علیرضا دباغ ـ کارشناس رسانه و فرهنگ و مدرس دانشگاه ـ با نگارش یادداشتی درباره نامهی دبیر شورایعالی انقلاب فرهنگی به رییس صداوسیما، چند پرسش اساسی درخصوص این اقدام را مطرح کرده است.
دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی ـ در نامهای به رئیس سازمان صدا و سیما از تولید و پخش برنامه تلویزیونی «عصر جدید» تقدیر کرده است؛ این نامه عصر پنجشنبه و ساعاتی قبل از پخش فینال «عصر جدید»، رسانهای شد.
اما در پی انتشار نامه سعیدرضا عاملی به عبدالعلی علیعسکری، علیرضا دباغ در یادداشت خود در این زمینه که به بخش رسانه ایسنا ارسال شده، آورده است:
«شورایعالی انقلاب فرهنگی در اقدامی عجیب همزمان با پخش برنامه فینال «عصر جدید» شبکه سه سیما، در نامهای به رییس سازمان صداوسیما از تهیه و پخش این برنامه قدردانی کرد.
این اقدام را باید فصل جدیدی از حضور فعال شورایعالی انقلاب فرهنگی در حوزه رسانهای تفسیر کرد و آن را به فال نیک گرفت؛ زیرا پیش از این کمتر شاهد اظهارنظرهای اینچنینی درباره برنامههای تلویزیونی از سوی این شورا بودهایم.»
این کارشناس رسانه و مدرس دانشگاه در ادامه یادداشت خود با عنوان «حاشیهای بر نامه تقدیر دبیرشورایعالی انقلاب فرهنگی از برنامه عصرجدید» چنین نوشته است:
«شورایعالی انقلاب فرهنگی یکی از مهمترین نهادهای تصمیمساز در حوزه فرهنگ ایران در چهار دههی گذشته است که نیم بیشتری از ترکیب ۴۴ نفرهی آن را مسوولان بلندپایهی فرهنگی کشور از روسای سه قوه تا دبیر شورای نگهبان تشکیل میدهند. بالطبع حضور رییس سازمان صداوسیما و وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و رییس سازمان تبلیغات اسلامی به عنوان متولیان مستقیم فرهنگسازی در کنار وزرای آموزش و پرورش و علوم و تحقیقات و بهداشت که مسوولیت مستقیم تعلیم و تربیت کودکان، نوجوانان و نسل جوان جامعه را به عهده دارند، در این شورا وزن اجرایی این شورا را در انجام امور فرهنگی به حد کافی ارتقاء بخشیده است.
در این میان چهرههای حوزوی و دانشگاهی نیز به عنوان اعضای حقیقی این شورا سالهاست تلاشهایی برای تحول در فرهنگ جامعهی ایران پس از انقلاب اسلامی انجام دادهاند که حاصل آن را در قشر جوان جامعه و میانسالان ایران میتوان به خوبی مشاهده کرد.»
دباغ سپس با اشاره به نکات قابل ارزیابی در نامه دبیر شورای انقلاب فرهنگی در تقدیر از رسانه ملی، به پنج نکته اشاره کرده و نوشته است:
۱) حضور شورایعالی انقلاب فرهنگی که تاکنون یک جایگاه دستنیافتنی و بوروکراتیک جلوه میکرد و هیچ ارتباط نزدیکی با مردم برقرار نمیکرد، اکنون دستیافتنیتر شده است. در واقع این شورا با اقدام اخیر خود اعلام کرده است که اعضای این شورا هم مثل سایر مردم ایران برنامههای تفریحی و سرگرمی را میبینند و فقط در راهروهای دانشگاه یا حجرههای حوزههای علمیه و یا راهروهای مجلس و هیات دولت قدم نمیزنند بلکه با مردم نیز نشست و برخاست می کنند و فرهنگ را در زندگی خود لمس میکنند.
۲) شورایعالی انقلاب فرهنگی میتواند با زبان مردم سخن بگوید و از این پس صرفاً به صدور بخشنامه و مصوبات خشک اداری اکتفا نمیکند.
۳) تغییر یک مدیر سنتی که سالیان متمادی بر مسند این شورا تکیه کرده بود، چقدر میتواند در تغییر رویکرد این نهاد فرهنگی به خصوص در عرصههای مقابله با جنگ نرم مؤثر باشد.
۴) تحصیلات مرتبط مدیران با حوزه فعالیتشان می تواند بر تغییر نگرش یا لااقل تغییر رویکرد اجتماعی و روابط عمومی مؤثر باشد. برای آن دسته از عزیزانی که کمتر با این شورا آشنا هستند باید گفت دبیر سابق این شورا علاوه بر تحصیلات حوزوی، دکترای دامپزشکی داشته است و دبیر فعلی شورا نیز یک روحانی دارای دکترای جامعه شناسی ارتباطات است و همین موضوع می تواند بار معنایی بیشتری به این اقدام بدهد.
۵) این اقدام شورایعالی انقلاب فرهنگی انتظارات جامعهشناسان و صاحبنظران فرهنگی کشور را از این شورا بالاتر میبرد و هرچقدر این انتظارات بالاتر رود شأنیت شورا و اهمیت آن در چیزی که به نام انقلاب فرهنگی معرفی می شود، بیشتر نمود مییابد؛ به عنوان مثال این شورا باید در مقام مسوول در برابر کاستیهای فرهنگی جامعهی امروز ایران اسلامی پاسخگو باشد. این شورا باید به مردم گزارش بدهد که در اقدامات نهادهای فرهنگی و یا غیر فرهنگی مداخلهگر در حوزهی فرهنگ چه مشکلاتی وجود دارد که میتواند باعث ایجاد شکاف فرهنگی نسلها شود و یا برعکس باعث تقویت جریان فرهنگی انقلاب اسلامی و ایران عزیز شود.
این مدرس دانشگاه در تکمیل نوشته خود چند پرسش را مطرح کرده است:
«ـ آیا نامه دبیر شورایعالی انقلاب فرهنگی به رییس سازمان صداوسیما با مشورت اعضای این شورا صورت پذیرفته است و یا نظر شخصی دکتر سید سعیدرضا عاملی به عنوان یک جامعه شناس و متخصص حوزه ارتباطات درباره این برنامه بوده است؟
ـ شورایعالی انقلاب فرهنگی نسبت به تمام برنامههای صداوسیما اشراف کامل دارد و یا اینکه برنامه عصر جدید به دلیل ویژگیهای خاص آن مورد توجه این شورا قرار گرفته است؟
ـ نظر شورایعالی انقلاب فرهنگی درباره ایده پردازی خلاقانه در این برنامه با درنظرگرفتن برنامههای مختلف و مشابهی از این دست که سالهاست از هالیوود تا بالیوود تهیه و تولید می شود، مطرح شده است یا آنها را ندیدهاند و یا به رسمیت نمیشناسند؟
ـ آیا می توان انتظار داشت شورایعالی انقلاب فرهنگی به طور رسمی و یا نامهنگاری مشابه درباره قطع برنامههای پرطرفدار دیگری از همین شبکه ۳ مانند برنامه نود هم اظهار نظر کند یا خیر؟
ـ شورایعالی انقلاب فرهنگی میتواند برپایه تحقیقات موجود و مشاهدات میدانی برای کاهش خشونت و پرخاشگری در جامعهی ایرانی ممیزی های بیشتری در پخش تصاویر خشن در فیلمها، سریالها و البته اخبار رسانه ملی حتی در حد همین نامه داشته باشد یا خیر؟»
علیرضا دباغ در پایان این یادداشت چنین نوشته است:
«بررسی نکات گفته شده درخصوص این نامهی ۵۶۰ کلمهای نشان میدهد اقدام دبیر شورایعالی انقلاب فرهنگی اگر یک احساس زودگذر و یک ضرورت مقطعی نباشد، میتواند سرفصل جدیدی در فعالیتهای ملموس این شورا در محیط فرهنگی جامعهی ایران به شمار رود و در صورت تداوم و امکان نقد و بررسی دیدگاههای متفاوت چه بسا به نشاط آفرینی فرهنگی اجتماعی و پاسخگویی بیشتر نهادهای مسؤل در زمینه ی فرهنگی در جمهوری اسلامی ایران بیانجامد.»
انتهای پیام
ثبت نظر