Fa En جمعه 25 آبان 1403 ساعت 5 و 25 دقیقه

تجلیل از «منیژه آرمین»

تجلیل از «منیژه آرمین»

حسین فتاحی در نشست «ترنم قلم» که با تجلیل از منیژه آرمین همراه بود گفت:‌ منیژه آرمین علاوه بر این‌که داستان‌نویسی را به خوبی بلد است، پژوهشگر بسیار خوبی نیز بوده و سعی کرده است تصویری نسبتا خوب و زنده از اواخر دوره قاجار تا اوایل دوره پهلوی ارائه بدهد.

پنجشنبه 6 دی 1397 ساعت 15:55

بر اساس خبر رسیده، نشست نقد و بررسی رمان «شانزده سال» با حضور نویسنده کتاب، منیژه آرمین و منتقدان حسین فتاحی و محمدرضا گودرزی در فرهنگسرای گلستان برگزار شد.

در ابتدای این جلسه، حسین فتاحی صحبت کرد و درباره رمان «شانزده سال» گفت: به نظرم این رمان، یک رمان تاریخی است. رمان‌های تاریخی به چند دسته تقسیم‌بندی می‌شود؛ دسته اول، آن‌هایی هستند که در مورد یک شخصیت تاریخی حرف می‌زنند و عملا همه چیز تاریخی است و هیچ تخیلی در آن راه ندارد. برای مثال، رمان «خداوند الموت» از جمله این آثار است. این رمان‌ها بسیار پژوهشی بوده و شخصیت محوری یک نفر را مورد بررسی قرار می‌دهند. علاوه بر این، همه چیز در آن‌ها واقعی و مستند است. نوع دیگری از رمان‌های تاریخی آن‌هایی هستند که فضای داستان و دوره زمانی آن‌ها یک دوره تاریخی است. بعضی از شخصیت‌های داستان نیز تاریخی هستند اما آن چیزی که نخ تسبیح داستان می‌شود، تخیل نویسنده است. رمان «شانزده سال» جزء این دسته از رمان‌های تاریخی است. شاید هم بتوان گفت که این رمان، ترکیبی از دو مدل رمان تاریخی است چرا که در ابتدای داستان، با احمد شاه شروع می‌کنیم و یک حادثه واقعی درباره او را بیان می‌کنیم اما در ادامه و در فصل‌های سه و چهار به بعد، نویسنده وارد فضای تخیلی شده و رمان آمیخته‌ای از واقعیت و تخیل می‌شود.

این نویسنده به پژوهش بسیار خوب نویسنده در نوشتن این کتاب اشاره کرد و گفت: نکته دیگری که راجع به این رمان باید بگوییم این است که در رمان‌های معمولی، صرفا تجربه نویسنده مهم است و او براساس تجربه‌های خود، یک موضوع اجتماعی و سیاسی را گرفته و درباره آن می‌نویسد. البته تجربه‌های نویسنده در شخصیت‌پردازی‌های او بسیار مهم است. دقت کنید که در مورد رمان‌های تاریخی خیلی نمی‌توانیم تجربه زیستی داشته باشیم چرا که نویسنده در آن زمان حضور نداشته است که تجربه زیستی داشته باشد. در حقیقت او زمان احمدشاه را تجربه نکرده و اتفاقات آن زمان را فقط شنیده است. بسیاری از داستان‌ها این‌چنین هستند. چیزی که می‌تواند جای این تجربه زیستی را بگیرد، تجربه پژوهشی نویسنده و تخیل او است. در این رمان، چیزی که جای ان تجربه زیستی را گرفته است، تجربه پژوهشی بسیار قوی خانم آرمین است. به نظرم ایشان، علاوه بر این که داستان‌نویسی را به خوبی بلد است و به تکنیک‌های آن واقف است، پژوهشگر بسیار خوبی نیز هست و سعی کرده است تصویری نسبتا خوب و زنده از اواخر دوره قاجار تا اوایل دوره پهلوی ارائه بدهد. دقت کنید که اطلاعاتی که نویسنده راجع به این برهه از تاریخ می‌دهد، اطلاعات ساده و کمی نیست. او به خوبی محله‌های تهران را تعریف کرده و حتی راجع به درباریان، اطرافیان شاه و اتفاقات جانبی دیگر نظیر تاسیس دانشگاه تهران نیز اطلاعات داده است. ارائه این اطلاعات، پژوهش بسیار دقیقی می‌خواهد که ایشان موفق شده است به این اطلاعات دست پیدا کند. در این‌جا می‌خواهم بگویم که اگر می‌خواهیم یک داستان تاریخی بنویسیم صرف این که بدانیم بعد از فلان شاه، کدام شاه دیگر آمده است، خوب نیست بلکه باید اطلاعات دقیق‌تری را بدهیم تا مخاطب با شرایط سیاسی و اجتماعی آن زمان آشنا شود.

فتاحی در ادامه بیان کرد: شیوه پرداخت رمان، یک شیوه ترتیب تاریخی است؛ بدین معنی که حوادث به همان ترتیب که در تاریخ رخ داده، در کتاب روایت شده است. در حقیقت با یک سیر خطی روبه‌رو هستیم و اتفاقات سیاسی و اجتماعی براساس همان جلو می‌رود. از آن‌جا که کتاب ترکیبی از داستان تاریخی و خیالی است، اگر در مواردی اتفاقات جابه‌جا می‌شد، شاید بهتر بود. به نظرم این کار باعث می‌شد که تعلیق داستان بهتر شود. یکی از مواردی که باعث می‌شود مخاطب این کتاب را با علاقه‌ بیش‌تری بخواند، بیان مسائل پشت‌پرده‌ای است که همه دوست دارند آن‌ها را بدانند. بیان جزئیات باعث شده است که رمان جذاب‌تر شود و مخاطب با خواندن آن خسته نشود. در فصل ۱۴، یک اتفاق مهم تاریخی رخ می‌دهد. در آن‌جا تیمورتاش که یکی از نزدیکان شاه بوده است، مورد غضب او قرار گرفته و رضاشاه او را می‌کشد. در این‌ بخش می‌بینیم که نویسنده بدون هیچ‌گونه مقدمه‌ای وارد شده و ماجرای کشتن را شرح داده است در حالی که اگر از چند روز قبل‌تر شروع می‌کرد و مروری بر ذهنیات شاه برای کشتن یا نکشتن او داشت، خیلی زیباتر می‌شد. در حقیقت، می‌خواهم بگویم حالا که نویسنده داستان تاریخی تعریف می‌کند، چه بهتر می‌شد که این داستان همراه با کمی تحلیل و جزئیات بیش‌تر بود.

او به نقط قوت این داستان اشاره کرد و گفت: در این رمان سعی شده است که تمام ابعاد زندگی رضاشاه به تصویر کشیده شود. در حقیقت، تمام اتفاقات زندگی رضا شاه پوشش داده شده و اقدامات او برشمرده شده است. این مساله باعث شده است که نگاه او به این بخش از تاریخ یک‌بعدی نباشد و مخاطب با خود بگوید که با یک داستان‌نویس و پژوهشگر منصف روبه‌رو هستم. علاوه بر این، احساس می‌کنم که رضا شاه و اطرافیان او به خوبی معرفی شده‌اند و جزئیات زندگی و اقدامات آنان به خوبی مطرح شده است. در جمع‌بندی باید بگویم که این رمان یکی از بهترین رمان‌های تاریخی است. رمانی که هم تاریخ را به خوبی دیده و هم از نظر تکنیک ادبیاتی بسیار قوی است. دلیل این موضوع این است که نویسنده هم رمان را به خوبی بلد است و هم پژوهشی بسیار دقیق و چندبعدی را انجام داده است.

در ادامه این جلسه، محمدرضا گودرزی صحبت کرد و گفت: در مقدمه باید بگویم که تاریخ از نظر روایت‌شناسی یک روایت است؛ یعنی ایدئولوژی و جهان‌بینی در آن تاثیر دارد. اگر یک مورخ بیاید و بگوید که من کاملا بی‌طرف نوشتم، دروغ می‌گوید چرا که بی‌طرفی کامل وجود ندارد و هر مورخی یک جهان‌بینی دارد که به صورت خودآگاه یا ناخودآگاه بر روی روایت او از واقعه تاثیرگذار است. من هم معتقدم که این رمان بیش‌تر تاریخی است. در مورد رمان تاریخی کلاسیک، به نوع پوشش، اعمال شخصیت‌ها، اتفاقات و ... توجه ویژه‌ای صورت می‌گرفت. اما بعد روانی شخصیت‌ها بدون بررسی می‌ماند. این مساله در رمان‌نویسی جدید بیش‌تر مورد توجه قرار گرفته و مزیتی برای آن به شمار می‌رود. خانم آرمین نیز این کار را در رمان خود انجام داده است. متاسفانه خیلی از نویسنده‌ها به نگاه امروز به سوژه تاریخی خود نگاه می‌کنند در حالی که نباید این‌گونه باشد. ما باید گذشته را در شکل خودش بازسازی کنیم. دقت کنید که یک سری از رفتارها وجود دارد که مختص همان دوره است و در دوره‌ای دیگر آن اعمال تغییر می‌کند. مثلا نوع برخورد شاه با کارگران در آن دوران به یک صورت است در حالی که آن برخورد امروز فرق کرده است. این مساله در رمان «شانزده سال» به خوبی مدنظر قرار گرفته است.

این نویسنده ادامه داد: نویسنده خطوط کلی تاریخ را بیان کرده و راجع به دیگر شخصیت‌های فرعی صحبتی نکرده است. به نظرم، این موضوع به‌گونه‌ای یکی از حسن‌های داستان است. از این منظر، نویسنده روی دو شخصیت متمرکز شده است؛ اولی رضاخان است و دیگری خانواده آن مبارز (رضاداد) است. شما در این کتاب می‌بینید که نوعی گذار تاریخی نیز روایت شده و در کنار نمایش رضاخان و اقدامات او، گذر تاریخی از قاجار به رضاشاه و سپس به محمدرضاشاه روایت شده است.

او به ویژگی‌های مثبت این رمان اشاره کرد و گفت: رمان «شانزده سال» در ۲۴ قسمت روایت شده و به ۱۶ سال حکومت رضاشاه پرداخته است. راوی آن دانای کل است و در بعضی از بخش‌ها به راوی محدود به ذهن تبدیل شده است. به نظرم این داستان می‌توانست چند راوی داشته باشد و هر فصل توسط یک راوی روایت می‌شد. راوی داستان در سه جا به اول‌شخص تبدیل شده است. با این حال، در مجموع باید گفت که راوی این کتاب،‌ دانای کل است. به نظر می‌رسد که یکی از نقاط قوت این رمان، استفاده از امکان های رمان‌های عادی است. این موضوع باعث شده است که رمان روایت موازی داشته باشد و علاوه بر بیان داستان رضاخان و رئوس سیاسی کشور، داستان آدم‌های عادی را نیز به تصویر بکشد. این موضوع در شیوه روایت نیز تاثیر گذاشته است و هرجا که از شخصیت‌ها و چهره‌های مهم تاریخی صحبت شده، رخداد برجسته شده است؛ در حالی که هر جا افراد عادی روایت شده‌اند، جزئیات روان‌شناختی درون آن آدم‌ها بیان شده است. باید بگویم که این رمان، سیاسی نیز هست چرا که شخصیت‌های غیرتاریخی و در عین حال سیاسی نیز معرفی شده‌اند. رمان به خوبی ستم، استبداد، رشوه‌خواری، زورگویی و حماقت و خونریزی رضاخان را به خوبی روایت کرده است و این را به مخاطب می‌فهماند که یک قدرت برای تداوم خود از هیچ راهی روی‌گردان نیست.

محمدرضا گودرزی در بخش دیگری از صحبت‌های خود به نقاط ضعف این کتاب اشاره کرد و گفت: به نظرم، در مواردی رمان می‌توانست کوتاه‌تر شود. در آن موارد، بعضی اتفاقات حاشیه‌ای بیهوده بیان شده و بخش زیادی را گرفته است در حالی که اگر آن را حذف کنیم لطمه‌ای به داستان نمی‌زند. یکی از مهم‌ترین ایرادات فنی این داستان، به تاخیرانداختن بیهوده اطلاعات است. اگر دقت کنید می‌بینید که هر فصل به معرفی یکی از افراد می‌پردازد. بنابراین در همان خط اول باید گفته می‌شد که این فصل راجع به فلانی است. این موضوع در حالی است که بعضا دو سه صفحه گذشته و نویسنده تازه شخصیت را معرفی کرده است. این موضوع چه دلیلی دارد؟ نویسنده اغلب اطلاعات را به تاخیر انداخته است که من دلیل آن را نفهمیدم. دقت کنید که این تاخیر کاذب است و نویسنده باید تلاش کند تا از راه دیگری مخاطب را با خود همراه کند. به نظرم یکی از دلایلی که باعث ضعف رمان‌های ایرانی در برابر رمان‌های خارجی شده، همین موضوع است. در رمان‌های ایرانی همیشه دنبال فهمیدن روابط بین آدم‌ها هستیم در حالی که در رمان‌های خارجی این مساله از همان ابتدا مشخص است. یکی دیگر از موارد اشکال این است که در مواردی به صورت بی‌دلیل، زمان رمان عوض شده است.

در بخش بعدی مراسم، منیژه آرمین صحبت کرد و گفت: بعضی از ابهاماتی که توسط منتقدان مطرح شد، مربوط به دو کتاب دیگری است که قبل از آن به چاپ رسیده است. برای مثال، شخصیت خوان ریزه، مربوط به «شب زقلندر» و «شب آویز» است. البته برداشت‌هایی که این دو نفر از این شخصیت‌ها داشتند، بسیار نزدیک بود و آنان بدون این که این دو کتاب را بخوانند، برداشت‌های زیبایی داشتند. من توصیه می‌کنم که مخاطبان این دو کتاب را حتما بخوانند تا شیرینی و حلاوت «شانزده سال» را بهتر درک کنند، چرا که بسیاری از شخصیت‌هایی که در این رمان می‌بینید، قبلا در دو رمان دیگر معرفی شده‌اند و داستان زندگی‌شان بیان شده است.

او در مورد نقش اجتماعی زنان در گذشته گفت: بر طبق تحقیقاتی که در خاطرات و سفرنامه‌ها داشتم، متوجه شدم که زنان در گذشته نیز فعالیت‌های اجتماعی خوبی داشتند اما به دلیل شرایط خاصی که وجود داشته، اسم آنان هیچ‌گاه ثبت نشده است. برای مثال در کتاب «تاریخ موسیقی ایران» دیدم که زنان در گذشته در حوزه موسیقی حضور داشتند و به همین دلیل هم بود که دو زن موسیقی‌ زن را در این رمان قرار دادم. علاوه بر این، در دوران پس از مشروطه، زنان نقش زیادی در حوزه فعالیت‌های مطبوعاتی داشتند.

در پایان این مراسم، حاضران سوال‌های خود را از نویسنده و منتقدان پرسیدند. همچنین سید عباس عظیمی، مدیرعامل موسسه هنرمندان پیشکسوت، از طرف این مدیریت، از منیژه آرمین تقدیر کرد.

انتهای پیام

تعداد بازدید : 209

ثبت نظر

ارسال