مهشید نونهالی با بیان اینکه انتخاب از ادبیات فرانسه به خاطر موردهای ارشادی بسیار سخت است، میگوید: کتابهایی از فرانسه تند و تند ترجمه میشوند که ارزش ادبی ندارند و ترجمه از ادبیات معتبر و جدی فرانسه افول کرده است.
این مترجم درباره وضعیت ترجمه از ادبیات فرانسه در ایران اظهار کرد: در گذشته بیشتر از ادبیات فرانسه ترجمه میشد. البته در گذشته دورتر زبان دوم در مدارس فرانسه بود. اما به فاصله ۱۱ سال انگلیسی به زبان دوم مدارس تبدیل شد. ما مترجمهای خوبی داشتیم که از زبان فرانسه ترجمه میکردند، آقای قاضی مترجم قدری بود که از این زبان ترجمه میکرد یا آقای توکل. بعدها زبان انگلیسی متداول شد و تحصیلات به انگلیسی بیشتر شد و از زمانی که پای آمریکا و ادبیات آمریکا به ایران باز شد این موضوع بیشتر شد و ادبیات فرانسه به حاشیه رفت و انگلیسی پربارتر به بازار آمد.
او افزود: با حاشیه رفتن زبان فرانسه، طبعا مترجم فرانسه کمتر شد. مشکل دیگر این بود که به خاطر مسائل ممیزی انتخاب از ادبیات فرانسه به ویژه ادبیات امروزش خیلی سخت شد چون موردهای ارشادی کتابها خیلی زیاد است، بیشتر از کتابهای انگلیسیزبان. واقعا سخت است بتوان رمانی برای ترجمه انتخاب کرد که درگیر مسائل عجیب کتاب نباشد و چون سخت پیدا میشود دیر به دیر هم ترجمه میشود.
نونهالی خاطرنشان کرد: البته یکسری رمان ترجمه میشود که میگویند رمان فلان از فرانسه و رمان بیسار از فرانسه که اینها چرت است، یکسری از کتابها اصلا ارزش ادبی ندارند و صرفا داستان هستند. در فرانسه به این کتابها گفته میشود «رمان گار (ایستگاه راهآهن)»، یعنی شما در یک ایستگاه راهآهن آن را میخرید و میخوانید و شاید در قطار بگذارید و بروید. اینکتابها در ایران تند و تند ترجمه میشوند که نه ناشر معتبری دارند نه مترجم شناختهشدهای. ترجمه از ادبیات معتبر و جدی فرانسه افول کرده است. البته تلاش میشود تا نویسندههای ادبیات جدی فرانسه معرفی شوند. من با نشر قطره در این زمینه همکاری میکنم تا یکسری رمان خوب ترجمه شود و هر مترجم یکی دو کتاب از یک نویسنده ترجمه کند تا معرف نویسنده در ایران باشد.
او با اشاره به ترجمه از کتابها به محض برگزیده شدن در یک جایزه، بیان کرد: برخی به محض اینکه کتابی جایزه میبرد، سراغ ترجمه آن کتاب میروند و یک ترجمه مغلوط و مخدوش از رمان ارائه میکنند، یعنی هرجایی را که نمیتوانند بفهمند حذف میکنند یا چیز دیگری را جایش میگذارند. آنها کتاب و نویسنده را نابود میکنند. وقتی هم دنبالهاش را میگیرید میبینید معلوم نیست ناشر کیست و یا کجاست. گاه فقط یک کتاب از نویسندهای که جایزه برده ترجمه میشود و دیگری خبری از نویسنده و کتابهایش نیست. بلبشویی در مملکت ما هست و متأسفانه هیچ نظارتی بر آن نیست. ارشاد هیچ نظارت کیفی بر کتابها ندارد، مملکت ما اسلامی است و اشکالی ندارد ارشاد نظارت شرعی بکند اما دست کم نظارت کیفی هم داشته باشد و نگذارد کتابهایی با ترجمه نازل بیرون بیاید. مترجم خوبی هم که میخواهد کتاب را ترجمه کند میبیند قبلا ترجمه شده و میماند کتاب را مجددا ترجمه کند یا نه. اینها مشکلاتی است که برای کتابهای فرانسوی وجود دارد.
مترجم کتابهای «تو خودت را دوست نداری» و «افلاکنما» نوشته ناتالی ساروت درباره اینکه گفته میشود ارشاد در ترجمه نسبت به تألیف سختگیری کمتری دارد، اظهار کرد: بستگی به زمانهایی که کتابها خوانده میشود دارد یا اینکه کتاب به دست چه کسی بیفتد، فکر میکنم به همه اینها بستگی دارد. من برخی کتابهای فارسی را خواندهام که تعجب کردهام چطور به آنها مجوز دادهاند، این درباره آثار ترجمه هم بوده است.
او در ادامه بیان کرد: البته من کم فرصت میکنم کتابی بخوانم، بنابراین کمتر به این موضوعات میپردازم و نمیتوانم دقیق بگویم به کدام بیشتر سختگیری میکنند. اما آنچه مشخص است روی رمان حساسیت بسیاری وجود دارد؛ حال خارجی باشد یا ایرانی. رمان بیشتر از هر کتابی بر ذهن تأثیر میگذارد و طبیعتا حساسیت روی آن بیشتر است.
نونهالی همچنین با فاجعه خواندن دانلود رایگان کتاب، اظهار کرد: این موضوع واقعا کتاب را نابود خواهد کرد. برخی میگویند با این کار کتاب به دست مخاطبان میرسد اما نمیدانند با اینکار عنقریب مترجم و مولفی وجود نخواهد داشت که کتابی تولید کند و کتاب به صورت رایگان به دست مخاطب برسد زیرا اندک چیزی که برای امرار معاش به مترجم و مولف میرسد حذف میشود.
مترجم کتاب «داستان آنها» نوشته دومینیک منار و نمایشنامه «تارتوف» نوشته مولیر همچنین با اشاره به ترجمه مجدد از کتابهای ترجمهشده، گفت: گاهی ترجمه مجدد برخی از مترجمان صاحبنام را میبینم و با خود میگویم چه لزومی به ترجمه مجدد بود. مواقعی ترجمه بد است اما برخی را هم یک مترجم صاحبنام ترجمه کرده است که نیازی به ترجمه مجدد نیست. چرا بیش از ۱۰۰ ترجمه از «شازده کوچولو» باید باشد؟ نمیشود که بیش از ۱۰۰ بار ترجمه یک کتاب را بهبود بخشید. من وقتی کار خودم را برای بار سوم بازبینی میکنم، میبینم ترجمه اولیه بهتر بوده و به اولی برمیگردم، حالا چطور میشود بیش از ۱۰۰ بار یک کتاب را ترجمه کرد؟ حتما مترجم دیگر ترجمه را هم خوانده است. فکر میکنم سه ترجمه از «شازده کوچولو» کافی بود چون هرکدام یک ویژگی دارند؛ ترجمههای آقایان قاضی، نجفی و شاملو. بقیه همه بیخود هستند.
او درباره ترجمههای کپی نیز اظهار کرد: این کار ناامیدکننده است. فقط ارشاد میتواند با آنها برخورد کند. ارشاد است که مجوز میدهد و باید جلو این کار را بگیرد. اما من امیدم را از دست نمیدهم و معتقدم آدمها باید تلاش کنند و ترجمههای بهتری ارائه بدهند تا اینها خود به خود حذف شوند.
انتهای پیام
ثبت نظر