اسماعیل امینی از دلایلی که باعث شده تا برخی شاعران و نویسندگان نشستهای انجمنهایشان را در کافهها و پارکها برگزار کنند میگوید. او همچنین به حضور خبرچینها و سلفیبگیرها در انجمنهای ادبی اشاره میکند.
این شاعر و منتقد ادبی درباره وضعیت برگزاری جلسههای ادبی در مکانهایی مثل کافهها اظهار کرد: این را که برگزاری این جلسات در این فضا خوب است یا نه، باید از نگاه آنان که شرکتکننده یا برگزارکننده هستند، دید. آنها حتما دلایلی دارند که ترجیح میدهند جلساتشان را به جای مراکز فرهنگی در کافهها برگزار کنند. این جور جلسات معمولا در مراکز فرهنگی یا دانشگاهها تشکیل میشد اما در فرایندی که طی شده، به اینجا رسیدهاند که جلساتشان را در کافهها برگزار کنند، حتی دیدهام که بعضا در پارکها هم برگزار میکنند.
او سپس گفت: سازمانها و مراکز مربوطه جلسات خودشان را دارند، اما این جوانان میخواهند خودشان جلسه داشته باشند؛ یعنی نمیخواهند شرکتکننده آن جلسهها باشند.
امینی در ادامه با اشاره به علتی که موجب میشود جلسههای ادبی به جای سازمانها و مراکز فرهنگی و هنری در کافهها و پارکها برگزار شوند، بیان کرد: در شهرستانها، ادارات ارشاد یا حتی اداراتی که خیلی مرتبط نیستند راجعبه برگزاری این جلسات نظر میدهند، و دخالت و پیگیری میکنند. حتی اگر افراد در خانههایشان هم جلسه برگزار کنند، باز هم دخالت میکنند. در جلسات مراکز و سازمانها یک نفر را میفرستند تا نظارت کنند و ببینند در آن جلسه راجعبه چه حرف میزنند. در یکی از مراکز دولتی از من دعوت کرده بودند که کارگاه ترانه برگزار کنم که از آن استقبال هم میشد، اما نگهبان گذاشته بودند که به شرکتکنندگان برگه ملاقات میداد و حتی به آنها میگفت که «روسری را دربیار، مقنعه سرت کن» یا «شلوارت چرا این رنگیه؟»، انگار که اینها کارمند آنجا هستند، که به همین خاطر من دیگر آن جلسه را ادامه ندادم. یا اینکه برخیها را به جلسه میفرستند تا جلسه را ضبط کند، بعضیها علنی ضبط میکنند، اما برخی دیگر هم مخفیانه ضبط میکنند و بعد آن صوت را تحلیل میکنند، این خبرچینی است و این کار را برای این انجام میدهند چون خیال میکنند هر کس هر حرفی میزند باید حرف دلخواه مسئولان را بزند.
این استاد دانشگاه افزود: عجیبتر برخی خبرنگاران مرکزهای رسمی هستند که از برنامهها گزارشهای خبری تهیه میکنند که این یکی از مصیبتهای من در جلسات ادبی است چون اسم شاعران را غلط مینویسند، اطلاعات ادبی را غلط مینویسند، شعرها را غلط مینویسند و بعد گزارشی از یک کارگاه یا جلسه ادبی منتشر میشود که آبروی آدم میرود. چون او همانند برداشت آزاد، برای خودش مینویسد و تخصصی هم در ادبیات ندارد، هماهنگیای هم با مسئول جلسه نمیکند. بنابراین با برگزاری چنین جلسهای آدم ترجیح میدهد برود و جلسهاش را در کافهها برگزار کند تا خیالش از این تبعات راحت شود.
امینی همچنین سنجش شرکتکنندگان جلسات ادبی بر اساس کمیت را مشکل عجیبتر دیگری دانست و گفت: در سازمانها شرکتکنندگان جلسات ادبی را با کمیت میسنجند؛ در یک جلسه تخصصی نقد اگر ۲۰ نفر از افرد شناختهشده حوزه نقد شرکت کنند، جلسه سوم میگویند «چرا شرکت ننده کم است؟»، یعنی گمان میکنند در جلسه تخصصی نقد باید ۳۰۰ نفر بنشینند چون آدمهای سیاسی آدمها را به اعتبار نمیشناسند بلکه با عدد میشناسند. خیلی از جلسات را هم به همین خاطر تعطیل کردهاند چون فکر میکنند جلسهای که در آن ۲۰ یا ۱۵ نفر شرکت کنند، اصلا فایدهای ندارد. در حالی که جلسه خوب اصلا همین است. من خودم هر جا جلسهای داشتم که تعداد از ۲۰ نفر به ۳۰ نفر تبدیل شده، آن را تعطیل کردهام، چون وقتی تعداد زیاد میشود، یک عده آدم بیکار و توریست میآیند. کلاسهای برخی استادان مشهور در دانشگاهها هم اکنون همین است. آیا این افراد برای گوش کردن درس به آنجا میروند؟ میروند عکس سلفی میاندازند و کتابشان را میدهند تا استاد امضا کند و همان رفتاری که با فرش قرمز و بازیگر سینما میشود با یک استاد فرهیخته دانشگاه هم میشود چون ما برای این تربیت نشدهایم که بدانیم کلاس نقد ادبی با فرش قرمز فرق میکند.
او ادامه داد: شده است که من به کارگاهها میروم و با وجود این که شاعران جوان میآیند اما هیچ سوالی ندارند، هیچ کتابی را نخواندهاند و کنجکاو هم نیستند که بخوانند، حتی وقتی کتاب هم معرفی میکنم یادداشت نمیکنند، اما وقتی جلسه تمام میشود، میآیند که عکس سلفی بگیرند. ما شرایطی را فراهم کردهایم که سطحی بودن و عوام بودن از مردم کوچه و خیابان به کسانی منتقل شده که میگویند شاعر، دانشجو یا اهل قلم هستند و این شرایط نامساعد است و آدم دلسرد میشود.
این شاعر سپس درباره احتمال کوچ جلسههای ادبی به فضای مجازی نیز اظهار کرد: گروههای اینچنینی وجود دارد و گاهی من را هم اضافه میکنند اما دیدهام که خیلی جدی نیستند. یعنی آنجا هم از جنس همین فرش قرمز، خود نشان دادن و اظهار فضل است و بحث جدی نمیشود. من تامل و دقت نظری در آنها نمیبینم برای همین زود آنجا را ترک میکنم چون فقط بهانهای است برای این که آدمها خودشان را نشان بدهند. فضای مجازی جز سطحی بودن کار دیگری برای ادبیات نکرده است.
نویسنده کتاب «جلسه شعر» که معتقد است شاعر در جلسه شاعر نمیشود و آنچه درمییابد حاصل تاملات خودش و مطالعاتش است، بیان کرد: جلسه برای ایجاد انگیزه و اشتراک تجربهها است. اینکه جلسات ادبی زیاد شده، خود به خود بد نیست و من فکر میکنم از همین کمیت است که ممکن است کیفیت حاصل شود. اما این مهم است که مسئول جلسه چقدر سواد دارد و چقدر حرفهای سرزبانی دیگران را تکرار نمیکند و اینکه مسئول جلسه چقدر اجازه رشد به بچهها میدهد یا این که دوست دارد آنها همیشه شاگرد و مریدش بمانند. این عیب در جلسات ادبی از قرن پنج و شش تا حالا وجود داشته است که کسانی دور یک استاد حلقه میزنند و به تدریج شبیه آن استاد میشوند؛ یعنی دیگر شعر خودشان را نمیگویند و حرف خودشان را نمیزنند. الان هم همینطور است، از روی شعر شاعران میشود تشخیص داد به جلسه چه کسی میروند، چون برخی از استادها متاسفانه این احوال را دارند و فکر میکنند که همه شاگردان باید مورد پسند آن استاد شعر بگویند. این اصلا خوب نیست چون استاد نمیآید خودش را عرضه کند، استاد میآید زمینه رشد فرد را با ذوق و سلیقهای که دارد فراهم کند.
اسماعیل امینی در پایان گفت: من از کسانی که درباره ادبیات، فرهنگ و جوانان تصمیم میگیرند خواهش میکنم به این مقولات نگاه مهربانتری داشته باشند و تصور نکنند اگر جوانان دور هم جمع میشوند و شعر میخوانند و قصه میخوانند و حتی انتقاد میکنند، توطئهگر هستند و میتوانند سوژه پروندهسازی شوند و سوژهای برای کسانی که شغلشان این است ایجاد کنند. اینها فرزندان خود ما هستند، کار ادبیات میکنند و به طبیعت جوانی ممکن است حرف تندی بزنند یا عصبانی شوند، اما اینکه برای کسانی که کارشان بولتن نوشتن است، از رفتار و فعالیتهای نسل جوان سرگرمی درست کنیم کار خوشایندی نیست. یا توقع داشته باشیم اگر یک عده شاعر و نویسنده یا اهل قلم جوان دور هم جمع میشوند زاییده یکی از جریانهای سیاسی باشند، چون الان در حوزههایی مثل طنز و شعر که طرفدار دارد، بعد از مدتی میگویند اگر میخواهید ما از شما پشتیبانی کنیم باید مبلغ تفکر خاصی هم باشید و در انتخابات هنرتان را به نفع فلان جناح خرج کنید. این مسئله برای یک جناح هم نیست، همه آنها میخواهند از هنر استفاده ابزاری کنند، گویی که برای آنها خود شعر، داستان و هنر موضوعیت ندارد و فقط جدالهای سیاسی موضوعیت دارد. به هر حال این مملکت را جدالهای سیاسی نیست که نگه داشته است؛ مملکت را فرهنگ است که نگه داشته است. بنابراین کسانی که در جدالهای سیاسی هستند، خیال نکنند از طریق کنترل کردن جلسات و اهل قلم کمکی به امنیت مملکت میکنند. من فکر میکنم به این نحو کمکی نمیکنند بلکه برای خودشان کاسبی درست میکنند.
انتهای پیام
ثبت نظر