نشست فیلم «اتوبوس» زندهیاد یدالله صمدی در حالی برگزار شد که آرش اسلامی، فرزند زندهیاد هادی اسلامی به همراه تعدادی از بستگان خود در نمایش «اتوبوس» حضور داشت و گفت: «زمانی که این فیلم ساخته شد من چهار سالم بود و دلتنگی برای پدر باعث شد همراه مادرم چند روز به محل فیلمبرداری این فیلم سفر کنیم.»
، طبق گزارش رسیده، کانون فیلم خانه سینما در تازهترین برنامهی خود که بعدازظهر سهشنبه ۲۸ آبان برگزار شد، فیلم «اتوبوس» زندهیاد یدالله صمدی را به نمایش گذاشت.
در این جلسه که در ادامهی برنامههای کانون فیلم خانه سینما به مناسبت شصت و هفتمین سالروز تولد یدالله صمدی برگزار شد، ابتدا نسخهی ویدئویی این فیلم که به تازگی از روی نگاتیوهای موجود در فیلمخانهی ملی ایران چاپ شده به نمایش درآمد و سپس نقد و بررسی آن با حضور عزیزالله حاجیمشهدی و امید نجوان انجام شد.
در ابتدای برنامه، عزیزالله حاجی مشهدی در پاسخ به پرسش ناصر صفاریان (دبیر کانون فیلم خانه سینما) دربارهی کیفیت فنی و محتوایی «اتوبوس» سی و چهار سال پس از تولید و نمایش آن گفت: «پیش از تماشای فیلم به نقدی که آن سالها دربارهی این فیلم نوشته بودم مراجعه کردم و جالب این که در زمان نمایش «اتوبوس» به همهمهی موجود در باند صدای فیلم اشاره کرده بودم که خوشبختانه در نسخهی فعلی تا حد زیادی برطرف شده است.»
وی سپس با اشاره به علاقهی زندهیاد صمدی به انطباق داستانهای مورد علاقهی خود با منطقهی آذربایجان به عنوان زادگاه خود ادامه داد: «در آن نوشته اشاره کرده بودم که ایکاش فیلمساز به جغرافیای اصلی داستان فیلم– که در حاشیهی کویر میگذشت– پایبند میماند و اجازه میداد اتوبوس به عنوان آرمان و آرزوی مردم همان منطقه باقی میماند؛ نه روستای فعال و پر از جنب و جوش محل فیلمبرداری فیلم که ظاهراً در حوالی دریاچهی ارومیه واقع شده.»
حاجیمشهدی همچنین گفت: «با تمام این حرفها خوشبختانه فیلم «اتوبوس» همچنان سر پاست و به نظر میرسد پایان خوش آن که با پرواز کبوتر صلح در آسمان روستا همراه میشود، بیش از هر چیز منطبق با روحیهی نرم و صلحطلب زندهیاد صمدی است.»
در ادامهی جلسه، ناصر صفاریان با اشاره به ترکیب لوکیشنهای فیلم با فضاهای مورد نیاز داستان که به گفتهی او خوشبختانه برخلاف تصور و پیشبینی، شکل و حالت توریستی ندارد گفت: «نسخهای که در جلسهی امشب به نمایش درآمد نسخهی ترمیم و بازسازیشدهی این فیلم نیست؛ و نسخهای است که به تازگی در فیلمخانهی ملی ایران از روی نگاتیوهای موجود این فیلم چاپ و سپس به فایل ویدئویی تبدیل شده است.»
وی گفت: «بعضی خبرگزاریها با این تصور که احتمالاً قرار است نسخهی تصحیح و بازسازیشدهی «اتوبوس» به نمایش گذاشته شود، تغییرات کوچکی در متن این خبر ایجاد کرده و به نسخهی ترمیم شدهی اثر مورد بحث اشاره کرده بودند که متاسفانه درست نیست.»
در ادامهی جلسه، امید نجوان نیز در پاسخ به پرسشی دربارهی ویژگیهای فیلم «اتوبوس» سه دهه پس از تولید و نمایش آن گفت: «نقطه قوت این فیلم را میتوان در فیلمنامه و داستان آن جستوجو کرد که همچنان در گذر از سالها نشان از تسلط نویسندهی واقعیِ فیلمنامه بر روستا و فضاهای روستایی دارد.»
وی سپس با اشاره به تدوین فیلم «اتوبوس» که به گفتهی او به حفظ ضرباهنگ مناسب داستان از ابتدا تا انتها منجر شده گفت: «بههرحال باید پذیرفت تحلیل این فیلم بدون اشاره و توجه به زمان و زمانهای که در آن تولید شده میسر نیست. به این ترتیب و با توجه به کمبود امکانات فنی در تولیدات سینمایی دههی شصت، چندان نمیتوان به مشکلات موجود در نورپردازی و فیلمبرداری فیلم اشاره کرد و آن را نقطهضعف فیلم تلقی کرد.»
نجوان سپس در بخش دیگری از صحبتهای خود به دشواریهای کارگردانی این فیلمِ به گفتهی او پر از شخصیت و پر از نماهای مختلف اشاره کرد و افزود: «بههرحال باید پذیرفت هدایت اینهمه بازیگر در فضاهای روستایی، کار بسیار دشواری بوده که زندهیاد صمدی در ابتدای سومین دههی زندگی خود و به عنوان دومین فیلم خود از پس انجام آن برآمده است.»
وی گفت: «فیلم «اتوبوس» در کنار اغلب فیلمهایی که در دههی شصت تولید شدهاند، از ویژگیهای ساختاری مشابهی برخوردار است که از آن جمله میتوان به انتقال بخش عمدهای از اعضای تولید به تیتراژ آغاز فیلم، تلفیق آن با بخشهایی از داستان و همچنین کاربرد فراوان «زوم» و خصوصاً «فیکسفریم» در تصویرها اشاره کرد.»
در ادامهی جلسه، عزیزالله حاجیمشهدی نیز با تایید فیلمنامه به عنوان نقطهقوت فیلم «اتوبوس» به پرداخت شخصیتهای اصلی و فرعی داستان اشاره کرد و افزود: «در این فیلم با شخصیتهایی روبهرو هستیم که دلنگران فردای روستا و روستاییها هستند و دلشان نمیخواهد تفاوتهای موجود در سلیقهها و رفتارهای افراد بر روابط بین آدمها سایه بیندازد.»
وی گفت: «تقسیمبندیها نشان میدهد که حتی برای شخصیتهای کمرنگ و فرعی فیلمنامه نیز شناسنامههایی طراحی شده؛ و این مساله جدا از کمک به انسجام درونی اثر به نزدیک کردن مخاطبان به شخصیتها نیز بسیار کمک کرده است.»
بخش پایانی این جلسهی نقد و بررسی به جمعبندی صحبتهای مهمانان حاضر در برنامه اختصاص داشت. عزیزالله حاجیمشهدی در این بخش با اشاره به تاثیرگذاری و سرگرمسازیِ عنصر سینما (در بخش نمایش فیلم در قهوهخانهی روستا) گفت: «به نظر میرسد در بخشهایی از فیلم «اتوبوس» که به تاثیر مستقیم سینما بر رفتار مردم روستا اشاره میشود، فیلمساز قصد داشته به تاثیر مشابهی در فیلم «هفتتیرهای چوبی» (شاپور قریب) اشاره و ارجاعی به آن فیلم داشته باشد که بهشدت خاطرهانگیز و در یاد ماندنی است.»
وی گفت: «در بخشهای پایانی فیلم «اتوبوس» با لحظاتی روبهرو هستیم که در آنها شخصیت عکاسباشی– که به صورت موقت در بازداشتگاه پاسگاه روستا زندانی است– تحتالحفظ به میدان آبادیِ آورده میشود تا از روستاییها عکس بگیرد؛ و این یکی از معدود لحظههای تلخی است که فیلم بنا به دلایلی آشکار و بدون تاکید از روی آن عبور کرده است.»
امید نجوان نیز با اشاره به «کارگردانیِ دشوار» به عنوان «یکی از شاخصترین ویژگیها» در فیلم «اتوبوس» گفت: «بین این فیلم و آخرین ساختهی زندهیاد صمدی (پدر آن دیگری) حدود سه دهه فاصله است. دهههایی که برای سازندهی این فیلم پر از تجربههای مختلف و تماشایی بود و یادگارهای متفاوتی را از او به جا گذاشت.»
وی گفت: «در بخشهایی از فیلم «اتوبوس» با تصویرهایی از دریاچهی ارومیه روبهرو هستیم که ظاهراً در زمان فیلمبرداری این فیلم (در سالهای آغاز دههی شصت) به حیات طبیعی و آزاد خود ادامه میداده؛ و شاید امروز بتوان آن را یک سند درخشان تصویری از این دریاچه دانست. دریاچهای که در فیلم، شاهد تلاشهای مردم منطقه برای استخراج نمک از آن هستیم و متاسفانه در سالهای اخیر با وجود تلاشهای بسیار برای کمک به تداوم حیات، ناخواسته بخشهایی از آن به یک نمکزار وسیع و گسترده تبدیل شده است.»
صحبتهای آرش اسلامی، فرزند زندهیاد هادی اسلامی از حاشیههای این جلسهی نقد و بررسی بود. وی که همراه تعدادی از بستگان خود در نمایش «اتوبوس» حضور داشت گفت: «زمانی که این فیلم ساخته شد من چهار سالم بود و دلتنگی برای پدر باعث شد همراه مادرم چند روز به محل فیلمبرداری این فیلم سفر کنیم.»
اسلامی که در دوران کودکی در فیلمهای «بهار در پاییز»، «خواستگاری» و «سرب» حضور داشته همچنین گفت: «یکی از خاطرات جالب من از تولید این فیلم، همصحبتی با زندهیاد مرتضی احمدی است که از طرفداران پر و پا قرص تیم پرسپولیس بود و من بی آن که قصد ناراحت کردن او را داشته باشم، از تیم رقیب او حمایت میکردم! و همین نکته گاهی باعث میشد او تذکرهای محترمانهای به من بدهد که تا پایان حضور ما سر صحنهی این فیلم ادامه داشت.»
وی گفت: «با وجود این که هنوز و با گذشت سالها بخشهایی از «اتوبوس» را دوست ندارم اما تولید این فیلم برای من سراسر خاطره است. خاطرهی شیرین و لذتبخشی که بیش از هر چیز یادآور حضور گرم و دلنشین پدرم، زندهیاد هادی اسلامی است.»
انتهای پیام
ثبت نظر