سپتامبر 1941 است؛ دوران پرتلاطم جنگ جهانی دوم. ایران به اشغال ارتش متفقین درآمده و پرچم متفقین از پادگان استرآباد به اهتراز درآمده است. چکمههای نیروهای اشغالگر، دل وطنپرستان را میلرزاند و در این میان یک نفر هست که احساس میکند باید برای این دلهای لرزان کاری کند.
زندهیاد روحالله خالقی در این شرایط زندگی میکرد. درست زمانی که موسیقی غربی در ایران رواج داشت و بسیاری موسیقی ایرانی را غیرعلمی و تدریس آن را بیهوده میدانستند. حتی در این بازه زمانی موسیقی ایرانی در هنرستان عالی موسیقی تدریس نمیشد و بسیاری از کسانی که سازهای سنتی مینواختند در این دوره به سازهای اروپایی روی آوردند یا هنرستان عالی موسیقی را ترک کردند.
در این دوران روحالله خالقی و استاد محبوبش کلنل علینقی وزیری برای حفظ موسیقی ایرانی تلاشهای بسیاری کردند.
امروز 21 آبانماه سالمرگ یکی از مهمترین موسیقیدانهای ایران یعنی روحالله خالقی است؛ مردی که پس از تلاشهای فراوان برای احیای موسیقی ایرانی در سال 1344 و در سن 59 سالگی در اتریش درگذشت اما برای ایرانیها یک اثر بسیار مهم به یادگار گذاشت و نامش را در قلبهای توده مردم جاودانه کرد.
جاودانهترین اثر زندهیاد خالقی سرود «ای ایران» است؛ اثری که نه پیش از انقلاب اسلامی در ایران و نه پس از آن، سرود ملی ما نبوده است اما همیشه آوای جمعی ایرانیها برای عرض ارادت به میهن بوده و هنوز هم هر گاه در محفلی اجرا میشود، حاضران در حالت ایستاده به آن گوش میسپارند. در واقع «ای ایران» در حال حاضر یکی از مشهورترین سرودهای میهنی و ملیگرایانه ما ایرانیهاست.
اما این اثر که هر وقت آن را میشنویم احساس غرور و شعف خاصی به ما دست میدهد، در برهه سیاسی خاصی هم خلق شده است. در شهریور ۱۳۲۳ وقتی تهران به اشغال نیروهای انگلیسی و دیگر متفقین درآمده بود، مردی به نام حسین گُلگلاب در خیابان «هدایت» به چشم میبیند که یک سرباز انگلیسی در حال کتکزدن و فحاشی به یک بقال ایرانی است و آن سرباز حتی به افسر نظامی ایران هم که قصد مداخله در ماجرا را داشت، سیلی محکمی میزند. گلگلاب وقتی این صحنه را دید با چشمانی اشکآلود به دیدار روحالله خالقی رفت و همه ماجرا را برایش تعریف کرد. او به خالقی گفت: «کار ما به اینجا رسیده که دیگر سرباز اجنبی توی گوش نظامی ایرانی میزند؟» روحالله خالقی هم پاسخ داد: «ناراحتی تأثیری ندارد. بیا کاری کنیم و سرودی بسازیم.»
این گپ و گفت کوتاه مقدمهای برای سرودن شعر «ای ایران» بود. گلگلاب در مقابل خالقی زمزمههایی میکند و خالقی هم با آواز دشتی این اثر را تکمیل میکند. ظرف یک هفته «ای ایران» برای ارکستر بزرگ تصنیف میشود و با اجرای نوازندگان مطرح آن زمان روی صحنه میرود.
نخستین اجرای اثر در ۲۷ مهرماه ۱۳۲۳ در تالار دبستان نظامی دانشکده افسری با صدای غلامحسین بنان در خیابان استانبول دو شب متوالی روی صحنه رفت و به دلیل استقبال زیاد شنوندگان، سه بار اجرا تمدید شد.
استقبال و تأثیر این سرود باعث شد که وزیر فرهنگ وقت، هیئت نوازندگان را به مرکز پخش صدا دعوت کند تا صفحهای از آن ضبط و همهروزه از رادیو تهران پخش شود. البته اجرای اولیه این اثر ملی نایاب است و اجرای دیگر آن، مربوط به سالهای ۱۳۳۷ تا ۱۳۴۲ در برنامه گلهاست که غلامحسین بنان آن را خواند.
در سال ۱۳۵۰ نیز اُپرای رادیویی این سرود با همکاری ارکستر بزرگ رادیو تلویزیون ملی ایران با رهبری فرهاد فخرالدینی و خوانندگی اسفندیار قرهباغی انجام شد و دو اجرای دیگر نیز یکی با صدای حسین سرشار و دیگری با صدای رشید وطندوست موجود است.
همه اینها در حالی بود که بعد از انقلاب اسلامی در سال ۵۷ چندین نفر به جرم همکاری در تهیه این سرود زندانی شدند که اطلاعاتی درباره اسامی آنها در دست نیست. خواندن «ای ایران» در آن برهه زمانی جرم به حساب آمد اما پس از مدتی اجرای آن در کشور از سر گرفته شد و دیگر مجرمانه نبود.
با این حال سرود جاودانه «ای ایران» هنوز که هنوز است، هر از چندگاهی توسط ارکستر موسیقی ملی ایران و ارکستر سمفونیک تهران روی صحنه اجرا میشود و حاضران به صورت ایستاده این قطعه را میشنوند و با آن همخوانی میکنند.
ایسنا - سهیلا صدیقی
انتهای پیام
ثبت نظر