رونق موسیقی سخیفی و طربانگیزی میشود که شاهد رشد و نضج آن در محافلی همچون مدارس هستیم که برخی آگاهانه و یا ناآگاهانه با استفاده از آن عدهای دانش آموز و محصل را وادار به تخلیه هیجانات خود میکنند.
مهراد حسنپور، دانشجوی ادبیات نمایشی دانشکده سینما و تئاتر با اشاره به اینکه تماشای سریالهای تلویزیونی به ویژه در ماه رمضان چیزی بر معلومات او نمیافزاید، میگوید: «ماه عسل» هم از همان ابتدا که طراحی شده بود در پی گریهفروشی بود. متأسفانه در برخی از آیتمهای این برنامه شاهد حضور افرادی همچون یکی از لاتهای معروف تهران بودیم که صرف حضور وی در این برنامه شأن این برنامه را به شدت تنزل داده در حالیکه نُرم برنامههای رسانه ملی باید از یک استاندارد پایه متداول در همه تلویزیونهای دنیا برخوردار باشد.
زهرا مؤمنی، دیگر دانشجوی شاغل در دانشگاه هنر نیز همچون سایر همدانشکدهایهای خود میگوید: ترجیح میدهم که اوقات فراغت خود را به شکل دیگری همچون سرگرم شدن با گوشی تلفن همراهم سپری کنم و نه با برنامههای تلویزیون؛ چرا که در همه ابعاد هم در زمینه سریالسازی و هم سایر برنامهها سطح کیفی آنها بسیار پایین است در حالی که ما دغدغههای بزرگتری از آنچه که شاهد برنامهسازی پیرامون آن در رسانه ملی هستیم، داریم که باید آنها را در اولویت قرار دهیم.
این گزارش حاکی است، هانا اصلانی (دانشجوی مجسمهسازی) و پگاه … (دانشجوی نقاشی) نیز از جمله دیگر دانشجویانی بودند که در این نظرسنجی شرکت کردند و معتقد بودند که مواجهه با برنامههای تلویزیونی در هر سطحی از آن و حتی برنامههای مناسبتی وقت تلف کردن است و چون از کیفیت نازلی برخوردار هستند لذا هرگز تلویزیون نگاه نمیکنند.
انتهای پیام
ثبت نظر