عبدالصالح پاک میگوید: اکثر نسل جوان برخلاف نسل گذشته از این لالاییها بیبهرهاند. پدر و مادرها بچههایشان را با تلویزیون و بازی سرگرم میکنند و به جای اینکه لالایی بخوانند بچه را جلو تلویزیون میگذارند یا گوشی به دستش میدهند تا بچه خسته شود و به خواب برود.
این نویسنده و مترجم ادبیات کودک و نوجوان درباره ضروت حفظ لالاییها و راههای انتقال آنها به نسلهای بعدی اظهار کرد: ضرورت حفظ لالاییها امری بدیهی است زیرا یک ادبیات آرامشبخش، آموزشی و انتقالدهنده احساس پدر و مادرها به بچههاست؛ پس حفظ آن خیلی ضروری است.
او سپس بیان کرد: جمعآوری لالاییها تقریبا کار شاقی شده و روزبهروز هم شاقتر میشود، زیرا نسلهای قبلی دیگر از بین ما میروند و کسی هم که میخواهد آنها را جمعآوری کند باید روستا به روستا یا شهر به شهر بگردد. خود من افسانههای مردم ترکمن را از زبان پیرمردها و پیرزنهای ترکمن جمعآوری کردم، همچنین افسانههایی از ترکمنستان را به زبان فارسی ترجمه و آنها را مقابله کردم، که این پروسه ۲۰ سال طول کشید. میتوانم بگویم ۲۰ سال است افسانهها را جمعآوری میکنم اما باز میبینم چند افسانه را اصلا نشنیده بودم و جدید است. این موضوع درباره لالاییها هم صدق میکند.
پاک در ادامه خاطرنشان کرد: افسانهها معمولا طرفدار دارند و ناشران آنها را چاپ میکنند اما لالاییها در این زمینه دچار مشکل هستند و ناشران حاضر نیستند آنها را چاپ کنند. اگر لالاییهای ترکمنی به صورت کتاب دربیاید و در تهران منتشر شود، کسی آنها را نمیخرد و نمیخواند زیرا مخاطبانشان به لحاظ جغرافیایی محدود است؛ افسانههای ترکمن برای ترکمنصحرا و افسانههای کردها هم برای کردستان. بر این اساس لازم است وزارت ارشاد از کسانی که این لالاییها را جمع میکنند، حمایت کند. به طور مثال چندی پیش قربان بدخشان لالاییهای ترکمن را جمعآوری و به صورت کتاب منتشر کرده که لالاییهای تازهای در آن بود، اما چون شخصا آنها را چاپ کرده امکان پخش و فروش آنها را ندارد. مشکلات اینچنینی برای کسانی که در این زمینه کار میکنند وجود دارد، و کسانی را که بر روی لالاییها کار میکنند، خسته میکند.
نویسنده «دختر چوبی»، «آن سوی پرچین خیال» و «افسانههای ترکمنصحرا» درباره مضامین لالاییها و بازتولید آنها با توجه به اینکه محتوای برخی از آنها مناسب کودکان نیست، توضیح داد: لالاییها آرزوها و حسرتهای مادران است. اما ما در زبان ترکمنی قسمت دیگری هم داریم به نام «هودی»ها که تشویق، توصیف و ارزشگذاری بچهها است. لالاییها همانطور که گفتم آرزو و حسرت مادران است، این اتفاق گاه به این دلیل بوده که فاصلهها در گذشته زیاده بود و دختری که ازدواج میکرده، سال به سال پدر و مادرش را نمیدیده اما حالا این فاصلهها با آمدن وسایل نقلیه و وسایل ارتباطی کم شده و دیگر جدایی وجود ندارد.
او سپس بیان کرد: به نظرم لالاییهای قبلی باید جمعآوری و سپس توسط شاعران جدید بازتولید شود زیرا مشکلاتی که امروزه هست قبلا نبوده و مشکلاتی که قبلا بوده الان نیست. شاعران باید حمایت شوند تا برای انجام چنین کاری دلگرم شوند و بتوانند لالاییها را بازتولید و یا لالاییهای جدید خلق کنند.
پاک در ادامه خاطرنشان کرد: لالایی برای مردم است و شاعر خاصی آنها را نسروده است. هر زن و دختری که دلش میگرفت اشعاری میسرود اما الان نویسنده و شاعر باید بر روی آن کار کند و وقت بگذارد که طبیعتا نیاز به حمایت دارد و اگر حمایت نشود خیلی سخت میشود. من شاعر نیستم اما میدانم کار سختی است و اگر حمایت نشود، سختیاش دوچندان خواهد شد.
او درباره وظیفه نهادهایی مانند کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان برای حفظ لالاییها گفت: ما تجربه خوبی در کانون برای جمعآوری افسانهها با عنوان «مرز پُرگهر» داشتیم که به صورت دوزبانه چاپ شد. به نظرم کانون میتواند چنین کاری را بر روی لالاییها هم انجام بدهد. اما مشکل این است که سیاستگذاریهای فرهنگی با تغییر یک مدیر تغییر میکند. ما برای فرهنگ یک برنامه بلندمدت نداریم. یک مدیر کاری را شروع میکند که با آمدن مدیر بعدی متوقف میشود یا سیاستهای فرهنگی تغییر میکند و به سمت دیگری میرود. تا ما میخواهیم خودمان را با سیاستهای فرهنگی تطبیق دهیم و یا با آدمهای جدید ارتباط بگیریم زمان زیادی میبرد و باعث میشود کارها ناتمام بماند.
این نویسنده اظهار کرد: تاکنون دو سه مدیر اداره ارشاد در منطقه ما عوض شده که آنها را ندیدهام. انگار ما باید دنبال مدیران برویم و مدیران هیچ وقت دنبال نویسنده و شاعر نمیآیند. ما نویسندگان هم دنبال آنها نمیرویم و کار خودمان را انجام میدهیم و ناشران برحسب سلیقه خود کار ما را چاپ میکنند.
او همچنین از چاپ مجموعهای از پنج لالایی، پنج هودی و پنج شعر کودک در شهر قلم خبر داد که در ۲۵ صفحه منتشر خواهد شد.
انتهای پیام
ثبت نظر