ساعت24 - بهروز غریبپور سالها به دنبال ارائه این قصهها و اشعار به شکلی تازه است. او با بردن این روایتهای داستانی و شعری به دل اپرای عروسکی، طرحی نو در انداخته و حال بعد از گذشت 11 سال از اجرای اولین اپرای عروسکی خود به نام عاشورا، به سراغ خواجوی کرمانی رفته؛ شاعری که آرامگاهش در شیراز است و برخی معتقدند حافظ در دیوان خود سخت تحت تاثیر او بوده است.
بهروز غریبپور در گفتوگو با روزنامه خراسان از اپرای عروسکی تازه اش خبر داد: ادبیات کلاسیک فارسی، خانه شعر و قصههایی است که هر کدام یک راوی دارند. بهروز غریبپور سالها به دنبال ارائه این قصهها و اشعار به شکلی تازه است. او با بردن این روایتهای داستانی و شعری به دل اپرای عروسکی، طرحی نو در انداخته و حال بعد از گذشت 11 سال از اجرای اولین اپرای عروسکی خود به نام عاشورا، به سراغ خواجوی کرمانی رفته؛ شاعری که آرامگاهش در شیراز است و برخی معتقدند حافظ در دیوان خود سخت تحت تاثیر او بوده است. به گفته این نویسنده و کارگردان، هم اکنون مذاکراتی از سوی مسئولان فرهنگی استان کرمان با مدیریت بنیاد فرهنگی هنری رودکی، برای اجرای این اپرا انجام شده است تا زندگی و اندیشه این شاعر بعد از اپرای مولانا، خیام، نظامی، سعدی و حافظ، سهم خواجوی کرمانی باشد. در ادامه گفتوگوی ما را با بهروز غریبپور خواهید خواند.
با نگاهی به کارنامه هنریتان میتوان متوجه وجود دغدغه بازخوانی ادبیات کلاسیک در شما شد. این دغدغه را درباره خواجو هم داشتید؟
بله. من آرزو میکنم درباره هریک از شاعران بلندپایه ایرانی، اپرایی بنویسم و خواجو جزو این فهرست بود. متاسفانه خواجو یک نابغه ناکام بوده و هست و سرنوشت تراژیکی دارد. امیدوارم بتوانم سرنوشت او را روی صحنه ببرم. در خصوص دیگر شاعران هم، طرحهای فراوانی دارم اما میدانید که هر کمبود اقتصادی که برای ما رخ می دهد، اول گریبان فرهنگ و هنر را میگیرد. اینگونه نیست که من اراده کنم و فورا تحقق پیدا کند، تامین شرایط مالی یک اثر، دشوارتر از نوشتن و تولید خود اثر است.
از آنجا که هنوز در ایران اپرای عروسکی مفهوم رایجی نیست، ممکن است درباره ساز و کار این اپرا، به صورت ساده توضیح دهید؟
در ابتدا برای اجرای هر اپرا باید یک نمایش نامه یا لیبرتوی منظوم وجود داشته باشد. نوشتن یک متن منظوم دراماتیک، دهها برابر از یک نمایش نامه غیرمنظوم دشوارتر است. این دشواری زمانی بیشتر میشود که زبان مولوی، حافظ، سعدی و... را در متن به کار میبرید. کاری که پیش از من توسط هیچ کس تجربه نشده بود. تصور کنید متن اپرای مولوی، حاصل غور و کنکاش من در هزاران مصرع شعر بوده است. پس از این، نوبت به طراحی، ساخت موسیقی، انتخاب دهها خواننده، ساختن عروسکها، صحنه و تمرینها میرسد که اگر عاشق نباشی در هر مرحلهای، جان به لبت میرسد و از نفس میافتی.
علاقهتان به این کار قابل تحسین است. شما در اپرای عروسکی از عروسکهای نخی یا ماریونت استفاده میکنید. جدیترین چالشتان در روزهای اولِ کار کردن با این عروسکها چه بود؟
در شرق و غرب، عروسکهای نخی با مفاصل حرکتی و بالطبع تعداد زیاد نخهای حرکتی وجود داشته و دارند. این عروسکها اغلب در خدمت نمایشهای انفرادی قرار می گیرند و جنبه به رخ کشیدن مهارتهای ساخت و بازیدهندگی دارند. در حالی که من به دنبال بازی رئالیستی عروسکها هستم، به نحوی که تماشاگر احساس کند با بازیگران زنده روبهروست. به همین دلیل، من از جمیع لحاظ باید نوآوری میکردم تا یک شیوه ویژه خودم را به وجود بیاورم که مطلقا نظیری در جهان نداشته باشد.
از روند ساخت اپرا بگویید. به طور معمول ساخت هر اپرا از مرحله پیشتولید تا انتها چقدر زمان میبرد؟
منهای تلاش فردی خود من که به درازای عمرم طول کشیده و میکشد، حداقل دوسال تلاش بیوقفه، با به کارگیری جمع عاشقان گروه تئاتر عروسکی آران و آهنگ سازان و آواگران، خواننده و بازیگران لازم است تا یک اثر به مرحله اجرا برسد.
طی یک اپرای عروسکی چند نفر درگیر بازیدهندگی یک عروسک هستند؟
هر عروسک یک تا دو بازیدهنده دارد. گروه ما 30 تا 40 نفر عضو دارد که حداقل 30 و حداکثر 40نفر در هر اثر حضور پیدا میکنند.
به طور معمول مردم عروسک را به عنوان یک عنصر کودکانه میشناسند. چطور توانستید بزرگ ترها را با عروسکها آشتی دهید و آنها را به تماشای اپرا بنشانید؟
این استنباط غلط از غرب آغاز شد. عروسکها در شرق و از هزاران سال پیش، درخدمت عالیترین مفاهیم بشری بودهاند. من به سنتها برگشتم و اعتبار عروسکها را با به خدمت گرفتنشان در راستای اندیشههای عمیق عرفانی و اجتماعی به آنها برگرداندم. تماشاگران هم به تدریج جایگاه ویژهای برای این نوع نگاه به نمایش عروسکی قائل و با ما همراه شدند.
بعد از هر اپرا، سرنوشت عروسکها چه میشود؟
همه عروسکها در موزه اپرای عروسکی آران نگهداری و به موقع در رپرتوارها به کار گرفته میشوند.
در اپراهای عروسکیتان از صدای خوانندههای زیادی استفاده کردید. قصد ندارید دوباره با همایون شجریان که در اپرای شمس و مولانا درخشان خواند، همکاری کنید؟
چراکه نه؛ امیدوارم.
ثبت نظر