هر سال در آستانه نمایشگاه کتاب تهران، مؤسسه خانه کتاب مبالغی را به عنوان بن کارت خرید کتاب در اختیار اهل قلم می گذارد تا به عنوان نخستین اولویت خرید کتاب، بتوانند تازه ترین آثار مکتوب را تهیه کنند.
آرش شفاعی/
هر سال در آستانه نمایشگاه کتاب تهران، مؤسسه خانه کتاب مبالغی را به عنوان بن کارت خرید کتاب در اختیار اهل قلم می گذارد تا به عنوان نخستین اولویت خرید کتاب، بتوانند تازه ترین آثار مکتوب را تهیه کنند. این گروه یعنی اهل قلم، مشتریان واقعی کتاب و احتمالاً حرفه ای ترین کتابخوان های کشورند و حمایت از آنان برای خرید کتاب یکی از کارهای خوبی بوده اســت که در همه سال های گذشته انجام شده است.
امسال گویا رسیدن کفگیر خانه کتاب به ته دیگ سبب شده است حرکتی بدیع صورت گیرد و دوستانمان در این مؤسسه، شیوه نامه ای برای تخصیص بن کارت الکترونیکی کتاب به اهالی قلم بنویسند که به عنوان یک متن طنز مکتوب قابلیت معرفی به جشــنواره های طنز دارد. در این شیوه نامه سعی شــده است «اهل قلم»ی که شایســته حمایت مالی است، تعریف شود اما بی اطلاعی از فضای فرهنگی کشور موجب شده است که این شیوه نامه در عمل غیرعملی، بی فایده و تقویت کننده جریان ضد فرهنگی کتاب ســازی از کار در آید، چرا که از نظر این مؤسســه کسانی می توانند در این فهرست گنجانده شوند که یا نویسنده مشهور باشند، یا برگزیده جایزه های کتاب باشند یا دارندگان «نشان ملی» و «نخبگان ملی» یا «مفاخر ملی» باشند و چیزهایی از این قبیل.
تعریف اهل قلم در این شــیوه نامه - احتمالاً به ناچار- عددی و کمی شده است، به گونه ای که اهل قلم یعنی نویسنده کتاب بزرگسال با حداقل پنج عنوان کتاب، مصحح و احیاکننده متون کهن با حداقل ســه عنوان کتاب، مترجم کتاب بزرگسال با حداقل هفت عنوان کتاب، نویسنده کتاب کودک بــا حداقل 10 عنوان کتاب، مترجم کتاب کــودک و نوجوان با حداقل 13 عنوان کتاب در 10 سال اخیر.
به عبارت دیگر نویسنده بزرگسال باید در این 10 ســال هر دو سال یکبار یک کتاب جدید منتشر کرده باشد یا نویسنده کتاب کودک باید هر سال دست کم یک کتاب منتشر کرده باشد که بشود به او اهل قلم گفت، وگرنه احتمالاً نویسنده گزیده کار و وسواسی که در این 10 سال زیر پنج کتاب منتشر کرده است «نمی صرفد»!
نگارنده، بسیاری از چهره های درخشان شعر و داستان نویسی امروز ایران را می شناسم که در این 10 سال تنها یکی دو کتاب منتشر کرده اند، چرا که به حرمت ادبی خود و خوانندگانشان از چاپ آثار تکراری و کتاب سازی یا انتشار آثار ضعیف تر خود ابا داشته اند و امروز از شمول این طرح با این شیوه خارج می شوند. آیا با چنین متر و معیارهایی این گرا به مؤلفان داده نمی شود که تا می توانید کتاب سازی کنیــد تا از قافله عقب نمانید؟
مثلاً مترجم هایی که با بازچاپ بی در و پیکر آثار قبلاً ترجمه شــده، این روزها از در و دیوار انتشاراتی های کم نام و نشان می بارند و همه می دانند جز رونویسی کار دیگری بلد نیستند، برنده اصلی این چرتکه انداختن های بدون کارشناســی خواهند بود. در این شیوه نامه همچنین آمده است، تصویرگران و ویراستارانی که در شکل دهی محتوا و یا مستند سازی کتاب، دست کم50 درصد و یا بیشتر از آن نقش داشته باشند به عنوان اهل قلم شناخته می شوند.
آیا به راستی ویراستاری یک کتاب تعریف جدیدی پیدا کرده است؟ ویراستاری که بیش از 50 درصد در تولید محتوای یک کتاب نقش دارد دیگر ویراستار نیست، مؤلف است. ضمن اینکه اینچنین بندهایی راه را برای معرفی «ویراستارنمایان» اعم از پسرخاله و دخترعموی صاحبان برخی نشرها به عنوان ویراستار و درج نام آن ها در کتاب باز می کند.
اما طنز اصلی ماجرا و نکته بدیع در این بند اســت که به عنوان «صلاحیت علمی و پژوهشی اهل قلم» تعریف شده است.
در این بند آمده است: «معیار صلاحیت علمی در این آیین نامه، تولید محتوای کاربردی است که براساس خلاقیت ذهن نوشــته یا برای ترجمه و یا احیا انتخاب و پژوهش شده است. باتوجه به هر موضوع، کمیسیون علمی متشکل از سه نفر از خبرگان موضوع درباره محتوای پژوهشــی و علمی کتاب داوری می کنند و نظر نهایی طی صورتجلسه ای اعلام می شود. هزینه های بررسی صلاحیت علمی ـ پژوهشی اهل قلم برای تشکیل کمیسیون داوری آثار، مبلغ 2 میلیون ریال برای هر کتاب است.
شاخص های معیار تأیید این موضوع، مدیریت علمی ـ پژوهشی خانه کتاب و نظر داوران مرتبط با موضوع اســت». یعنی اینکه ممکن است برای اینکه درخواســت بن الکترونیکی شما مورد تأیید قرار گیرد و احتمالاً 250 هزار تومان یا چیزی در همین حدود یارانه خرید کتاب دریافت کنید، مجبور شوید لباس تنتان را هم بفروشید تا ان شاءاالله دری به تخته خورد و صلاحیت علمی شما تأیید شد!
ثبت نظر